هدایت شده از حکیمانه
شیرینی مسموم!
به کسی دلبسته شده بود که امکان ازدواج با او نبود. اول از یک نگاه ساده و لبخند عادی شروع شد!
کمکم جوری عاشق و شیفته شد که امکان دل کندن نبود!برایش مثالی زدم. گفتم:«شیطان، یک شیرینی به شما نشان داد که ظاهرش زیبا و خوشمزه بود؛ ولی وسط آن زهری کشنده پنهان شده بود! خداوند متعال و رسول خدا و اهل بیتش علیهم السلام، راه را به ما نشان دادهاند. راهش این است که از اول، راه ورود شیطان را ببندید! شیطان، گام به گام جلو میآید و هیچ گاه از همان اول، انسان را دعوت به آخرین مرحله از گناه نمیکند؛ چون میداند موفق نخواهد بود! او نقطه شروع را در با یک نگاه ساده و لبخند عادی، طراحی میکند. به تدریج، صید خود را جلو میبرد و نهایتا .... عجیب این است که صید خود را رها نمیکند! بهگونهای او را به طرف مقابل، وابسته میکند که دل کندن، اصلا ممکن نباشد یا بسیار مشکل باشد! دشمنی او با همه انسانها آشکار و علنی است و قسم خورده که همگان را منحرف کند!» انسانها بیش از آن که اسیر بندهای اسارت دیگران باشند، اسیر ریسمان های شهوات خود هستند! «ای مردم!.... از گامهای شیطان پیروی نکنید! هر آینه او دشمنی آشکار برای شماست!» (قرآن کریم: سوره مبارکه بقره: آیه ۱۶۸). #شهادت_امامحسنورسولخدا_تسلیت #حکیمانه_صالحخواه @hakeemaneh
هدایت شده از حکیمانه
اگر او... اگر من...!
در صف تلفن عمومی، نگاهی به جلو انداخت!
دختر زیبایی را دید که وقتی کارتش را به سمت دستگاه تلفن برد، آستین حلقه پوشیده بود!
تلفن دختر، تمام شد. دختر را تعقیب کرد و منزلش را پیدا کرد. به بهانه رؤیت کنتور آب، زنگ زد و وارد خانه شد!
به زور به دختر بیچاره تجاوز کرد! وقتی میخواست فرار کند، دختر به او گفت:«بیچاره! شناختمت! الان که بری بیرون زنگ میزنم به پلیس تا دستگیرت کنه!»
پسر هم که به سلاح سرد، مسلح بود دختر را در صحنه، به قتل رساند!
هنگام قصاص، کنار چوبه دار کسی از او خواست به عنوان آخرین جملات نکتهای را تذکر دهد!
با کمال انصاف، این جمله تکان دهنده را بیان کرد:
«اگر این دختر، حجابش را حفظ کرده بود و من هم مواظب نگاهم بودم جان دو نفر از بین نمیرفت!»
(شرح کوتاهی از یک پرونده واقعی در سال ۱۳۷۸ در یکی از شهرهای کشور).
انشاءالله در پیام بعدی «حکیمانه» نکات مهمی را در مورد این پرونده عرض خواهم کرد.
#شهادت_امامحسنورسولخدا_تسلیت
#نشر_اینپست_باقیاتالصالحات
#حکیمانه_صالحخواه
@hakeemaneh