▫️💠 #روایتـگــری
🔹✨برای جا مانده ها ...
🔸✨دلتنگ ها ...
🔹✨خسته ها...
🔸✨بریده ها ...
🔹✨برای همه...
#گوش_بدهید
#درد_دلـ💔
💟👈🏻یک روز و شب هایی🌙 اینجا(شلمچه)
#زندگی می کردیم ...
دلمان که می گرفت ...
می رفتیم و روی این #خاکها
می نشستیم ...
چقدر غر به #شهدا که نزدیم و...
💟👈🏻اما الان ...
معنی دلتنگیـ💔 بیشتر حس می شود
وقتی در این هوای #نفس_گیر شهر
جایی برای خودت پیدا نمی کنی ...
و گرم نمی کند دلت را ؛نگاه مردم !
و روشن نکند #چشمانت را ، چراغ ها
💟👈🏻سال گذشته از این ایام
عمرمان در #شلمچه
بی محاسبه
کنتور می انداخت
💟👈🏻و حالا ...
در هوای آلوده ی دنیـــا !
زندگی در #بهشت چه لذتی دارد ...
بهشتِ خاکی ...
#شلمچه_بهشت ...
#دلتنگی_سخت_است ...
🌼| @asganshadt
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
✅خاطره ای عجیب از یک شهید
🍃سوار یک ماشین شدیم.
ما پشت ماشین نشسته بودیم و خودرو با سرعت حرکت می کرد.
این ماشین هیچ حفاظی در اطراف خود نداشت.
در سر هر پیچ دو نفر از کسانی که سوار شده بودند به پایین پرت می شدند! جاده خراب بود. ماشین هم با سرعت می رفت.
یک باره به اطرافم نگاه کردم و دیدم فقط من در پشت ماشین مانده ام! سر پیچ بعدی آنقدر با سرعت رفت که دست من هم جدا شد و نزدیک بود از ماشین پرت شوم.
👌 اما در آن لحظه آخر فریاد زدم:
🌹یا صاحب الزمان (عج).
🍃در همین حال یک نفر دستم را گرفت و اجازه نداد به زمین بیفتم.
من به سلامت توانستم آن گردنه ها را رد کنم.
👌در همین لحظه از خواب پریدم.
فهمیدم که باید در سخت ترین شرایط دست از دامن امام زمان (عج) بر نداریم؛ و گرنه تندباد حوادث همه ما را نابود خواهد کرد.
🌻 روایتگری شهید نیری
📚منبع:کتاب عارفانه،ص۳٨
#روایتگری شهدا
#همراه با #شهدا
#سیره شهدا
#اربعین
@asganshadt
#روایتگری
🔰پای حرف امام می ایستم
🔸غواص به فرمانده اش گفت: اگر رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم، من رو هول بده تو آب!
🔹فرمانده گفت اگه مطمئن نيستي ميتوني برگردي.
🔸غواص جواب داد: نه ، #پاي_حرف_امام_ايستادم . فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم باشه.آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم و الان هم خواهرم راسپردم به همسايه ها تا درعمليات شرکت کنم.
#یاد_شهدا_با_صلوات
@asganshadt🍁
#روایتگری
به او میگفتند:
«تو که پسر نیستی،
نمیتوانی بجنگی».
میگفت:«مرد و زن، پیر و جوان ندارد؛
همهی مردم شهر باید برخیزند
و از سرزمین خود دفاع کنند».
🔗 #شهیده_سهام_خیام
📕 سیزده سالهها، صفحه ۷۰
#دانش_آموز_انقلابی
@asganshadt
#روایتگری
▫️ طلائیه بودیم.
بیل میکانیکی داشت روی زمین کار می کرد که شهیدی پیدا شد. همراهش یک دفتر قطور اما کوچک بود، مثل دفتری که بیشتر مداح ها دارند.
🔻برگ های دفتر ، گل گرفته بود.
باز کردنش زحمت زیادی داشت.
صفحه اولش را که نگاه کردم بالایش نوشته بود:
"عمه بیا گم شده پیدا شده"
🎙 راوی: محمد احمدیان
📚 منبع: خط عاشقی ۱
➕ عاشقان شهادت👇
📲 @asganshadt
#روایتگری
🔹رمز یازهرا سلام الله علیها ...
برای تولد تنها فرزندمان داوود در خرداد سال 1363 از اندیمشك به دزفول آمدیم. در طول مسیر حاجی نشان بیمارستان را از مردم میپرسید،
متوجه شدیم كه تنها بیمارستان مناسب كه مزین به نام حضرت زهرا (س) بود در همان حوالی است.
وقتی حاجی نام خانم فاطمه زهرا (س) را شنید، ذكر نام ایشان را آنچنان بیان كرد كه فكر كردم اتفاقی افتاده ولی خودش به من چنین گفت:
«نام همسرم زهراست، در عملیات فتحالمبین با رمز یا زهرا (س) مجروح شدهام و اینك تولد فرزندم نیز در بیمارستان حضرت زهرا (س) است.» حاج عباس درست میگفت زندگی ما با رمز یا زهرا (س) گره خورده بود.
حتی شهادت او هم در عملیات بدر با رمز یا زهرا (س) بود و پیكرش میهمان ابدی بهشت زهرا (س) شد.
راوی : همسر #شهید_عباس_کریمی
@asganshadt
#روایتگری
✅ هوای زیارت امام رضا (ع) داشتم.
🔺 هر چه اصرار کردم با هم برویم مشهد، قبول نکرد و گفت: خیلی دوست دارم بیام، ولی همون سفر قبلی هم که قسمت شد خدا رو شکر. این بار قصد کردم برم کربلا ، زیارت امام حسین (ع). وقتی شهید شد هنوز یاد حرفش بودم.
🔻غصه ام بود که نتوانست برود کربلا، اما وقتی وصیت نامه اش را دیدم، دلم آرام گرفت. توی وصیت نامه اش نوشته بود موفق نشدم قبر شش گوشه را زیارت کنم؛ اما توفیق نصیبم شد که خود آقا اباعبدالله علیه السلام را زیارت کنم.
#شهید_سید_زین_العابدین_نبوی
➕ عاشقان شهادت👇
🆔 @asganshadt
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#روایتگری
#مسئول_انقلابی
#ﭼﺸﻢ_ﻭ_ﺩﻝ_ﺳﯿﺮ
🔸صبحانه ایﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻠﺒﺎﻥﻫﺎ ﻣﯽﺩﺍﺩﻡ، ﮐﺮﻩ، ﻣﺮﺑﺎ ﻭ ﭘﻨﯿﺮ ﺑﻮﺩ.
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺷﻬﯿﺪ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﻣﺮﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ: ﻓﻼﻧﯽ! ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻠﻪ !
ﮔﻔﺖ : ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺟﻨﮕﯽ ﺩﺭ ﻣﻬﻤﺎﻧﺴﺮﺍ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ.
ﭘﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺟﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺗﺤﺮﯾﻢ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺑﺴﺮ ﻣﯽﺑﺮﺩ .
🔸ﺷﻤﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﮐﺮﻩ، ﻣﺮﺑﺎ ﻭ ﭘﻨﯿﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺪﻫﯿﺪ .
ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺗﻮﭖ ﻭ ﺗﺎﻧﮏﻫﺎﯼ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺠﻨﮕﯿﻢ، ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻣﺎ ﺍﯾﻦﮔﻮﻧﻪ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ.
شما باید یک روز به ما کره و یک روز دیگر پنیر و روز سوم مربا بدهید.
ما باید در سه روز از اینها استفاده کنیم، وگرنه این اسراف است
✅ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﮑﻨﯿﺪ.
ﻣﻦ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﺸﻢ !
🎙 راوی: ﺣﺎﺗﻢ ﺭﻣﻀﺎﻧﯽ
🌹 #سرلشکرخلبان_شهید_احمد_کشوری
➕ به عاشقان شهادت بپیوندید👇
🆔 @asganshadt
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#روایتگری
🌷 خستگی نداشت. میگفت من حاضرم تو کوه با همهتون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدین، بعدی ادامه بده...
اینقدر بدن آمادهای داشت که تو جبهه گذاشتنش بیسیمچی. بیسیمچی (شهید) پور احمد...
اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به این اصل خیلی اعتقاد داشت که آگه واقعاً کاری رو برای خود خدا بکنی، خودش عزیزت می کنه. آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اینطور معروف بشه.🌷
#شهید_امیر_حاج_امینی
➕ به عاشقان شهادت بپیوندید👇
🆔 @asganshadt
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
4.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅👈 #خودسازی
💫 #روایت_مسیر
💠 و َمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ
🎙حاج حسین یکتا
خستهای #قرآن بخون
دلشکستهای #قرآن بخون
غمگینی #قرآن بخون
#راهچاره نداری #قرآن ........
📍شلمچه
┄┅┄┅┄┄┅┄┅┄
#کلیپ
#روایتگری
🌹بنام خدا،بیادخدا، برای خدا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄ 🕊 اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج 🕊
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇
@aaganshadt 🌹🍃
#روایتـگــری
🔹برای جا مانده ها ...
🔸دلتنگ ها ...
🔹خسته ها...
🔸بریده ها ...
🔹برای همه...
#گوش_بدهید 📣📣
#درد_دلـ💔
🌾یک روز و شب هایی🌙 اینجا(شلمچه)
#زندگی می کردیم ...
دلمان که می گرفت😔 ...
می رفتیم و روی این #خاکها
می نشستیم ...
چقدر غر به #شهدا که نزدیم و...
🌾اما الان ...
معنی دلتنگیـ💔 بیشتر حس می شود
وقتی در این هوای #نفس_گیر شهر
جایی برای خودت پیدا نمی کنی ...
و گرم نمی کند🚫 دلت را ؛نگاه مردم !
و روشن نکند #چشمانت را ، چراغ ها💡
🌾سال گذشته از این ایام
عمرمان در #شلمچه
بی محاسبه
کنتور🎰 می انداخت
🌾و حالا ...
در هوای آلوده ی دنیـ🌍ــا !
زندگی در #بهشت چه لذتی دارد ...
بهشتِ خاکی😍 ...
#شلمچه_بهشت ...
#دلتنگی_سخت_است ...
🌹🍃🌹🍃
@asganshadt