#حدیث_روز
امام علے عليہ السلام فرمودند :
آن ڪہ خردمند است ،
از خواب غفلت بيدار مےشود
و براى سفر آخرت مهيّا مےگردد و
خانہ هميشگے خود را آباد مےڪند .
📚 غررالحڪم ، حدیث ۸۹۱۸
#در_ثواب_نشر_سهیم_باشید
💎@asganshadt💎
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═
ممکن است مرا در حال #مبارزه ببینید
اما هرگز در حال #تسلیم شدن نمی بینید🚫.
چون من یک #ارتشی هستم✊.
#شهید_حسن_آبشناسان
فرمانده لشکر ۲۳ نوهد
ولادت: ۱۳۱۵
شهادت: ۸/ مهر/ ۱۳۶۴
🌹🍃🌹🍃
@asganshadt
0⃣5⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠شهید آبشناسان، تکاوری که به #شیرصحرا شهرت داشت
🔰شهید آبشناسان در تمام لحظات عمرش از اوایل جوانی به #ورزش و تحرک پایبند بود و در طول خدمت درجات پایین تر همواره در سمت #افسر ورزش یگان انجام وظیفه می کرد✔️
🔰به ورزش باستانی علاقه وافر داشت و همواره در منزل🏡 و محل کار و حتی در #ماموریت ها به این ورزش می پرداخت👌
🔰و همواره با ذکر# نام_مولی المومنین (ع)، الگوی جوانمردان بود و با یاد حق به پالایش تن و روان می پرداخت.
🔰این شهید والامقام #ارتش، در آخرین روزهای عمر شریف خود نیز با وجود #48سال سن به گواهی همرزمانش هر روز صبح☀️ در محل کار به ورزش🏋 و آماده کردن جسم خود می پرداخت
🔰و همیشه این #شعر در دفتر کارش📖 نقش بسته بود و هم اکنون نیز زینت بخش سنگ مزارش🌷 است:
🔹ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
🔸موجیم که آسودگی ما عدم ماست.
#شهید_حسن_آبشناسان
#شهید_جاویدالاثر
🌹🍃🌹🍃
@asganshadt
🚨 #خبر_فوری
🕊وداع با پیکر مطهر شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون #محمود_حیدری در معراج شهدا
🕚فردا ساعت ۱۱ صبح
💐 #دعوتید
@asganshadt
پدر #شهید_محمدطاها_اقدامی🔻
از نیروهای هوا فضای سپاه پاسداران تشکر میکنم
اگر آنها با گلوله تن فرزند من را سوراخ کردند، ما با #موشک_قیام پاسخ آنها را دادیم و یقیناً حرکتهای بعدی بسیار محکمتر و درآورتر برای دشمن تکفیری خواهد بود
عقدهای شدید در دلم بود که حالا حس غرور پیدا کردم،دشمن باید بداند ایران کشوری نیست که هر اقدامی بخواهند انجام دهند و کوچکترین حرکت با عکسالعمل سخت مواجه خواهد شد.
2220022.jpg
6.56M
باکیفیت #پوستر «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى ... » ماقبول نداریم
@asganshadt
#فرمانده_شوخ_طبع
عباس کمالپور فرمانده گردان امام حسین (ع) بود و من منشی گردان. مشکلی پیش آمد و مدت طولانی شد. ناچار شدیم برای حل مشکل به سراغ حاج حسین خرازی برویم. سوار موتور شدیم و به سمت شهرک دارخوین به راه افتادیم. آقای خرازی در سنگر فرماندهی بود. داخل سنگر شدیم و پس از احوالپرسی گفت:« اینجا چه کار میکنید؟»
عباس با ناراحتی شروع کرد، وضعیت گردان و مشکلات آنرا بیان کند. هر دو ناراحت بودیم، یکی عباس میگفت یکی من.
حاج حسین بلند شد و گفت بنشینید روی زمین. حاجی دستور داده بود، ما هم نشستیم. آرام به سمت ما آمد و چفیهی خودش را روی سر ما انداخت. زبانمان بند آمد. حاجی میخواهد چه کار کند؟!
جرأت سوال کردن هم نداشتیم. یک وقت حاجی یک پارچ آب روی سر ما ریخت! پریدیم بالا. حاجی شروع کرد به خندیدن و ما هم به دنبال او! وقتی خنده را بر لبان ما دید گفت:« حالا آرامگزارش کنید تا ببینم چه شده و چه باید بکنیم.»
—(راوی: رجبعلی کریمی)
@asganshadt
عجل الله ظهورک.mp3
4.75M
#مداحی_مهدوی
عجل الله ظهورک، عجل الله
🎤 #نزار_قطری
👈عربی، انگلیسی و فارسی
#بسیار_زیبا👌👌
🌹🍃🌹🍃
@asganshadt