eitaa logo
آموزش عروض و قافیه و...
1.4هزار دنبال‌کننده
13 عکس
2 ویدیو
0 فایل
آموزش مبانی ادبیات و شعر فارسی سید محمدرضا شمس (ساقی) کانال اشعار : 🆔 @shamssaghi
مشاهده در ایتا
دانلود
ای‌که خواهی در سخن گویا شوی شاعری شوریده و شیدا شوی باید آموزی : (فنون وزن) را که بوَد بسیار در آن نکته ها (وزن) اگر چه ابتدای شاعری‌ست گوش کن اکنون که گویم (وزن) چیست؟ شش (مُصوّت) هست (کوتاه و بلند) گر بدانی چیست، گردی سربلند ( اَ ) ـ ( اِ ) ـ ( اُ ) با هم همه کوتاه هست ( آ ) و (ایـ) و (او) ، بلند و دلکش است سه (هجا) داریم (کوتاه) و (بلند) وآن دگر باشد (کشیده) چون کمند چون (کشیده) ، قابل (تقطیع) نیست! بگذر از آن تا (هجا) دانی که چیست؟ هر صدایی که رسد بر گوش ما هست در (تقطیع) ، عنوان هجا چون (هجاها) را (نمادی) نیز هست این (ــ) بلند و این یکی (U) کوتاه است (من) بلند و (ما) بلند و (او) بلند (بِه) وُ (کِه) کوتاه ، در یادت ببند تا بدانی (وزن) این اشعار چیست؟ (رکن) آن ، در زیر شعر مولوی‌ست «هرکسی از ظنّ خود شد یار من» فاعلاتن ، فاعلاتن ، فاعلن هست وزن (مثنوی) این (رکن) ‌ها که بوَد (معیار سنجش) ، نزد ما نام (اوزان عروضی) ، (بحر) هست که از آن‌ها هرچه‌ات گویم کم است نام (بحر) مثنوی ، باشد (رَمَل) که بوَد شیرین‌تر از قند و عسل هست ارکانش (مُسدّس) در (شمار) (رکن آخر) هست ، (محذوف و قصار) هست (ده بحر) دگر بشنو چه هست؟ که به راحت ، می‌توان آری به دست (مُجتَث) است و (مُنسَرح) وآنگه (خفیف) هم (بسیط) و هم (سریع) است ای ظریف هم (تقارب) ، هم (مضارع) ، هم (هَزَج) هم (رَجَز) هم (مُقتضب) شد رج به رج (رکن اوزان) نیز باشد در (شمار) مختلف؛ آن را به گوش جان سپار هم (مُسَدّس) هم (مُثَمّن) نیز هست که (زحافاتش) ، ملال انگیز هست 🔲 بعد از این‌‌ها ، (اختیار شاعری) ‌است گر چه گاهی (اضطرار شاعری‌) است (آخر مصرع) ، چه (کوتاه) و (بلند) یا (کشیده) ، آن (هجا) گردد (بلند) (قافیه) ، تکرار اگر شد ناگزیر بگذر از تقصیر عذرم ای خبیر خوانش اشعار را باید درست اینک آموزید، از بیت نخست گاه باید خواند با (تخفیف) نیز آنچه می‌باشد (مشدّد) ای عزیز گاه هم (طبق ضرورت) ، در بیان خو‌انده میگردد (مشدّد) ، واژگان گاه حرف ساکن (ت) مثلِ (چیست) می‌شود (ساقط) که گویی هیچ نیست همچنین (دو) (ساکن) از بعدِ (بلند) گاه (یک) (ساقط) شود بی‌چون و چند می‌توان بینی درین مصرع عیان (کارد) را که گشته ساقط (دال) آن یا ‌شود (ادغام) ، بعضی واژگان در تلفظ می‌شود (در آن) ، (دران) یا که (خواهر) ، وقت (تقطیع) کلام طِبق خوانش هست (خاهر) والسلام اولین رکن (فعلاتن) ، توان ، (فاعلاتن) گردد ای آرام جان! طِبق (ضرباهنگ) خاص شعر ها می‌شود (تقطیع) هر گونه (هجا) حرف (نون ساکنه) ، بعد از (بلند) خارج از (تقطیع) هست ای هوشمند مثل (جان) و (این) و (آن) و هرچه هست جمله از (تقطیع) شعری ، (ساقط) است هست (تسکین)، قاعده که می‌توان (دو هجا) که هست (کوته) همزمان (دو هجا) را (یک هجا) اِعمال کرد تا که (دو کوتاه) ، گردد (یک بلند) (قلب) ، یعنی: (جا به جایی هجا) که بوَد مخصوص بعضی (رکن‌ها) که شود: (مُفتعلن) ، (مفاعلن) یا شود: (مفاعلن) ، (مفتعَلن) بعد از آن ، (اِشباع) باشد در زبان که به شدّت می‌شود (کوته) ، بیان مثل حرف (به) ، که بی‌شک در هجا هست (کوته) ، دان (بلند)ش مثل (با) وآن دگر (ابدال) ، نوعی دیگر است در خصوص ِ (سه هجای) آخر است که (فَعَلُن) ، می‌شود (فع لُن) ، عزیز بیش ازین با خود مکن جنگ و ستیز زآنکه هرچه بوده لازم ، گفته‌ام گوهر (بحر عروضی) ، سفته‌ام تا همین‌جا را اگر خوانی به جِدّ می‌شوی در شعرگویی ، مستعد وزن را (ساقی) به نظم ساده گفت غنچه‌ی (وزن عروضی) را ، شکفت گر که هستی طالب شعر وزین باش ازین خرمن به همت، خوشه‌‌چین سید محمدرضا شمس (ساقی) ✅ کانال آموزش عروض، قافیه و... https://eitaa.com/arozghafie
✅ کانال آموزش مبانی شعر ‌ در 🎶( عروض ، قافیه و...) 🎶 سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
✅ کانال آموزش مبانی شعر ‌ در 🎶( عروض ، قافیه و...) 🎶 سید محمدرضا شمس (ساقی) @arozghafie
سلام علیکم ✅ قابل توجه عزیزانی که در مرحله‌ی تقطیع هجایی هستند. ابیاتی را بارگذاری می‌کنم تا در منزل تمرین بفرمایید و در هفته‌ی بعد پاسخ صحیح را در کانال بارگذاری می‌کنم تا خودتان تطبیق کنید. مطمئنم که با توجه به آموزش‌های قبلی چنانچه مطالب را مطالعه کرده و تمرین‌ها را جدی گرفته باشید حتماً پاسخ‌های تان صحیح خواهد بود. موفق باشید. https://eitaa.com/arozghafie
3 : ✅ ابیات زیر را تقطیع هجایی بفرمایید. آن سیَه چرده که شیرینی عالم با اوست چشم میگون لبِ خندان دلِ خرّم با اوست ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا بیدار شو ای دیده! که ایمن نتوان بود زین سیل دمادم، که در این منزل خواب است ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا خیال روی تو در هر طریق همره ماست نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست در حقِ ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا غلام نرگس مست تو تاجدارانند خراب باده‌ی لعل تو هوشیارانند ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود ور نه هیچ از دل بی رحم تو تقصیر نبود ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم بدان امید که آن شهسوار بازآید ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا دل در جهان مبند و به مستی سؤال کن از فیض جام و قصه‌ی جمشید کامگار سید محمدرضا شمس (ساقی) دوشنبه 1401/08/02 https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ پاسخ تقطیع ابیات فوق👇 آن سیَه چرده که شیرینی عالم با اوست (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن) _ ن _ _/ ن ن _ _/ ن ن _ _/ _ _ آن/سِ/یَهْ/ چُر ¶ فاعلاتن دِ/ کِ/ شی/ری ¶ فعلاتن نِ/یِ/ عا/لم¶ فعلاتن با/ اوست 3 ¶ فع لن چشم میگون لبِ خندان دلِ خرّم با اوست چَش/مِ/ مِی/گون ¶ فاعلاتن لَ/بُ/ خَن/دان ¶ فعلاتن دِ/لُ/ خُر/رَم ¶ فعلاتن با/ اوست 3 ¶ فع لن آن سیَه چرده که شیرینی عالم با اوست چشم میگون لبِ خندان دلِ خرّم با اوست (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن) آن/سِ/یَهْ/ چُر ¶ دِ/ کِ/ شی/ری ¶ نِ/یِ/ عا/لم¶ با/ اوست چَش/مِ/ مِی/گون¶ لَ/بُ/ خَن/دان ¶ دِ/لُ/ خُر/رَم ¶ با/ اوست ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن) _ _ ن/ ن _ _ ن/ ن _ _ ن/ ن _ _ بیدار شو ای دیده! که ایمن نتوان بود بی/دا/ر/ شُ/ ای/ دی/دِ/ کِ/ ای/من/ نَ/ تَ/وان1/ بود 3 زین سیل دمادم، که در این منزل خواب است زین/ سِی/لِ/ دَ/ما/دَم/ کِ/ دَ/رین/ مَن/زِ/ لِ/ خا/بست 3 ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعِلن) _ ن _ _/ ن ن _ _/ ن ن _ _/ ن ن _ نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نر/گِ/سش/عر/ بَ/دِ/جو/یُ/ 2 لَ/بَ/شَف/سو/ س/ کُ/نان نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست نی/م/ شب/ دو/ ش/ بِ/ با/لی/ نِ/ مَ/نا/ مد/ بِ/ن/شست 3 ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (مفاعلن فعَلاتن مفاعلن فعَلن) ن _ ن _/ ن ن _ _/ ن _ ن _/ ن ن _ خیال روی تو در هر طریق همره ماست خِ/یا/ل/ رو/ ی/ تُ/ در/ هر/ ط/ری/ق/ هم/ ر/هِ/ ماست 3 نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست ن/سی/م/ مو/ ی/ تُ/ پی/ون/ د/ جا/ن/ آ/ گ/ه/ ماست 3 ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) _ ن _ _/ _ ن _ _/ _ ن _ _/ _ ن _ زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست زا/ه/دِ2/ ظا/ هر/ پ/رس/تز/ حا/ل/ ما/ آ/ گا/ه/ نیست 3 در حقِ ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست در/ حَ/ قِ2/ ما/ هر/ چ/ گو/ید/ جا/ ی/ هی/چک/ را/ه/ نیست 3 ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن) _ ن _ _/ ن ن _ _/ ن ن _ _/ ن ن _ صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت صب/ح/دم/ مر/ غ/ چ/من/ با/ گ/ل/ نو/خا/ س/ت/ گفت 3 ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت نا/ز/ کم/ کن/ ک/ د/رین/ با/ غ/ ب/سی/ چن/ ت/ ش/کفت 3 ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن) _ _ ن _/ _ _ ن _/ _ _ ن _/ _ _ ن _ آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند آن/ کی/س‌ت4/ کز/ رو/یِ2/ کَ/رَم/ با/ ما/ وَ/فا/ دا/ری/ کُ/ند بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند بر/ جا/ی/ بد/ کا/ری/ چ/ من/ یک/ دم/ ن/کو/ کا/ری/ ک/ند ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن) ن _ ن _/ ن ن _ _/ ن _ ن _/ _ _ غلام نرگس مست تو تاجدارانند غ/لا/م/ نر/ گ/س/ مس/تِ2/ تُ/ تا/ج/دا/ را/نند خراب باده‌ی لعل تو هوشیارانند خ/را/ب/ با/ د/ی/ لع/لَ 2/ ت/ هو/ش/یا/ را/نند ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعَلن) _ ن _ _/ ن ن _ _/ ن ن _ _/ ن ن _ قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود قت/لِ/ این1/ خَس/ تِ/ بِ/ شَم/شی/ رِ/ تَ/ تَق/دی/ ر/ نَ/بود ور نه هیچ از دل بی رحم تو تقصیر نبود وَر/ نَ/ هی/چَز/ دِ/لِ/ بی/ رَح/ مِ/ تُ/ تق/صی/ ر/ نَ/بود ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعَلن) ن _ ن _/ ن ن _ _/ ن _ ن _/ ن ن _ به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم بِ/ پی/شِ/ خِی/ لِ/ خِ/یا/لش/ کِ/شی/دَ/مَب/ لَ/قِ/ چشم بدان امید که آن شهسوار بازآید ب/دان1/ اُ /می/ د/ ک/ آن/ شه/ س/وا/ر/ با/ زا/ید ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن) _ _ ن/ _ ن _ ن/ ن _ _ ن/ _ ن _ دل در جهان مبند و به مستی سؤال کن دل/ در/ جَ/ هان1/ مَ/بَن/دُ/ بِ/ مَس/تی/ سُ/ آ /ل /کن از فیض جام و قصه‌ی جمشید کامگار از/ فی/ضِ/ جا/مِ/ قص/صِ/ یِ/ جم/شی/دِ/ کا/م/گار ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا توضیحات : 1_ قاعده‌ی 2_ قاعده‌ی (بلند تلفظ کردن هجای کوتاه) 3 _ قاعده‌ی () 4 _ یک شنبه 1401/08/08 سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ترکیب پسوندهای و با کلمات مختلف) ترکیب پسوندهای و با کلمات مختلف دردسرزاست. گاهی خدمتگزار را خدمتگذار می‌نویسیم. حتی ادیبان و نویسندگان هم گاهی دچار این اشتباه می‌شوند. چه قاعده‌ای را برای درست نوشتن ترکیب کلمات مختلف با پسوند و به کار ببریم تا دچار اشتباه نویسی نشویم؟ اگر منظورمان قرار دادن یک شی فیزیکی یا مجازی و یا وضع کردن و یا تأسیس کردن بود باید آن را با "ذال نوشت، مثل : : کسی که قانون وضع می کند. : کسی که تأسیس می‌کند؛ مؤسس : کسی که بدعتی را وضع و ایجاد می‌کند : کسی بر دیگری اثر گذارد و وی از آن شخص ثاثیر پذیرد. : آپلود کردن بنابراین بدعتگزار، قانونگزار، بنیانگزار و بارگزاری است. معنی گذار در معانی زیر درست است: قرار دادن تأسیس و ایجاد کردن وضع کردن به نظر می رسد بهتر باشد معنی‌های مختلف گزاردن را حفظ نکنید و صرفاً به این نکته توجه کنید که اگر کلمه‌ی مورد نظر هیچ کدام از معانی بالا یعنی قرار دادن، وضع کردن، تأسیس کردن و ایجاد کردن را نداشت آن را با «ز» بنویسید نه «ذ». اما با وجود این معانی «گزاردن» را هم برای شما عزیزان می‌نویسیم. معمولاً در یکی از معانی زیر با کلمات مختلف ترکیب می‌شود : به جا آوردن و ادا کردن خرج کردن اجرا کردن و انجام دادن شرح دادن، تعبیر و ترجمه کردن و اما کلماتی که با این معانی مورد استفاده قرار می‌گیرند : نمازگزار، خدمتگزار، خوابگزار، حج‌گزار، خبرگزاری، کارگزار و سپاسگزار درست است. نمازگذار، خدمتگذار، خوابگذار، حج‌گذار، خبرگذاری، کارگذار و سپاسگذار است. حالا درست است یا ؟ اگر منظور کسی است خراج را ادا می‌کند یا به قولی مالیات می‌دهد باید نوشت . اما کسی که خراج یا مالیات را وضع می‌کند می‌شود . آموزش عروض وقافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie