eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
598 دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
116 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتند ؛🍁 شُـــہـــدا شرمنده ایم...!😔 ها شنیدند ؛ شهدا شرمنده ایم...! خیلے ها ؛ شهدا شرمنده ایم...! خیلے ها دیدند ؛ شرمنده ایم ...! همـــــہ .. ! همـــہ ایم..!🍁 👈ای ڪاش زمانی از شهدا خارج شویم..! . . از هر جا ڪه عبــــور میکنیم ، نام ِ میدرخشد ! پس یادمــــان باشد ؛🍁 را بدهکاریم به آنهایی ڪ پل ِ عبور ِ ما شدند در دنیا.. . . ڪربلا_شلمچه 65 95 بصره یا حلبـــــ🍁 فرقی نمی کند ڪ فداے (علیه‌السلام) یا فداے (سلام الله علیہا) همه اصحاب آخر الزمانی یند . ✅سلام بر آنهایی ڪ لباس سبز رزمشان بود..🍁 الهے هیچ از رفیقاش جا نمونہ ..😭 را نــــه مـــا پیــدا ڪـــه پیــدا مےڪنـــد ما را ... ____~°°••🕊💢🕊••°°~_____ 🌸یا فاطمـــة الزهرا سلام الله علیــــها(امُ الشــهداء)🌸 @asganshadt
2⃣1⃣5⃣ 🌷 💠قارچهاى سمى جاده! 🌷عملیات بود و ما در ٥٠٠ متری پل چنتره، بنه تدارکات به پا کرده بودیم. ساعت ٩ صبح🌥 قرار بود مقداری مهمات و آذوقه برای که در حال پیشروی بودند؛ ببریم. تا شب قبل جاده مواصلاتی در دست ها بود برای همین گراى دقیق آن را داشتند و بی وقفه گلوله کاتیوشا و خمپاره💥 بود که روی جاده فرود می‌ آمد. 🌷از چندتا راننده ‌ای که در بنه داشتیم هیچ کدام حاضر به رفتن نشدند❌ چون جاده از دور پیدا بود که از دامنه تپه‌ ها پیچ می‌ خورد و بالا می‌ رفت و می‌ دیدیم که جاده زیر آتش است. راننده ‌ها به حاج اسکندر (شهيد حاج اسماعیل اسكندرى) می‌ گفتند: «حاجی اجازه بده آتش سبکتر شود؛ می‌ رویم!» آنها نشد🚫، کلاشش را برداشت، پشت یکی از ماشین‌ ها🚙 که آماده بود؛ نشست. 🌷اولین بار بود که احساس می‌ کردم این بار آخر است که را می‌ بینم، رفتم جلو شوخی و جدی گفتم: «حاجی خدا رحمتت کند! برو به سلامت☺️!» حاجی که راه افتاد هیچ کس از جایش تکان نخورد چشم به جاده داشتیم و حاج اسکندر که پیش می‌ رفت گلوله‌ های کاتیوشا💥 بی‌ وقفه به جاده می‌ خورد و گرد و خاک🌫 حاصل مثل در میان جاده قد می‌ کشید، اما حاجی و مارپیچ🔄 از میان انفجارها عبور می‌ کرد. 🌷همه به اشک افتاده بودیم😭 و برایش دعا می‌ کردیم تا زمانی که ماشین از چشم ما شد. ساعتی بعد حاجی به سلامت از همان جاده به بنه برگشت😌.... 🌷١٩ دی ماه ١٣٦٥ حاج اسماعيل در حال بالا رفتن از خاكريز دشمن، مورد اصابت گلوله قرار گرفت. خورشيدِ آن روزِ در حالی غروب می‌ کرد⛅️ كه مردی از مردان حماسه، به آرامی سر بر بالين خون مى گذاشت و به نام بلند افتخار می يافت😔. 🌹🍃🌹🍃 @asganshadt
🎀خوش باش که قلب♥️شیعه شادست 🌼کار بر وفق مراد است 👌 🎀درهاى بهشتِ🌸 آرزو باز شده است 🌼چون شام است 😍 (ع) برشما مبارک باد🌺🍃 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت ❤️ @asganshadt