🔰 بررسی شخصیت #سید_مهدی_هاشمی/ بخش چهارم
🔺 انحرافات فکری پس از انقلاب
1️⃣ همان اصل #خشونت_مطلق که قبل از انقلاب در افکارم ریشه دوانیده بود، شدت گرفت و اعتقاد داشتم در همه زمینهها باید در انقلاب اسلامی از خشونت کمک گرفت. حوادث بحرین و اروپا و انفجارات بیرویه و مسلح کردن بی ملاک گروههای افغانی و عراقی و خلیجی از این انحراف سرچشمه گرفته بود.
2️⃣ اینکه هدف وسیله را توجیه میکند. با اینکه در شعار و سخنرانی بر خلاف آن حرف میزدم ولی روش عملیام درست بر خلاف آن بود و برای دستیابی به اهدافم از هر وسیلهای استفاده میکردم. مانند حوادث اختلاف سپاه و کمیته در اصفهان – لنجان و جو تشنج و خشونتی که به #قتل_نفوس_زکیه منتهی شد.
3️⃣ ضعف تعبد و معنويت و پرداختن به تعقل و تجزیه و تحلیل و اینکه همه چیز را با منطق تعقلی باید فهمید که بدنبال انحراف فکری، سخنان مقام ولایت فقیه را نیز با اندیشه و عقل خودم میسنجيدم و نتیجهگیری میکردم.
4️⃣ مطلق کردن مسایل خارجی صدور انقلاب تا آنجا که به مسایل بسیار حساس مانند جنگ و اقتصاد و مشکلات داخلی کشور را یک #جریان_انحرافی میدانستم و اعتقاد داشتم چنانچه همه نیروها و مسئولین در راه انداختن جنبش آزادیبخش در جهان حرکت کنند، مسایل داخلی خودبخود حل خواهد شد لذا چندان اعتقادی به اهیمت جنگ نداشتم و همین امر موجب ارانه تحلیلهای انحرافی شده بود که مثلا این مسئولین کشورند که جنگ را علم کردهاند.
5️⃣ خصلتهای #شیطانی مانند، #قدرت_طلبی که نتیجه غرور و عجب بود. و خود محوری و استبداد فکری، ریا، تکبر، خود بزرگ بینی مرا احاطه کرده بود و منشأ بسیاری از برخوردهای عملیام در قتلها، انباشتن اسلحه و مهمات، افشاگری علیه مسئولین و … از این خصلت شیطان سرچشمه گرفته.
«سند سوم»
ادامه دارد ...
🌐 https://www.asbaat.ir/?p=3904
🆔 @asbaat_ir