▪️ناو هواپیمابر شارل دوگل (Charles_de_gaulle) فرانسه که در تصویر مجهز به هواپیماهای (E_2d) اخطار زودهنگام و هواپیمای مدل دریایی رافائل (Rafale_m) ساخت شرکت (Dassault) فرانسه می باشد.
🔸ناو هواپیمابر شارل دوگل (Charles_de_gaulle) که داری وزن 42000 تن با طول 261.5 متر می تواند بین 28 تا 40 فروند هواپیما و بالگرد حمل کند.
#Charles_de_gaulle (r91)
#E_2d (Hawkeye)
#Rafale_m
#Dassault
#نیروی_دریایی
#شارل_دوگل
#دانشنامه_دفاعی
@armyir
دانشنامه دفاعی
▪️بررسی بال های دلتا در جنگندهها @armyir
▪️بررسی بال های دلتا در جنگندهها
مدتی بعد از جنگ جهانی دوم، رقابت عجیبی بین کشور های مختلف برای توسعه جنگندهها با ویژگیها و تفاوت های فراوان آغاز شد. تا پایان دهه هشتاد پیش نمونه های بسیار زیاد و مختلفی در سراسر جهان، برای رسیدن به یک طرح مطلوب ساخته شد. در این میان، شاهد ظهور جدی جنگنده هایی با طراحی بال دلتا بودیم.
خانواده میراژ را میتوان نخستین جنگنده های دلتا با حضور جدی در صحنه های نبرد دانست. در ادامه، این شرکت سوئدی ساب بود که با ساخت Viggen این مسیر را ادامه داد. بررسی نقاط قوت و ضعف این نمونهها نهایتا منجر به تولید جنگنده هایی چون رافال، گریپن و یوروفایتر تایفون گردید.
با بررسی دقیق طراحی بال های دلتا، میتوان نقاط قوت قابل توجهی را دید. بال های دلتا به دلیل مساحت بالای خود، نیروی لیفت (بالابر) زیادی تولید میکنند. این نیروی لیفت بالا، مانورپذیری این جنگندهها را در داگفایت به مقدار قابل توجهی بالا میبرد. مساحت زیاد بال و نیروی لیفت بالا همان دلیلی بود که اسپیت فایر در جنگجهانی دوم مانورپذیری بالایی داشت.
بال های دلتا یکپارچگی بیشتری برای جنگنده به همراه دارند. این موضوع منجر به افزایش ظرفیت سوخت قابل حمل بدون نیاز به مخازن سوخت خارجی میگردد. همچنین بال های دلتا از نظر آیرودینامیکی در سرعت های بالا مخصوصا بعد از یک ماخ، پایداری بیشتر و لرزش کمتری را در کاکپیت خلبان ایجاد میکنند.
با این وجود افزایش مساحت بال و نیروی لیفت، افزایش نیروی درگ (مقاوت هوا) را به دنبال دارد که باعث میشود این سبک از جنگندهها معمولا سریع تر از سایرین سرعت از دست بدهند. اگر دو جنگنده با وزن کاملا یکسان اما یکی با بال های دلتا و دیگری بدون بال دلتا در نظر بگیریم و بخواهیم هر دو را به سرعت یکسان یک ماخ برسانیم، جنگندهای که بال دلتا دارد نیاز به موتور قدرتمندتری برای رسیدن به یک ماخ نسبت به دیگری خواهد داشت. نیروی درگ بالا که با افزایش مساحت بال ایجاد میشود، مجددا یکی از دلایلی بود که اسپیت فایر توان رسیدن به BF-109 را نداشت!
یکی دیگر از معایب بال های دلتا، مسافت و سرعت بالای مورد نیاز برای نشست و برخاست است. در جنگندهای همچون میراژ، دماغه هواپیما هنگام تیک آف به سختی بالا میآید و همچنین هنگام فرود هم به سختی پایین میرود. البته این ایراد در جنگنده هایی مانند یوروفایتر، رافال و ساب با اضافه کردن یک جفت کانارد به قسمت دماغه هواپیما برطرف شده است. این کاناردها نیروی لیفت کافی برای بلند کردن دماغه را ایجاد میکنند؛ اما منجر به یک ایراد دیگر میشوند!
در جنگنده های دلتا که دارای کانارد هستند، مرکز ثقل هواپیما در پشت کاناردها قرار دارد. این موضوع باعث ورود راحتتر این جنگندهها به استال و ریکاوری بسیار دشوار از آن میگردد که در ارتفاع پایین مخصوصا هنگام فرود بسیار خطرناک است. لذا خلبانان این جنگندهها باید چند برابر بیشتر مراقب سرعت خود باشند.
نهایتا این طراحی، هزینه نگهداری و پیچیدگی مهندسی بیشتری را به همراه دارد. اگر یک کشور مجموعهای از جنگندهها با بال های غیر دلتا داشته باشد و جنگندهای چون یوروفایتر را دریافت کند، نیاز به امکانات اضافه و آموزش بسیار بیشتری به تکنسینها و در نتیجه هزینه بیشتری نسبت به نمونه های مشابه خواهد داشت.
#Delta_wings_design #WWII #Rafale #Eurofighter_Typhoon #Dassault #Mirage
@armyir
▪️آیا میراژ نیز به اوکراین ارسال خواهد شد
زلنسکی در صحبت هایش اشاره کرده است که به توافق با فرانسه برای آموزش خلبان دست یافته است.
این سخنان باعث شده بسیاری احتمال حضور جنگنده میراژ 2000 را در اوکراین بدهند.
#Mirage_2000 #Dassault
@armyir