گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
#پدرانه
دانشگاه من نزديک محل کار بابا بود
و بيشتر شب ها با او بر مي گشتم خانه . خب بايد صبر مي کردم تا کارهايش تمام شود . بعضي وقت ها به ساعت 11 يا حتي ديرتر هم مي کشيد. به غير از ماه رمضان به ياد نمي آورم بابا زودتر از 8 شب آمده باشد خانه . من مي رفتم در يک اتاقي و مشغول به درس خواندن می شدم . بعضي وقت ها هم دراز مي کشيدم و چرتي مي زدم. وقتي با بابا بر مي گشتيم خانه ، براي من ديگر جاني باقي نمانده بود. اما بابا که قطعا خيلي بيشتر از من دويده بود و خسته شده بود ، در خانه را که باز مي کرد چنان سلام گرمي مي کرد که انگار تازه اول صبح است و بيدار شده است. مي گفت:« خيلي مخلصيم»، « خيلي چاکريم»! هميشه در تعجب بودم که بابا چه حالي دارد با اين همه کار و خستگي اين قدر شارژ و سرحال است.
@asganshadt
چقدر ناز ربوده است دل بابا را...
{اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَک}
از تو درخواست مى كنم كه مرا
صبر شكرگزاران عطا كنى
#پدرانه 💔
#مزارمطهرشهید🌺🍃
مهدیه مجازی عاشقان شهادت 👇
http://eitaa.com/joinchat/3191013389Cbefb30f800
#پــدرانه...
🌾این روزها
من شده ام #پنـجشنبـه
و #تــو شده ای فاتحه 🌷
🥀هر طور که شده باید #بخوانمت
#پنجشنبه_های_دلتنگی💔
🌹🍃🌹🍃
@asganshadt
#پـدرانـه...
شــبـــ🌘 از
چشم های #بسته یِ
تـ♥️ـو شــــروع
وَ با #بُغض های
شکسته یِ💔 مَـن
به پایان می رسد 😔
#شهید_مصطفی_نبیلو
#شبتون_شهدایی🌙
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌈
@asganshadt