eitaa logo
مُـرواریدهای‌خاکـــی🕊
1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
755 ویدیو
40 فایل
'‌‌‌﷽' ڪو‌عشق‌ڪہ‌معمورڪندخانہ‌دل‌را؟ عمریست‌زویرانۍدل‌خانہ‌خرابم♥↻ ازدل‌مینویسیم‌و‌دلۍ‌ڪار‌میڪنیم! گوش شنوا:⇩ @fatemeh_zahra_82 ڪپۍ:حلـالتون🌱ツ .
مشاهده در ایتا
دانلود
🖐🏻 حاج‌حسین‌یڪتا‌مےفرماد: بچہ‌ها͜͡꙰ اصراربرامرحق‌داشتہ‌باشید❲👊🏻❳ یہ‌چیزےفهمیدےخوبہ❲💡❳ ولش‌نڪن❲⛓️❳ سختہ‌اولش❲🔗❳ ولےبعدش‌مَلَڪه‌میشہ❲🔌❳ میبینےاین‌گناهـ‌‌‌سختہ❲🔋❳ ولے‌ترڪش‌ڪن❲🔐❳ یہ‌ذرهـ‌تحمل‌ڪن❲🔧❳ بعدسهل‌میشہ❲📌❳ ✋🏻🖤💫 ꦿ🖤 @aseman_del
✍ خلاصه كوتاهی از زندگينامه شهيد علمدار 🌷 سید مجتبی علمدار در سحرگاه ۱۱ دی ماه ۱۳۴۵ در خانواده ای مذهبی و عاشق اهل بیت در شهرستان ساری دیده به جهان گشود. دوران تحصیلش را در ساری طی نمود و برای اولین بار در حالی که تنها ۱۷ سال داشت به عضویت بسیج درآمد و در اواخر سال ۱۳۶۲ به کردستان رفت. 🌷 سید برای اولین بار در عملیات کربلای یک شرکت کرد و مدتی پس از آن وارد گردان مسلم بن عقیل در لشکر ۲۵ کربلا شد و تا پایان جنگ در آنجا ماند. او در عملیات کربلای۴ و ۵ حضور داشت، در کربلای ۸ مجروح شد و مدتی بعد به جبهه بازگشت و در عملیات کربلای ۱۰ در جبهه شمالی محور سلیمانیه - ماووت شرکت نمود. 🏴 @aseman_del |🌱مُرواریدهای‌خاکی
🌷 سید مجتبی علمدار در سال ۱۳۶۶ مسئولیت فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم ابن عقیل - از گردانهای خط شکن لشکر ۲۵ کربلا را برعهده گرفت و در عملیات والفجر ۱۰ نقش آفرینی موثری داشت. شهید علمدار در سه راهی خرمال، سید صادق، دوجیله در منطقه کردستان عراق رشادتهای فراوانی را از خود نشان داد و از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بشدت مجروح شد. او که مردانه در مقابل دشمن می جنگید. چندین بار دیگر هم مجروح شد. سید مجتبی بعد از اتمام جنگ در واحد طرح و عملیات لشکر ۲۵ کربلا در ساری مشغول خدمت شد و در دی ماه سال ۱۳۷۰ ازدواج کرد که ثمره آن دختری به نام زهرا بود. @aseman_del |🌱مرواریدهای‌خاکی
🌷 سید علاوه بر مسئولیت در واحد تربیت بدنی لشکر بعنوان عضو اصلی هیأت رهروان حضرت امام (ره) هم ایفای وظیفه می کرد. او مداح اهل بیت بود، همیشه مراسم را با نام حضرت مهدی (عج) شروع می کرد و در حالیکه به امام حسین (ع) ارادت خاصی داشت. مظلومیت آن خاندان را صدا می زد. بیت الزهرا مسجد جامع، امام زاده یحیی، مصلی امام خمینی، هیأت عاشقان کربلا و منازل شهدا همیشه با نفس گرم حاج سید مجتبی معطر می شد و بچه ها نیز با صوت داوودیش مداحی را می آموختند. او که بعد از جنگ، با یاد و خاطره همرزمان شهیدش زندگی می کرد از دوری آنان سخت آزرده خاطر بود و در همه مداحی ها آرزوی وصال آن راه یافتگان شهید را داشت. حاج سید مجتبی علمدار در اوایل دی ماه سال ۱۳۷۵ به دلیل جراحت شیمیایی روانه بیمارستان شد و پس از چند روز هنگام اذان مغرب روز یازدهم دی ماه نماز عشق را با اذان ملکوتیان قامت بست و به یاران شهیدش پیوست. 🏴
🌺✍ وقتی وارد عرفات شدم، یک جایی خلوت كردم. بینی ام را روی خاک گذاشتم و خاک را بوییدم، من اونجا بوی شلمچه را احساس كردم. 🌺✍ هر وقت وارد هیئت شدی و جمعیت زیاد، تو را به وجد آورد، حس کردی که مردم به خاطر تو آمده اند، همان لحظه برو بیرون و مداحی نکن! زیرا غرور، انسان را نابود می کند. 🌺✍ عشق به آقا، چنان در وجودم نفوذ کرده که چهره امام خمینی (ره) را در ایشان می بینم. از خدا می خواهم این علاقه و رابطه را از من نگیرد. 🌺✍ نباید منتظر باشیم که ما رو دعوت کنند، باید خودمان بریم دنبال جوانها. البته باید روی خودمان کار کنیم. اگه مثل شهدا نباشیم کلام ما، بی تأثیر و بی فایده است.