🕊🌸از تبار یوسف🕊🌸
هم خوش تیپ و زیبا بود، هم درس خوان؛ اینجور افراد توی کلاس هم، زودتر شناخته می شوند.
نفهمیدن درس، کمک برای نوشتن مقاله یا پایان نامه و یا گرفتن جزوه های درسی، بهانه هایی بود که دخترها برای هم کلام شدن با او انتخاب می کردند.
پاپیچش می شدند، ولی محلشان نمی گذاشت؛ سرش به کار خودش بود.
وقتی هم علنی به او پیشنهاد ازدواج می دادند، می گفت:
«دختری که راه بیفته دنبال شوهر برای خودش بگرده که به درد زندگی نمی خوره! نمی شه باهاش زندگی کرد.»
🌹شهید محمدعلی رهنمون🌹
📚 فلش کارت دو نیمه سیب، موسسه مطاف عشق
#سبک_زندگی_شهدا
#معنویت_و_مقابله_با_گناه
🆔 @asanezdevag
💌عاشقانه های #همسر_شهید:
خواستگاری ما سنتی بود.💕
زمانی که میخواستیم حرف بزنیم،
خیلی برایم مهم بود،
کسی که میخواهم با او ازدواج کنم👫
از لحاظ دینی و ایمانی در درجهء بالایی باشد.💞
به محض اینکه نشستن،حرفی زدند که باعث شد از همان اول مهر و علاقهء شدیدی به ایشان پیدا کنم.
علی آقا یکی یکی ائمه را به مجلس خواستگاری مان دعوت کردند.و نام آنها را بردند.❤️
در کمال تعجب به او نگاه میکردم😯😓
هم تعجب کردم و هم خنده ام گرفته بود.😅
بعد روبه من کردند و گفتند شما هم ائمه را به این مجلس دعوت کنید.
اولش نمیدانستم چه بگویم ولی من هم مثل ایشان یکی یکی همه را دعوت کردم.
بعد هم از من تشکر کرد و گفت حالا در حضور صاحبان اصلی این سنت با شما سخن میگویم.😍😍😍
#شهید_مدافع_حرم_علی_شاهسنایی
#سبک_زندگی_شهدا😇
🆔 @asanezdevag