eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
619 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
115 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
۴ سال می گذرد از آخرین عکسی که ازتو گرفتیم📸 از آخرین دیدار 14 فروردین رفتی و در جواب با قاطعیت گفتی یک هفته دیگر برمی گردی🚶‍♂ و درست یک هفته بعد شدی و برگشتی🕊 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت ❤️ @asganshadt
🔸خانه مان امام حسین (ع) بود. مصطفی آن زمان 4 سال داشت. اواخر روضه نزدیک اذان🔊 ظهر بود که صدای شدیدی از خیابان آمد.....❗️ 🔹بلافاصله یکی از ها خطاب به من با صدای وحشت زده ای داد زد و گفت: حاج خانم بچه ات ! از ترس خشکم زده بود😰 و نمیتوانستم حرف بزنم، به دیوار تکیه زدم و آرام نشستم، درست روبه روی کتیبه بودم 🔸همین که چشمم به افتاد گفتم: یا ابالفضل العباس این پسر نذر شما😔 سرباز و شما. بعد هم به آقا متوسل💞 شدم که بلایی سرش نیامده باشد. 🔹و خدارو شکر آن روز به خیر گذشت. شکسته بود اما به خیر گذشت. از این سال ها گذشت و با هیچکس در میان نگذاشتم❌ فقط برای حضرت اباالفضل شیر نذری🥛 هر سال در روضه پخش میکردم. این نذری در همه ی سال ها ادامه داشت و این راز بین من و حضرت ابالفضل بود❤️ راوی: مادر شهید 🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت ❤️ @asganshadt
🌿در محضر شهید: میدوارم حضورم در سوریه مرا به (عج) نزدیک کند. خیلی اهل نصیحت و توصیه نیستم چون خودم بیشتر از همه به آن نیاز دارم، فقط جهت یاد آوری: 🔺 که انسان را از فحشاومنکر دور می کند 🔺 که سپر آتش است 🔺 یادآوری 🔺 جهاد با نفس 🔺ولایت مداری و گوش به فرمان رهبر بودن 🔺 برای سلامتی و فرج آقا 🔺 طلب ... 🌷 @asganshadt
خیلی عجله ای برای کردن نداشت❌ نماز مغرب و عشا را اول وقت میخواند بعد میومد سر سفره افطار، البته بخاطر شرایط تغییر مکان بچه ها خیلی ها نبودن و برای همین خاطر هم من برام خیلی مهم بود که از افطار برای رضا یک مقداری نگه دارم تا وقتی اومد بخورد😋 یک بار که یکی از اهالی برای بچه ها غذای گرم🍲 آورده بود باز برایش نماز اول وقت مهم بود، هرچند از اون غذا شاید چند لقمه ای بیشتر سهم رضا نشد راوی: همرزم شهید 🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt
📎 🌷 مطمئنم که اینهـا(دشمنان) کم هستند... و فقـط با یک هجـوم با اسم (س)میشـود کار این مفـسدها را تمـام کرد و شـویم✌️ 🌷 @asganshadt
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت یکبار دیدم در حرم (س) برای زائرین چایی☕️ میریزد 💠رفتم کنارش👥 هم صحبت شدیم گفت:فلانی، من تا برنمیگردم🚷 🌷 🌹🍃🌹🍃 @asganshadt
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س) برای زائرین چایی☕️ میریزد 💠رفتم کنارش👥 هم
3⃣5⃣2⃣1⃣ 🌷 شهید مدافع حرم حامد جوانی ولادت: ۱۳۶۹/۰۸/۲۶ تبریز مجروح: ۱۳۹۴/۰۲/۲۳ لاذقیه💔 شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۰۴ 🌷 🔰حامد جوانی یکی از جوان ترین شهدای مدافع حرم است که در روز ۲۳ اردیبهشت ۹۴📆 در منطقه سوریه مجــ💔ـروح شد. بر اثر شدت جراحات حدود ۴۳ روز در و بیمارستان بقیه الله تهران بستری و در حالت بود که سرانجام ۴ تیر ماه ۹۴ به قافله شهدا پیوست🕊🌷   🔰یکی از روز‌های پاییـ🍁ـز ۹۳، خوشحال و خندان به خانه آمد و با ذوق و شوق خاصی گفت: یک خبر خوب دارم😍. همه سرا پا گوش شدیم تا حامد دلیل آن‌همه را بگوید. حامد گفت: یادتان هست که من همیشه می‌گفتم‌ که ای کاش ۱۴۰۰ سال پیش به دنیا آمده بودم👶 تا در رکاب حضرت (ع) بجنگم و از خاندانش دفاع کنم⁉️ حالا این فرصت برایم پیش آمده تا به بروم و از خواهر حضرت اباعبدالله(ع) دفاع کنم👊 🔰پس از اولین اعزام🚌 پسرم به منطقه و بازگشتش در ، وی مدام از حال هوای منطقه و شرایط سخت جنگ💥 در سوریه تعریف می‌کرد و می‌گفت: «من در آن‌جا به عینیت می‌بینم که چگونه هواپیما‌های✈️ آمریکایی به بمباران داعشی‌هایی👹 که در محاصره نیرو‌های جبهه مقاومت بودند برای آن‌ها با چتر، و مهمات و مواد غذایی🍱 می‌رسانند و به جای داعشی‌ها نیرو‌های و مردمی را بمباران می‌کنند تا راه فراری برای داعشی‌ها باز کنند 🔰با وجود تعیین زمان در روز اول فروردین، حامد به من گفت که «بابا من اکنون شرایط ازدواج ندارم❌ من در این و خانواده ایشان هیچ‌گونه ایرادی نمی‌بینم، هر ایرادی هست از من است. من نمی‌خواهم نام کسی در شناسنامه‌ام📖 ثبت شود و بعدا از آن‌ها شرمسار شوم😔 چرا که اگر این‌بار خدا بخواهد و من عازم شوم مدت زیادی زنده نخواهم بود🚫 🔰از همرزمان حامد شنیدم که در منطقه یک روستای شیعه نشین در محاصره تکفیری‌ها😈 بود و آن‌قدر اوضاع وخیمی داشت که حتی های سوری برای آزادی آن پیش‌قدم نمی‌شدند❌ اما با تخصصی که در مورد مسائل توپ‌خانه💣 و موشکی داشت، با برنامه‌ریزی‌ها و دقیق👌 توپخانه‌ای و دیده‌بانی، ضربه‌های مهلکی💥 بر داعشی‌ها وارد آورده و چنان در دل آن‌ها ایجاد کرده بود که برای نقشه‌هایی کشیده بودند. 🔰ضربات مهلک حامد جوانی به پیکره داعش بحدی بود که بسیاری از تکفیری‌ها از دست او شده بودند و زمانی‌ که با موشک «تاو» مورد هدف🎯 قرار می‌گیرد، از چهار زاویه فیلم‌برداری🎥 می‌شود و تا ماهها این فیلم سر فصل خبر سایت‌ها و شبکه‌های ماهواره‌‌ای بود. 🌷 @asganshadt
🔸اولين باری كه حرف از و مدافع حرم شدن به ميان آمد زمانی بود كه بعد از ۹ ماه📆 اسمش برای اعزام در آمده بود. عليرضا ۹ ماه قبل برای رفتن به سوريه ثبت‌نام كرده بود و كاملاً برای دفاع از حرم رفت 🔹بعضی از مردم می‌پرسند همسرت را به اجبار بردند⁉️ می‌گويم نه، كاملاً داوطلبانه و با خواست عميق رفت، وقتی به من گفت ميخواهم بروم سوريه، واقعاً شوكه شدم😧 چون اصلاً حرفی از اسم ‌نويسی شان به من نزده بود 🔸به من گفت: يعنی هستی؟ گفتم ناراضی نيستم✘ اما... قبل از تمام شدن حرفم به من گفت: فكر كن اينجا  است، امروز روز عاشورا و آقا امام حسين (ع) "هل من ناصر" سر داده و تو ميخواهی جلوی من را بگيری؟ 🔹راستش ديگر حرفی برای گفتن نداشتم، همين برای مجاب شدن صد در صدم كافی بود و و خدا را شكر ميكنم از اينكه مانع رفتنش نشدم😊 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt
🔻همسر شهید: 🔸علی آقا احترام و علاقه خیلی زیادی به ائمه اطهار به خصوص (ع) داشت. علاقه ایشان تا حدی بود که در وصیت نامه📜 خود فرزند پنج ساله‌اش را به توجه خاص نسبت به امام حسین (ع) دعوت می‌کند. 🔹علاقه زیادی به خواندن داشت، چند ماه قبل از شهادتش🌷 به من گفت هر زمان از دنیا رفتم، چه با مرگ طبیعی و چه با شهادت از شما می‌خواهم به کسی که اولین بار برای من بالای سرم حاضر می‌شود بگو زیارت عاشورا📖 بخواند 🔸البته می‌دانم اگر لایق باشم و شوم احتیاجی به غسل و کفن ندارم❌ ولی مجدد از شما خواهش می‌کنم حتی در مراسم ختمم برایم نوحه و مداحی "امام حسین (ع)" پخش کنید. 🔹درباره اینکه دوست دارد چطور شهید شود گفت که: دوست دارم اگر شهید شدم بدنم شود یا "سر" از بدنم جدا شود. اصلا دوست دارم به صورت گمنام🌷 شهید شوم و پیکرم به کشور برنگردد🚫 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نماز های واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید. ☝️ خواهید دید که چگونه درهای رحمت الهی رو به روی شما باز خواهند شد✨ سجاد زبرجدی🌷 🌙✨ اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt
💢بہ نقل از یکی از دوستان شهید: 🔸شبی که میثم اومد، مسئول خیریه زنگ زد و گفت: "آقای فلانی، خبر دارین آقای نظری شـهید شدن؟ گفتم: بله، ولی شما رو از کجا میشناسید⁉️ 🔹گفت: آقا میثم شبها🌙 کالاهای مورد نیاز نیازمندان رو میبردن و توزیع میکردن. "ظاهرا حتی اش هم از این موضوع بی اطلاع بودند 🔸در حین مراسم همش داشتم را میدیدم، لبخند از روی لبهای او کنار نرفت. مرحله ی بالاتر از ایمان است، قطعا اینها به یقین رسیدند👌 ولادت:۱۳۶۷/۱۲/۱۹ شهادت: ۱۳۹۴/۱۰/۲۱ خاک سپاری: ۱۳۹۷/۱۲/۱۶ امامزاده جعفر سلام الله علیها کن، تهران 🌹🍃🌹🍃 @asganshadt
🔰تهران که بود، با ماشین🚗 خیلی این طرف و آن طرف می‌رفت؛ بقول معززش، بیشتر عمرش توی ماشینش گذشته بود! گاهی که با هم👥 بودیم نگرانش می‌شدم؛ دیده بودم که پشت فرمان، گوشیش چقدر زنگ می‌خورد📳 همه‌اش هم تماس‌های . 🔰چند باری خیلی جدی به او گفتم اینقدر با تلفن صحبت نکن؛ خطرناک است⚠️ ولی بخاطر ضرورت‌های کاری انگار نمی‌شد؛ گاهی هم خیلی خسته و بود اما ساعت‌های زیادی پشت فرمان می‌نشست؛ با این همه، دقت رانندگیش خیلی خوب بود👌 خیلی. 🔰من هیچوقت توی ماشینش احساس نکردم❌ همیشه کمربندش بسته بود و با سرعت معقول می‌راند؛ لااقل دفعاتی را که با هم بودیم اینطور بود☺️ یکی از همرزمانش می‌گوید: «من بستن کمربند را از یاد گرفتم؛ توی هم که رانندگی می‌کرد، تا می‌نشست کمربند را می‌بست؛ یکبار در سوریه به من گفت: محسن! می‌دانی چقدر مواظب بوده‌ام که با نمیرم⁉️» اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt 🌹
◀کـار فـرهـنـگـی وقتی دید با داد و قال و این طرف و آن طرف دویدن دستش به جایی بند نمی‌شود، شروع کرده جمع آوری نذورات. مسابقه طراحی می‌کرد😍 یا مراسم می گرفت و پولش را از بین خود بچه های گردان جمع می کرد.😊 توی این اوضاع سونامی زده، جایزه هم می داد.😄 یک سری کتاب های جیبی زندگی نامه شهدا می آورد و می گفت وقف در گردش است؛😇 ببرید بخوانید و دوباره برگردانید تا بقیه هم استفاده کنند. برگرفته از کتاب سربلند 🍃🌹🍃🌹 @asganshadt
🍃🌸🍃🌸🍃 🌹🍃خیلی زیاد و به طور عجیبی فاطمه را دوست داشت و به همین نسبت فاطمه پدرش را 🌹🍃آقاجواد با توجه به اینکه زیاد ماموریت می‌رفت، کمتر در خانه بود! اما هیچگاه این موضوع از محبتش به فاطمه کم نکرد! همیشه سعی‌اش بر این بود که نبودن‌هایش را جبران کند.... 🌹🍃 از لقمه دهان فاطمه گذاشتن تا بیرون بردن و شب‌ها موقع خواب برایش قصه خواندن... هرطوری که می‌توانست برای او وقت صرف می‌کرد. 🌹🍃پدرش قبل رفتن، اول قصه حضرت رقیه(س) را برایش گفت و بعد در مورد سفرش برای فاطمه توضیح داد. .. 🌹🍃آنقدر فاطمه با این قصه حضرت رقیه(س) انس گرفته بود که برخی اوقات در اوج بی‌تابی‌اش به من می‌گفت: «مامان حضرت رقیه(س) هم مثل من اینقدر گریه می‌کرد؟»... (راوی همسر شهید) اجتماع بزرگ عاشقان شهادت ❤️ @asganshadt
🌷 سال دوم طلبگی بودم. همین که وارد کلاس شد بنا کرد به پرسیدن درس روز های قبل. از قضا آن روز بدون مطالعه در کلاس نشسته بودم. نوبت به من رسید. گفتم بلد نیستم.❗️ با ناراحتی گفت: علی؛ از کلاس برو بیرون. خیلی دلگیر شدم😞. با خودم گفتم مثلا این جا حوزه علمیه است. آدم رو جلوی جمع ضایع می کنند. می خواستم دیگر به او سلام هم نکنم. غرورم جلوی ۳۰ نفر شکست. مجبور بودم که روزهای بعد هم در کلاس شرکت کنم. فردا دوباره سر کلاس رفتم. دیدیم که برای همه ی کلاس شیرینی و آبمیوه خریده❗️. بین بچه ها توزیع کرد. نشست روی صندلی اش و با تواضع تمام گفت: از بچه هایی که دیروز از کلاس بیرونشان کردم، معذرت می خواهم. من را حلال کنند.❤️ برایم جالب بود که یک استاد حوزه به راحتی جلوی ۳۰ نفر به اشتباهش اعتراف می کند و از همه حلالیت می طلبد. شاید حتی حق هم با او بود. نمی دانم. خبر نداشتم که با شکستن نفسش قرار است از خدا یک جایزه ی ویژه بگیرد💔. نمی دانستم. خیلی چیزها را نمی دانستم و خیلی چیزها را نمی دانم. اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt
🌸🍂 ♥️ 🍂🌸 🌴می‌گفت: نزد خانم (سلام الله علیها) رو سفید باشی. شهادتت🌷 قبول باشد. خداوند برایت سهل و آسانی قرار دهد. به همراهت... خدا به همراهت. 🌴تابوت⚰ مدتی در خانه مستقر شد. هر کس با توجه به ارتباطش با ، به شیوه خود با شهید وداع کرد. همه وداع کردند جز 😔 🌴ساعت را پرسید: زمان اقامه نماز چه وقت است⁉️ نگاه‌ها با حیرت به سوی او چرخید و او در حیرت و تعجب بیشتر دیگران گفت: قبل از اقامه در کنار تابوت ظاهر نخواهم شد❌ شهدا اولین نماز بود. من  12 روز منتظر «علی» بودم، شما 10 دقیقه منتظر من بمانید تا نمازم📿 را بخوانم. اجتماع بزرگ عاشقان شهادت ❤️ @asganshadt
💠 🔰دفعه دوم که اومده بود سوریه یه خورد تو دستش. همه طبق معمول تو این فکر بودن که الان سید مجتبی (شهید حسین معز غلامی) با یه ماشین برمی گرده عقب که به دستش رسیدگی کنه و خون ازش نره 🔰ولی دیدیم خیلی و بدون هیچ ترسی و بدون اینکه درد رو توی چهره اش نشون بده رفت یه گوشه نشست و شروع کرد به بیرون آوردن ترکش با ناخنگیر! 🔰می گفت: نمی تونم برم عقب کار رو زمینه؛ بعدشم دستشو کرد و پاشد . چون فرمانده بود تمام تلاششو می کرد که حتی یه ذره هم احساس درد و ضعف تو چهره اش معلوم نباشه و روحیه بقیه نشه. 🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt
•|💌🔗|• 🌸✨ ↜مادرشهید: بابڪ جوان امروزی بود اما داشت. همین‌غیرت‌دینی بودڪه او رابه زینبیه‌وڪربلای‌امام‌حسینی ازآن‌دست‌جوانان‌های امروزی‌ڪه غیرت دینیدارند. می‌گفت: خانم‌حضرت زینب(س)من را ، باید بروم، تاب ماندن‌ندارم. بله،بابڪم‌تیپ امروزی داشت. پسرم‌همیشه‌می‌خندید،خوش‌تیپ بودوزیبا...بابڪ پرازشادی بودوپرازشور زندگی امافرزندم‌به‌خاطراعتقاداتش وبرای پیوستن به‌خداازهمه اینها گذشت‌و پرڪشید.🕊 بابڪ فرزندنسل‌سوم وچهارم‌این‌ بود. دلبستگی‌های‌زیادی به زندگی‌داشت،امروزی‌بود وتمامی‌اینها رابه خاطردفاع‌ازحریم آل‌الله و خانم زینب(س)رهاڪرد. اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt
🔰 🔸سال ۹۴📆 با حضور نیروهای ایرانی در ، او هم شروع کرد به این در و آن در زدن که هر طور شده از این رزق بی نصیب نماند، به هر دستاویزی چنگ می انداخت ولی چون نبود دستش به جایی بند نمیشد😔 به هر کسی که فکر میکرد ممکن است بتواند گره کور اعزامش را باز کند رو انداخت. 🔹شهریور بود که سراغ مسئول اعزام ۲۷ رفت و قضیه را در میان گذاشت: [ما لیست روبستیم ولی حالا که شما از بچه های و با تجربه ای به کار ما میخوری و بهت نیاز داریم. یک نفر رو از لیست حذف میکنم🚷 و شما رو جایگزین میکنم] 🔸این را که گفت، چهره اش تغییر کرد😕 و رنگ و رویش برگشت. فکر کردیم ذوق کرده و از اینکه قفل کارش باز شده حالش عوض شده که یکدفعه...] نه❌ نمیخوام ای برم ! 💥تو که رفتن به سوریه، ذکر شب و روزت شده بود حالا نمی خواستی از این موقعیت استفاده کنی✘ شاید هر کس دیگر بود بی توجه به این مسئله، کلی هم ذوق میکرد😃 اما تو این طور نبودی. خودت را کنار کشیدی و منتظر ماندی. 🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt
شہید محسن حججے: تصویرم را ببرید پیشکش و امامم سید علی خامنه‌ای و فرمانده‌ام حاج قاسم و به رهبرم بگویید که «اگر در بین مردمان زمان خودت و کلامت غریبید ما اینجا برای اجرای فرمان شما آمده‌ایم و آماده تا سرمان برود و سر شما سلامت باشد». Martyr Mohsen Hojaji: Take my picture, the offering of my dear leader and imam, Seyyed Ali Khamenei, and my commander, Hajj Qasim soleimani, and tell my leader, "If you are strangers among the people of your time and your words, we have come here to carry out your command and be ready to go and be safe." 📚موضوع مرتبط: @asganshadt
💜💥💜💥💜💥💜 گفتم : قلبم❤️ شوق ندارد ! گفت : مراقب باش ... اَلعَین بَریدُ القَلب ؛ چشم رسان دل است . 🌙 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt
همـہ مے گویند: خوش بحـال فلانی شهیــد شد🕊 ⚡️امــا هیچکس حــواسش نیست که فلانی برای شهیــد شدن را یــاد گرفت👌… اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt
📝فرازی از 📜برادران و خواهران عزیزم! شما را به الهــی و ایستادن در خط "ولایت فقیه" سفــارش می‌کنم و علاوه بر شما به مردم عزیز کشورم سفارش می‌نمایم که فریب جوسازی‌های دشمنان این خاک و اســلام ناب محمدی صَلّی‌اللهُ‌علیه‌وآله را نخوریــد❌ و در خط ولایت باشیــد و از امــام عزیــزم، مُدّظله‌العالی. حمــایت کامل و جامع نمائیــد؛ مبادا از خط ولایت‌فقیه خارج شوید که من می‌دهم که شمــا از خط اهل‌بیــت خــارج شده‌ایـد☝️ اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt
*• حسين از همان كودكي به حلال، حرام و حق‌الناس خيلي اهميت مي‌داد☝️. طوري نبود بخواهد بچه‌اي را بزند يا كسي را اذيت كند. بارها در خيابان او را مي‌ديدم كه سرش پايين است و كار خودش را مي‌كند🚶. دور و اطراف ما مدرسه دخترانه است و وقتي مدرسه‌ها تعطيل مي‌شدند خيابان شلوغ مي‌شد كه بيشتر جمعيت را هم همين خانم‌ها تشكيل مي‌دادند👭. روي همين حساب دائم سرش پايين بود و اصلاً دور و اطراف را نگاه نمي‌كرد👌. از همان طفوليت در مسجد بزرگ شد و جو فرهنگي مسجد بر او غالب بود. اصلاً در كوچه و خيابان نبود و در مسجد و هيئت تحت تأثير آموزه‌هاي ديني قرار داشت✨. من سواد ندارم، البته می‌توانم قرآن بخوانم، اما معانی آن را نمی‌توانستم بخوانم و درک کنم. حسین هرشب یک حزب از قرآن را می‌خواند و معانی آن را برای من شرح می‌داد🍃 حسین هریری🌹 @asganshadt
🕊 آرزوی برای دخترش چه بود؟ 📜 در وصیت‌نامه شهید مدافع حرم آمده است: ✍ «اکنون که باب جهاد در راه خدا به امر ولی و مولایم ابلاغ شده، عازم نبرد می‌شوم. به دختر سه ساله‌ام ریحانه جان بگویید که دوستش داشته و دارم ولی دفاع از حرم حضرت زینب‌(س) و دردانه سه ساله امام حسین‌(ع) واجب بود. ✍خیلی دوست داشتم که دخترم ریحانه حافظ قرآن شود. اگر امکان داشت برایش مهیا کنید.» 🥀 🥀 🌷🕊 @asganshadt