#یڪروایتعاشقانہ
جعبہ شیرینے رو جلوش گرفتم
یکے برداشت و گفت :
میتونم یکے دیگہ بردارم؟
گفتم : البته سید جون
این چہ حرفیه؟
برداشت ولے هیچکدوم رو نخورد
کار همیشگیش بود🥰
هر جا کہ غذاےِ خوشمزه
یا شیرینے یا شکلات تعارفش
مےکردند برمیداشت اما نمےخورد
مےگفت : برم با خانومو
بچـہ ها میخورم
مےگفت : شما هم
این کارو انجام بدین
اینکہ ادم شیرینے هاے زندگیشو
با زن و بچه ش تقسیم کنہ
خیلے توے زندگے خانوادگے
تاثیر میذاره♥️
#شهیدسیدمرتضےآوینے
کتاب دانشجویے
#عَین_شین_قاف
|•❤️•| @aseman_del
#یڪروایتعاشقانہ
سر سفره عقد؛
اونقدر ذوق زده بود
که من را هم به هیجـان مےآورد🤭
وقٺے خطبہ جارے شد و بله رو گفتم..
صورٺمو چرخـوندم سمٺـش👀
تا بازم اون لبخند زیباے
همیشگیشو ببینم..
اما بہ جاے اون لبخند زیبا !
اشڪاے شوقے رو دیدمـ•°
کہ با عشق ٺو چشاش حلقہ زده بود🥺
همونجا بود کہ خودمو..
خوشبخٺ ٺرین زن دنیا دیدمـ😌✋🏼
محرم ڪہ شدیم
دستامو گرفٺـ👫 وخیره شد بہ چشام..
هنوزم باورم نمیشد؛
بازم پرسیدم:
[ چرا من…؟ ]
از همون لبخنداے دیوونہ ڪننده
تحویلم داد و گفت:
[تو قسمت من بودے ومن قسمت تو🥰 ]
قلبم از اون همه خوشبختے
تند تند مےزد
فقط خدا روشڪر مےکردمـ🤲🏻
بہ خاطر هدیه عزیزےکہ بهم داده بود..♥️
🌿.| #شهیدمهدےخراسانے
💍.| #عینشینقاف
|.♡.| @aseman_del
#یڪروایتعاشقانہ💍
یادم هست سر سفره عقد
کہ نشستہ بودیم بهم گـفت :
الان فقط منُ تو
توے این آینہ مشخص هستیم
از تـو مےخوام کہ کمک کنے
من بہ سعآدت و شهآدت برسم
منم همونجا قول دادم کہ
تو این مسیر کمکش کنـم..🙂💔
#روایتے_از_همسرِ↓
شهید مُحسن حججے
#عین_شین_قاف
|•🌱•| @aseman_del