💌🕊
شهادت طلوعے دوباره است
ڪه تو را میخواند
عقل و عشق در رگهاے شهادت جاریست
عقل میگوید برو
و عشق میخواند بیا ...
آنگاه ست ڪه در آغوش معشوق و معبودت "الله" جاےمیگیرے ....
سلام برشما شهیدان ڪه خدا عاشقتان شد و شما را آسمانے ڪرد 🙏❤️
🌷شهدا با نگاهتان ما را هم آسمانے ڪنید.🌷
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
تلاوت یک آیه از"قرآن کریم"(آل عمران)بهمراه ترجمه آن،هدیه به شهیدعارف،محمدحسین یوسف الهی ❤❤
.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوندبخشنده وبخشایشگر
هَا أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ حَاجَجْتُمْ فِيمَا لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٦٦﴾🍃🌹
آگاه باشید! شما کسانی هستید که درباره آنچه به آن آگاهی داشتید مجادله و ستیز کردید، [ستیز شما یهودیان با نصاری این بود که مسیح، فرزند خدا نیست، و ستیز شما نصاری با یهودیان این بود که عیسی دارای مقام نبوّت است و ایمان به او واجب است،] پس چرا درباره آنچه به آن آگاهی ندارید [و آن آیین ابراهیم است] مجادله و ستیز می کنید؟! و خدا می داند و شما نمی دانید. (۶۶)🍃🌹
✨📖✨
بحار الأنوار، ج 92، ص 17»
پيامبر اکرم - صلّي الله عليه و آله - فرمود:
✨ مؤمن هر زمان که قرآن بخواند،
خداوند با رحمت به او نگاه مي کند و به او به ازاي هر آيه هزار حوريه مي بخشد.✨
.
شهید حسن عشوری ارادت ویژه ای به حضرت زهرا(س) داشت به طوری که آرزویش این بود که اگر روزی شهید شد مثل بی بی دوعالم از ناحیه پهلو مجروح و به شهادت برسد...رویای شهادت آن هم همانند حضرت زهرا(س) تصوری شد دست یافتنی برای این شهید بزرگوار.
.
در وصیت خود چنین آورده بود که اگر روزی شهیدشد سربندی با نام مبارک حضرت زهرا را همراه جنازه اش در قبر بگذارند و در مزاری او را دفن کنند که اثری از سنگ مزار نباشد آن هم به حرمت گمنام بودن مزار بی بی دوعالم...
.
دعایش اجابت شد...جراحت و شهادت از ناحیه پهلو...مزاری از جنس گمنامی...سربندی از جنس نور و پاکی
.
شهادتش در پاکسازی خانه تیمی تروریستها سال ۹۶ به وقوع پیوست
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
4_5922266740154172229.mp3
3.73M
من با تو آرامشی دارم
که توی هیچ جای دنیا نیست
من با تو آسایشی دارم
که توی بهشت حتی نیست
دستمو بگیر بده دست خالی برگردم
کربلا میخوام اخه من رو تو حساب کردم
آبرو داری کن برام
به همه گفتم اربعین حرم میام
پیاده میرسم حرم
به سمت گنبدت میدم به تو سلام
دلشوره دارم من از الان
که شب و روز توی رویاشم
فرش زیر پام و میفروشم
اربعین باید حرم باشم
🎤با نوای کربلایی #محمدحسین_حدادیان
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
▪️همه فیلم و تصاویر اخیر رییس جمهور به روستای مرزی ملاعلی بین ایران وافغانستان رادیده اید،اماکمترکَسی بداندکه آن سوی دیوار مرزی یک شهید که مزارش آنجاست از خاک وطن پاسداری میکند، شهید مراد بدیع دهقان حکایت عجیبی دارد، در دوران دفاع مقدس آرزوی جبهه راداشت، نشد که برود،۳سال بعد از پایان جنگ در حالی که سرباز بود در مرز غربی کشورمون یعنی ایلام به شهادت رسید، طبق وصیت پیکر پاک و مطهرش در زادگاهش یعنی مرزهای شرقی ایران عزیز به خاک سپرده شد، عجیب تر اینکه بعد از احداث دیوار مرزی، مزار شهید آن سو ماند تا برای همیشه نگهبان و پاسبان این مرز پرگهر باشد، اینکه دیوار رو برای چی و چجوری این طرف مرز ساخته بماند ، عجیبتراینکه مادر شهید برای دیدار مزار فرزندش باید مجوز بگیرد...
شادی روح شهیدان صلوات
💬 مجیدبامری(بلوچم)
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌹🌹🌹
#شهید_علیرضا_کریمی
مشکل کربلای بسیاری از دوستان را حل کرده...
🌹🌹🌹
#امام_حسین علیه السلام
#اربعین
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
{🍃❤️🌱}
🌸امام باقر(علیه السلام) فرمودند:
اگر خواهان قرار گرفتن در مقامات رفیع
هستید؛ اگر خواهان گشایش در هر امرے
هستید؛اگر خواهان جلب رضایت خداوند
مے باشید؛ توجّه به دو امر الزامے است:
1⃣ --> شناخت امام زمان(عج)
2⃣ --> اطاعت ازامام زمان(عج)
👈🏻 اگر شاه کلید معرفت امام در دست
باشد، تمام قفل ها باز مے شود.
📚| مکیال المکارم، ج۲، ص۱۸
#سشنبه_های_جمکرانی
✨🌺✨🌺✨
1_250518299.mp3
30.07M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
* چرا به کسی که مسئولیت میگیرد، تبریک بگوییم؟؟!!
* معروف امیرالمومنین علی علیه السلام است و منکر دشمن اوست
* فشار قلب منجر به فشار قبر میشود
* نهجالبلاغه کتاب انسانساز است
* مدیریت از بالا، اشکال مدیریت
* ویژگی خوارج، نگاه جزئینگر
* با بحث معاد، قدرت فهم و ادراک خودمان را بالا ببریم
* ماجرای امیرالمومنین علی علیه السلام و اشعث در نامه ۵ نهجالبلاغه
* در جریان حضرت موسی و ساحرها، ترس حضرت از چه بود؟
🎧 جلسه سی و پنجم
🎙#استاد #امینی_خواه
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
#دلهایپاک💖
🌼امام على عليه السلام میفرمایند:
دل هاى پاكِ بندگان،
نظرگاه خداى سبحان است.
پس هر كه دل خويش را پاك گرداند
خداوند به آن نظر افكند...
📙غررالحكم حدیث ۶۷۷۷
#نماز_اول_وقت✨✨
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
•🖤•
#منبر_مجـازی 📿
[ #عرقزواراباعبداللههفتادهزارملڪمےشود ]
خداوند تبارڪ و تعالے از هر قطرھ عرق زوار قبر سیدالشهداء هفتاد هزار ملڪ خلق مےڪند ڪھ تسبیح خدا ڪنند و براۍ زوار قبر سیدالشهداء استغفار ڪنند تا روز قیامت...!
📚منبع| بحارالانوار ، جلد۹۸ ، صفحھ۳۵۶
#اللﮩـمارزقنـاحـرمفےایـاماربعیـن♥️
4_6017251058596710026.mp3
9.53M
میرسه ڪے دل به دلـ❤ـدار
من و اینه همه صـ😭ـبوری
من و این فراق ودوری
#اربعین
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
>>>••♥
#سردار😭😭
🕊امسال دیگه نیستی که بایه کارت ملی بفرستی مون عراق🕊
تارفتی راهمونوبستن👌😔
❤️••<<
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
#شهدا_اینگونه_بودند....👇👇👇
🌷خواهرش پیراهن برایش فرستاده بود، من هم یک شلوار خریدم، تا وقتی از منطقه آمد، با هم بپوشد، لباس ها را که دید، گفت: تو این شرایط جنگی وابستهام میکنین به دنیا! گفتم: آخه یه وقتایی نباید به دنیای ماها هم سربزنی؟!
🌷بالاخره پوشید رفت بیرون؛ وقتی آمد، دوباره همان لباسهای کهنه تنش بود، چیزی نپرسیدم، خودش گفت: یکی از بچه های سپاه عقدش بود لباس درست و حسابی نداشت....
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید مهدی زینالدین
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
{🌹✨🌹}
#عالمانه.....🌾
دائم سوره توحید را بخوانید و ثوابش را هدیه کنید به آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف که این کار شما را بابرکت میکند و مورد توجه خاص حضرت قرار میگیرید .
📚آیت الله بهجت ره
{🌹✨🌹}
✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_هشتم
💠 یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی و گوشهای دیگر جعبههای #گلوله؛ نمیدانستم اینهمه ساز و برگ #جنگی از کجا جمع شده و مصطفی میخواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد :«سریعتر بیاید!»
تا رسیدن به خانه، در کوچههای سرد و ساکت شهری که #آشوب از در و دیوارش میپاشید، هزار بار جان کندم و درهر قدم میدیدم مصطفی با نگرانی به پشت سر میچرخد تا کسی دنبالم نباشد.
💠 به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بیهوشی روی همان بستر سپید افتادم.
در خنکای شب فروردین ماه، از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه هر چه برایم تدارک میدید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمیرفت و همین حال خرابم #خون مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد :«شما اینجا چیکار میکنید؟»
💠 شاید هم از سکوت مشکوک سعد فهمیده بود به بوی #جنگ به این شهر آمدهایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید :«چرا نرفتید بیمارستان؟»
صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه میخواست #مهمانداری کند که برای اعتراض برادرشوهرش بهانه تراشید :«اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه!»
💠 سعد از امکانات رفقایش اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد :«دکتر تو #مسجد بود...» و مصطفی منتظر همین #اعتراف بود که با قاطعیت کلامش را شکست :«کی این بیمارستان صحرایی رو تو ۴۸ ساعت تو مسجد درست کرد؟»
برادرش اهل #درعا بود و میدانست چه آتشی وارد این شهر شده که تکیهاش را از پشتی گرفت و سر به شکایت گذاشت :«دو هفته پیش #عربستان یه کامیون اسلحه وارد درعا کرده!» و نمیخواست این لکه ننگ به دامن مردم درعا بماند که با لحنی محکم ادامه داد :«البته قبلش #وهابیها خودشون رو از مرز #اردن رسونده بودن درعا و اسلحهها رو تو مسجد عُمری تحویل گرفتن!»
💠 سپس از روی تأسف سری تکان داد و از #حسرت آنچه در این دو هفته بر سر درعا آمده، درددل کرد :«دو ماه پیش که اعتراضات تو #سوریه شروع شد، مردم این شهر هم اعتراضایی به دولت داشتن، اما از این خبرا نبود!»
از چشمان وحشتزده سعد میفهمیدم از حضور در این خانه پشیمان شده که مدام در جایش میجنبید و مصطفی امانش نمیداد که رو به برادرش، به در گفت تا دیوار بشنود :«اگه به مردم باشه الان چند ماهه دارن تو #دمشق و #حمص و #حلب تظاهرات میکنن، ولی نه اسلحه دارن نه شهر رو به آتیش میکشن!» و دلش به همین اشاره مبهم راضی نشد که دوباره به سمت سعد چرخید و زیر پایش را خالی کرد :«میدونی کی به زنت #شلیک کرده؟»
💠 سعد نگاهش بین جمع میچرخید، دلش میخواست کسی نجاتش دهد و من نفسی برای حمایت نداشتم که صدایش در گلو گم شد :«نمیدونم، ما داشتیم میرفتیم سمت خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی #ارتش دارن فرار میکنن سمت ما، همونجا تیر خورد.»
من نمیدانستم اما انگار خودش میدانست #دروغ میگوید که صورتش سرخ شده بود، بین هر کلمه نفس نفس میزد و مصطفی میخواست تکلیف این گلوله را همینجا مشخص کند که با لبخندی تلخ دروغش را به تمسخر گرفت :«اگه به جای مسجد عُمری، زنت رو برده بودی بیمارستان، میدیدی چند تا پلیس و نیروی #امنیتی هم کنار مردم به گلوله بسته شدن، اونا رو هم ارتش زده؟»
💠 سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته، شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج #آشوبگر پشیمان شده و سعد فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه میکرد و او همچنان از #خنجری که روی حنجرهام دیده بود، #غیرتش زخمی بود که رو به سعد اعتراض کرد :«فکر نکردی بین اینهمه وهابی تشنه به خون #شیعه، چه بلایی ممکنه سر #ناموست بیاد؟»
دلم برای سعد میتپید و این جوان از زبان دل شکستهام حرف میزد که دوباره به گریه افتادم و سعد طاقتش تمام شده بود که از جا پرید و با بیحیایی صدایش را بلند کرد :«من زنم رو با خودم میبرم!»
💠 برادر مصطفی دستپاچه از جا بلند شد تا مانع سعد شود که خون #غیرت در صدای مصطفی پاشید و مردانه فریاد کشید :«پاتون رو از خونه بذارین بیرون، سر هر دوتون رو سینهتونه!»
برادرش دست سعد را گرفت و دردمندانه التماسش کرد :«این شبا شهر قُرق #وهابیهایی شده که خون شیعه رو حلال میدونن! بخصوص که زنت #ایرانیه و بهش رحم نمیکنن! تک تیراندازاشون رو پشت بوم خونهها کمین کردن و مردم و پلیس رو بیهدف میزنن!»...
#ادامه_دارد
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
#سیره_شهدا
کفش زوار امام حسین علیه السلام راواکس میزد،،بهداز#شهادتش معلوم شدکه اویکی ازسرداران سپاه است.
#شهید_مدافع_حرم_هادی_کجباف
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093