تحریم کننده‌های داخلی را باید از صحنه اداره کشور خارج کرد رهبرانقلاب: تحریم های داخلی را هم بزنید! سلام بر رهبر فرزانه‌ام. به عشق شما و سرباز شهید ولایت، تحریم‌های داخلی را هم شروع به زدن کردیم. مسئولینی که در تحریم مردم از بیکانه‌گان پیشی می‌گیرند منافق بوده و خیلی خطرناک‌تر از کشورهایی هستند که به تحریمات بین‌المللی عمل می‌کنند. درود به شرف تک تک رای دهنده‌ها و خانواده محترم‌شان، الحق که با حضورشان در صحنه همه محاسبات ناکسان و دشمنان داخلی و خارجی را به‌هم ریختند. بعد از هوشیاری و حضور در صحنه بودن بیشتر احساس می‌شود، مخصوصا در فضای مجازی، دشمن زخم خورده مشغول طراحی فتنه‌های کوچک است تا فتنه بزرگ قابل اجرا گردد. آفرین بر غیرت و همت پیروان ولایت ایرانی‌های خارج از کشور که زیر انواع فشارها و ناسزاها توسط منافقین، سلطنت طلب ها و تبلیغات بی بی سی و ووآ، من و تو و... دوباره شگفتی آفریدند. امیدوارم این پیروزی مقدمه‌ای باشد بر پیروزی در تمام بخش‌های تحریمی که توسط افرادی به ظاهر خودی اعمال می‌کردد. پیروزی‌های بیشتر در روحیه مردم تاثیر مثبت می‌گذارد. یکی از نتایج پیروزی ها این است که در رای گیری‌های بعدی اندازه مشارکت بیشتر می‌گردد. این خواسته زمانی میسر می‌گردد که فتنه‌ها را قبل اجرایی شدن، بتوان شناسایی و خنثی کرد. محمدابراهیم پاگروان 400/03/30

وزن اصلاح طلبان را همتی مشخص کرد با مشخص شدن آرای اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم وزن آنان مشخص شد. این اولین باری است است که در پشت فردی ظاهر شدند که به غیر از اصلاح‌طلبی محبوبیت دیگری نداشت، فردی که کاملا تراز اصلاح‌بود، نه بیشتر و نه کمتر. تعداد آرای ریخته شده به نفع اصلاح طلبان هم متعلق به مسئولین درجه بالا و متوسط و خانواده‌هایشان است که در قدرت حضور فعال دارند. اصلاح طلبان خواستند نوه امام خمینی را وارد میدان کنند که نشد. خیلی تلاش کردند تا فردی بیابند که وجه عامه پسند داشته باشد، اما موفق نشدند. خود اصلاح‌طلبان می‌دانستند که در جامعه چه خبر است. خواستند انتخابات را تحریم کنند، افراد اصلاح طلبی که اصلاح‌طلبی‌شان برای همه مشخص بود در بین داوطلبان وجود داشت. در دو راهی بسیار دشوار و پیچیده گیر کرده بودند. تحریم یا تایید. اگر تحریم می کردند این یعنی یار دیرین را هم قبول ندارند. اگر تایید کنند، حتمن رای نمی‌آورد. در نهایت با توجه به فشار افکار عمومی مجبور به تایید شدند و وزن خود را مشخص کردند. حال در شرایط روحی مطلوبی قرار ندارند. و در این فکر هستند که در انتخابات چهاردهم چه فردی را معرفی کنند که باز پشت سر او بتوانند به قدرت برگردند. محمدابراهیم پاکروان 400/03/29

تحلیل تون جالب ومنطقی بود 👌

من کانالیزه شدم ای مردم بدانید و آگاه باشید مرا افرادی کانالیزه کرده‍اند و انداختند داخل کانال، هدایت فکری و ارزشی مرا به دست گرفته‌اند. آنها مرا سازمان یافته کانالیزه کردند، قدرت خلاف کردن از اراده‌ام گرفتند. این روش به صورت سیستمی و تقسیم کار صورت می گیرد. بانی این کار پدر و مادرم بودند. حال چنان فکر مرا را مدیریت می کنند تا عقل بر روح‌ام حاکم باشد. چنان منطقی دارند که فکر مرا نسبت به کانال های دیگر بی اعتماد می‌نمایند که رقبت نمی‌کنم به سراغ آن کانال‌ها بروم. اگر اطلاعی از دیگر کانال‌ها به گوش‌ام برسد، سفارشات آن‌ها باعث می‌شود که عقلم از گوش دیگر زود بیرون ‌کنند. چون پوچی دیگر کانال‌ها برایم ثابت شده است. کانالیزه کننده‌گانم در هدایت نمودن در جهت دریافت اطلاعات ناب عمل‌کرد بیست دارند. افرادی که مرا کنترل می‌کنند سالم و خیرخواه بودنشان برایم آشکار شده، زیرا آنها هم خود مستقیم تحت کنترل الله بودند. کانالیزه کنندگان برنامه‌ریزی مداوم برای کل زندکیم دارند. عمل به برنامه آن‌ها مرا به هیچ دادگاهی نمی‌فرستد، همیشه سر به بالا و سینه به جلو راه می‌روم. هدف بسیار مطلوبی در انتهای کانال مشاهده می‌شود که هدف دیگر کانال در مقایسه با آن سیاه و سفیدند. در کانالیزه شدنم دو نفر نقش اساسی داشتند. اولی امام خمینی و دومی امام خامنه‌ای. این دو هم اولین بار با عمل به رفتار چهارده معصوم کانالیزه شده بودند. چندین دوست‌‌ام هم مثل من کانالیزه شدند، اما سرنوشت آن‌ها متفاوت بود. این کانالیزه شدن باعت شد تعدادی از دوستانم شهید شوند، مثل: شهید محمدتقی شریف، شهید حسین رحیم‎خانی،و شهید قاسم قراگوزلو. تعدادی جانباز شوند، مثل رستم قنبرلو و علی آقا بابایی. و تعدادی اسیر گردند ، مثل سعید شاملو. حال در این کانال حرکت به سوی هدف می‌کنم همراه با خون‌دل خوردن، کنایه‌های منافقان را شنیدن، تحمل عملکرد نامطلوب بعضی از مسولین و دم نزدن. ای الله صبرم را فراوان گردان تا صبرم لب‌ریز نگردد. محمدابراهیم پاکروان 400/04/05

۴ تیر ماه سالروز شهادت جوانی است که فرمانده قرارگاه نصرت بود. قرارگاهی که در طول دفاع مقدس وظیفه شناسایی مناطق عملیاتی از هورالعظیم تا جاده بغداد به بصره و همچنین شناسایی‌های برون‌مرزی در عراق، از جمله شهرهای نجف، کربلا و سامرا را بر عهده داشت و نقش مهمی در دفاع مقدس ایفا می‌کرد. شهید علی هاشمی... @Masafe_akhar

126 بهشتی فرشی با شهادت عرشی شد: دشمنان برای شکستن رشادت شجاعت شهامت شهید بهشتی وی را مظلومانه ترور کردند. شهید بهشتی افشاگر نقشه‌های شوم شیطان بود. شور و شعور شهید بهشتی شش‌داگ و هوشیارانه در خدمت انقلاب بود. شعبده بازی نشخوارکننکانِ اندیشه شیطان را شهید بهشتی مثل حضرت موسی نقش بر آب می‌کرد. اشرار شروع به ترور شخصیت شهید بهشتی کردند، اما شهامت‌اش نشکست. شیوه و روش حذف فیزیگی را در پیش گرفتند. اشرار و شغال‌منشان شکار شیطان ‌شده و مشغول خاموش کرددن اندیشمندان اسلام ناب محمدی می‌شوند. با نوشیدن شهد شهادت، بهشتی عرشی شد. درخشندگی عرش مظلومیت بهشتی آشکار کرد. درخشندگی بهشتی با شهادت شش‌دانگ شد. درخشندگی اندیشه شهید بهشتی شب‌جراغی شد که شادی دشمنان را تبدیل به ماتم کرد. شهادت شکوه‌مند شهید بهشتی اشرار و شغال‌منشان را خارج‌نشین کرد. نشخوارکننکانِ اندیشه شیطان در کاشانهِ شرافت‌مندان تا ابد جایگاهی نخواهند داشت.

جزاکم الله خیرا،اللهم اذقناحلاوت صراطک.

سرنوشت پادگان‌نشینان اشرف و جایگاه ملت ایران در جهان دو دیدگاه عمده وجود دارد: طرفداران اسلام ناب محمدی و طرف‌داران استکبار. منافقان بعد از فرار و با خوش‌خدمتی به صدام در محلی گرد آودند که به پادگان اشرف معروف شد. استکبار هم هر چه مخالف اسلام ناب بود دور صدام جمع کرد تا نظام اسلامی ایران را سرنگون کند. رژیم بعثی صدام به آن‌ها آموزش نظامی داد تا ایران را به دست آن‌ها تصرف کند. تفاله‌های به جا ماده از پادگان اشرف، جیره حقارت می‌خورند همان‌جایی که نزدیک به سه دهه کانون تروریست‌های فراری ایران بود که از آن‌جا اقدامات تروریستی مانند بمب گذاری و ترورهای کور و هدفمند علیه آحاد ملت ایران طراحی می کردند و در ایران به اجرا می‌گذاشتند. قرار بود در تابستان ۱۳۶۷ و در جریان عملیات موسوم به فروغ جاویدان (مرصاد) نقطه آغازین عملیات تصرف خاک ایران باشند تا رژیم دیکتاتوری صدام بر سرزمین دلاورمردان به نیابت از استکبار حکومت کند. عملیاتی که با مقاومت مردم ایران چنان شکست خورد که از آن اشرار پر ادعا، فقط طبل پر از سوراخ ماند. حشد الشعبی که در سال ۲۰۱۴ و همزمان با اشغال شهر موصل، با لبیک اقشار مختلف مردم عراق به فتوای مرجعیت شیعه در این کشور تأسیس شد و حماسه‌های ماندگاری در مبارزه با تروریست های تکفیری داعشی و آزادسازی مناطق مختلف عراق رقم می‌زند حال حشدالشعبی این بار رژه پرافتخار خود را به عنوان جزئی از تشکیلات نیروهای مسلح عراق در پادگانی برگزار می‌کند تا توان خود را علیه استکبار داعش پرور افزایش دهد و با توان بیشتر سینه‌شان را سپر مردم خود کنند. گروهک تروریستی، که برای سال‌ها و در نتیجه توهم جاودانگی خود و به پشتیبان دیکتاتور عراق، شعار «کوه اگر بجنبد اشرف ز جا نجنبد» را برای نیروهای تحت کنترل خود تکرار می کرد. پادگانی که تا دیروز قرار بود «نجنبد»! امروز صحنه مانور و نمایش اقتدار بسیج مردمی عراق شدهاست. حال جشدالشعبی در آن پادگان رژه‌ای را برگزار می‌کند آمریکا را به وحشت می‌اندازد. دیروز منافقین پشت مرزهای ایران کمین کرده بودند تا افتخار آفرینان این مرز و بوم را وادار به شکست کنند، اما امروز بجایی پرت شدند که کشورها با ایران فاصله دارند و اگر بخواهند به حال و هوای نوکری به صدام برسند دیگر عمرشان کفاف نمی‌دهند تا از دور هم چشم چپ به مرزهای ایران بیندازند. پیش وجدان خود حساب نمایید با این همه توطئه و تحریم و جیغ منافقین از پشت طبل و... ایران چقدر مقتدر شده است. به امید اقتدار بیشتر برای یاران امام خمینی(ره) محمدابراهیم پاکروان 400/04/07

احسنت ممنون برادر

به مناست 12 تیر 1367 برابر با 3 ژوئیه 1988 روز شلیک نافردانه ناو آمریکایی به‌سوی هواپیمای مسافربری ایرانی که در اثر این سقوط 290 نفر مسافر غیر نظامی به شهادت رسیدند. یادشان تا ابد گرامی ورود به منطقه ممنوعه ممنوع عبذالله باقری متفکر بحرینی در فرودگاه لبنان روی صندلی نشسته بود. یواش بلند شد و شروع به قدم زدن کرد. سیارش را از جیب‌اش بیرون آورد. به ساعت‌اش نکاه کرد. هنوز نیم ساعت به پرواز لبنان‌ـ‌لندن مانده بود. برای خرید روزنامه رفت. 3 ژوئیه (12 تیر) بود . چند روزنامه به مناسبت سال‌گرد حمله ناجوان‌مردانه ناوگان آمریکایی به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران عکسی همراه با تحلیل چاپ کرده بودند. همان‌طور که به عکس‌ها نگاه می‌کرد، چند قطره اشک بر روی گونه‌هایش چکید. فرد فرانسوی به عبدالله نزدیک شد. آهسته گفت: ـ چرا گریه می‌کنی؟ عبدالله نتوانست حرف بزند. بغض بزرگی در گویش گیر کرده بود. با انگشت دست معپ به عکس‌های نوزادان شناور بی‌جان در دریا اشاره کرد. میتران: حادثه‌ای به صورت غیر عمد اتفاق افتاده، چند ایرانی ترویست کشته شدند. آدم اگر اطلاع نداشته باشد فکر می‌کند شما در سوک فرزندان خود گریه می‌کنید. ـ 290 انسان زن و مرد، کوچک بزرگ بی‌گناه مورد حمله قدرتی قرار گرفته که مدعی است، پیشرفته‌ترین تجهیزات نظامی را در اختیار دارد. میتران: ملتی که حدود خود را نشناسد، و اصول دمکراسی را رعایت نکند، مستحق مجازات است. ـ مگر مسوولین فعلی بحرین اصول دمکراسی را رعایت می‌کنند، شماها حمایت همه جانبه می‌کنید؟ میتران: مردم شما قدرت تشخیص ندارند. باید آموزش دمکراسی طلبیدن را ببینند. ـ وقتی تصمیمات ملتی بر علیه منافع کشورهایی مثل کشور شما بود، مبارزه آن ملت جاهلانه می‌شود و باید شماها بیایید خواسته خود را در قالب آموزش تحمیل کنید. وقت پرواز نزدیک می‌شد. هر دو به سوی هواپیما حرکت کردند. در ضمن راه رفتن مشغول حرف زدن بودند. فرد فرانسوی ادامه داد: شما اشتباه می‌کنید. برای جلوگیری از هرج ومرج و خشونت باید مدافع نظام‌های سیاسی کشورها بود. ـ به نکته خوبی اشاره کردی. اما چرا از نظام سیاسی سوریه حمایت نمی‌کنید. چرا کشوری مثل ایران را که نظام سیاسی مستقلی دارد، تحریم می‌کنید. ـ کشورهایی که دنبال بمب اتمی هستند. باید تحریم شوند. تا امنیت جهان حفظ گردد. ـ امنیت جهان تامین گردد، یا منافع شما حفظ شود. آمریکا که دو بمب در ژاپون منفجر کرده و هزاران فرد بی‌گناه را به گام مرگ فرستاده صلاحیت داشتن بمب اتم را دارد. و ایران که احتمال دارد در آینده به بمب اتمی دست یابد و از آن استفاده... به هواپیما رسیدند. موقع سوار شدن از هم دور افتادند. وقتی هواپیما به پرواز درآمد، عبدالله از جایش بلند شد و به طرف میتران حرکت کرد. میتران در کنار پنجره نشسته و به افق چشم دوخته بود. در کنارش ایستاد و گفت: ـ می‌‌بخشید. ازدحام مسافر باعث شد نتوانیم به بحث خود ادامه دهیم. ایرانی که در جنگ هشت ساله بر علیه کشوری که بر سرزمین‌اش هجوم برده بود، از بمب شیمیایی استفاده نکرد. هیچ می‌دانی ایران چند نفر جانباز شیمیایی دارد؟ ـ آینده نظام سیاسی کشورها ثابت نیست. ـ آینده ایران از دو حال خارج نیست. یا همین نظام ادامه ادامه می‌یابد که متعهد به داشتن انرژی صلح آمیز است. یا توطئه‌های رنگارنگ‌تان باعث شکست نظام جمهوری اسلامی ایران می‌شود که آن موقع ایران می‌شود رژیمی غاصب مثل رژیم اشغالی، در آن صورت مهم نخواهد بود که صلح آمیز باشد یا کلاهک هسته‌ای داشته باشد. میتران: از نظر ما علم‌های پایه فقط باید در دست کشورهای محدود باید باشد. کشورهایی که هم اکنون دارند. ـ پس می‌ترسید رشد علم در ایران توازن قدرت موجود در جهان را به هم بزند و منافع شما که در خاورمیانه به هم خورده و بیشترین ترس هم در به هم خوردن توازن قدرت در جهان هست... میتران سکوت کرده با دندان‌هایش لب‌اش را می‌گزید. مثل این‌که راز مهمی افشا کرده باشد... و به همین خاطر محدوده ممنوعه درست کرده‌اید تا شریک و یا رقیب جدید و یا مصلح جدید پیدا نشود. شماها برای چپاول ادامه‌دار جهان برنامه دارید و هر ندای دیگری را در نطفه خفه کنید. میتران: اگر ما برای امنیت جهان تلاش نکنیم جهان پر از سلاح هسته ‌می‌شود. ـ اول جلوی رژیم اشقال قدس را بگیرید میتران: شماها در اشتباه هستید. به نام اسراییل است اما کل کلاهک‎‌های آن‌ها زیر نظر کارشناسان ما اداره می‌شود. ـ پس در حقیقت شماها فلسطینی‌ها را می‌کشید و منطقه را نامن کرده‌اید. میتران سرش پایین‌تر انداخت و دندان‌هایش لب‌اش را بیشتر گزید. مثل این‌که راز مهم دیگری را افشا کرده است... ـ ملت ایران اسلامی شکار راحتی برای استکبار نیست و متجاوزان بهای سنگینی خواهند داد، ایران عزت و آزادی اجتماعی و سیاسی را برای تمام ملت مظلوم جهان می‌خواهد... محمد ابراهیم پاکروان 1393/04/12 12/4/1393

✨🌼✨ سلام علیکم،صبحتون بخیر وسلامتی ومشمول عنایت مظهر جود الهی،حضرت جوادالائمه علیه السلام. ماییم در پناه تو یا حضرت جواد محتاج یک نگاه تو یا حضرت جواد هستیم عذر خواه تو یا حضرت جواد قربان روی ماه تو یا حضرت جواد ما زنده از عطای جوادالائمه ايم يك عمر خاك پای جوادالائمه ایم 🏴شهادت امام جواد علیه السلام تسلیت.التماس دعا.

ابراهیم یوسف زمان رقیه بانو وقتی می‌خواست وارد کوچه شود به همراهانش گفت: خداحافظ، ان‌شاءالله قبول باشد. یکی از بانوها در جواب گفت: قبول حق. هم‌زمان آقا و خانمی وارد کوچه شدند. خانم به شوهرش گفت: از این همسایه می‌پرسم. او از نماز جمعه می‌آید. شوهر: او چه می‌داند؟! زن: هر جور باشه فرد خیلی مذهبیه، شوهر: ول کن، یه چیزی شنیدی، روحانی‌ها برای سرگرم کردن مردم باید بگن. چیزی که شنیدی افسانه بود که تعریف می‌کرد. زن: اینا از سادگی مردم سواستفاده می‌کنن، پشت ترافیک وایستاده بودیم، شنیدی که چه با آب‌وتاب تعریف می‌کرد. تا به بانوی نمازگزار برسند، او به در خانه‌اش رسید کلید انداخت وارد شد و در را بست. زن گفت: شانس، خشکیده. مرد گفت: اگه موافق باشی فردا ظهر می‌ریم جلو مسجد جامع می‌ایستیم، امام جمعه بیرون آمد از خودش می‌پرسیم زن: موافقم. . * * * زن و شوهر در حیاط مسجد ایستاده بودند وقتی امام جمعه بعد از نماز عصر بیرون آمد، سوال خود را از او جمعه بپرسند. شوهر به زن‌اش گفت: مطلب حاج آقا تعریف کردند مثل افسانه‌هاست. زن جواب داد: اگر هم متل افسانه‌ها نباشد، مال انسان‌های قدیمی‌ست آن هم متعلق به انبیاست. مرد گفت: مردان خوش هیکل به سراغ زنان خوش‌تیپ می‌روند یا توسط زنان خوش تیپ شکار می... زن به شوهرش گفت: هیس حاج آقا دارن می‌یان... وقتی امام جمعه نزدیک شد، مرد گفت: سلام. سوالی داریم. امام جمعه ایستاد، به گرمی جواب سلام‌ را داد گفت: بفرمایید. زن: دیروز شنیدیم، در مورد مردی حرف می‌زدی که به زنان مخصوصا به ذلیخا توجه نکرد، آیا داستان یوسف واقیعت دارد. ضمنا کاری که ادامه دهنده ندارد به چه درد می‌خورد؟ امام جمعه بعد از مکثی کوتاه شروع به صحبت کرد: بفرمایید داخل مسجد تا گفتگو کنیم. مرد: همین جا خوب است. نمی‌خواهیم بیشتر مزاحم باشیم. امام جمعه: شما مراحم هستید. به دو دلیل گفتم برویم داخل مسجد. اول ایجا رفت‌وآمد زیاد است. دوم در مسجد کتاب‌خانه هست. کتابی را برای مطالعه تقدیم کنم. زن نه همین جا خوب است. امام جمعه: پس چند قدم آن طرفت‌تر سایه است برویم به سایه. مرد: نه هیمن جا بهتر است. امام جمعه: شما امروز مهمان خدا هستید دلم می‌خواهد در آفتاب اذیت نشوید. باشد همین جا گفتگو می‌کنیم. امام جمعه رفت به طرف درب مسجد و مشهدی حمید را صدا زد. گقت: لطفا کتاب سلام بر ابراهیم، را بیاود هر دو جلد را. برگشت رو به زن مرد کرد و ادامه داد: توجه داشته باشید، ما همه مردم را نمی‌یشناسیم با دیدن عمل چند نفر در اطراف خود حق نداریم قضاوت کلی کنیم و همه را متهم کنیم که چنین یا چنان هستند. داستان یوسف واقیعت دارد. ضمنا این کار... مشهدی حمید آمد و کنار امام جمعه ایستاد و کتاب‌ها را به امام جمعه داد. امام جمعه در حالی که کتاب‌ها را می‌گرفت به‌حرف‌اش ادامه داد: ...از آن زمان تا به حال ادامه داشته است و ادامه خواهد داشت. نمونه اخیر را یکی از دوستان شهید ابراهیم هادی نقل کرده است. دوست‌اش نقل می‌کند: یک روز مثل همیشه ابراهیم با ظاهری آراسته و مرتب سر کار می‌رفت... خانمی بدنبال ابراهیم بود تا در چنگال خودش اسیر کند. خانمی بدون حجاب که هر روز خود را برای ابراهیم آراسته می‌کرد تا شاید چشمان ابراهیم به او بیفتد. روزی همان رفیق ماجرا را برای ابراهیم تعریف کرد، ابراهیم که از شنیدن این موضوع به شدت ناراحت شد و تصمیمی با خود گرفت. روز بعد ابراهیم با شلوار کردی و سر تراشیده به سر کار رفت. روز دیگر پیراهن چروک و کلاه به سر ... خانم بی‌حجاب دید که ابراهیم دیگر زیبایی قبلی‌اش را ندارد از اسیر کردن نگاه ابراهیم به خود پشیمان شد و دیگر به سراغ او نرفت. عزیزان من پاک مردان زیادی در جامعه وجود دارد ولی ما آن‌‎ها نمی‌شناسیم. راه متقین ادامه دارد و به درد جامعه الهی می‌خورد. و جامعه تطهیر می‌نماید. مرد: از کجا بدانیم که این فرد واقغا درست کار بوده است؟ امام جمعه: باید از عالم شک بیرون آمد، واقع بین شد. آیا کسی که می‌خواست جسدش پیدا نشود که هنوز پیدا نشده است. با توجه به خاطرات دوستان شهید که بعضی‌هایش هم بعدا شهید شده‌اند آیا ناتوان است خود را پیش مردم خار کند. اما الله او را عزیز می‌نماید. امام حمعه کتاب را به مرد داد. زن‌اش یکی را از او گرفت. لحظه‌ای به جلد کتاب نگاه کردند، در حالی که کتاب را باز می‌کردند به طرف دروازه مسجد حرکت کردند. محمد ابراهیم پاکروان 400/04/28