به نام خدا
#مرثیه
#ختم_جوان
#حضرت_علی_اکبر_ع
_______________________
ای سرخ لاله ای که باخون قد کشیده ای
بر خـاک گــرم مـاریـه مأمـن گـزیـده ای
ای مـاه بـدر شام و شبـستانِ عـاشقـان
وی آنـکـه از بـرای پـدر، نـور دیـده ای
ای سـرو او فـتـاده زِ پـا در بـهـار عـمـر
آزاده ای که تشنه به خاک آرمیده ای
الله و اکبـر ای علی اکبـر به مرگ سرخ
کردی تو اقتـدا و به خـون در تپـیده ای
از دشت کربلا لبِ عطشان و نغمه خوان
با عشق دین به شاخه طوبیٰ پریده ای
از جنت ای همای سعادت به گوش جان
گویا صدای حضرت خاتم شنیده ای
اشک از بصیر چکید و به مقراض حزن و غم
رخـت عـزا بـه قامـت دلـهـا بـریـده ای
ای آنکه بر نشسته به خون در دیارِ عشق
ای سرخ لاله ای که به صحرا دمیده ای
بر سطح لـوح پاک غلامـان کـوی خود
خطی به نام اشک فسایی کشیده ای؟
🖋فسا:ابراهیم الهیاری
http://eitaa.com/ashaar_khatm
●●●●●●●●●●
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#حضرت_علی_اکبر_ع
#ره_توشه_مجالس_ختم
#ختم_جوان
بهـار مـن، گل مـن، بـوســـتان پرپر من!
چه کرد با تو خــزان پیشِ دیدة تر من؟
محاسنم به کفِ دست بود واشک به رخ
نگـاه کـردم و دیــدم تـو رفتی از بر من
چه آمدت به سر ای مصحفِ ورق ورقم
کـه آیـه آیـه شــــدی بـاز در بـرابـر مــن
خدا گواست که تنها شـدم،غریب شـدم
ببین چه آمده با کشتن تو بـر ســر مـن
الا تمـام جـــوانـان کمـک كنـیـــد مــرا
کنیـد گـــریــه بــرایِ عــلیِّ اکـــبـر مــن
کســی که گـریه کند در شهــادت پسرم
کند شــفاعت از او روز حشـر، مادر من
بلنــد شـو، بنـشــین و سـلام کـن پسرم
کـه بهـر دیـدنـت آید زخیمه خواهر من
پسر کـه رفـت، پدر هم غریـبه میگردد
بـه ایــن دلیل تو بـودی تمــامِ لشکر من
تمام هاشمــیان جــمع گشته، جمع کنید
که ریخـــته به زمـین پارههای پیکر من
بساز اشـک بریز و بســـوز ای «میــثم»
که نظم توســت قــبول خدای داور من
شعر: استاد حاج غلامرضا سازگار
http://eitaa.com/ashaar_khatm
─┅┅═❧❧❧═┅┅─
#مجموعه_اشعار_ختم_و_ترحیم_خوانی
📍نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد.
«در ثواب نشر لینڪ کانال سهیم باشید».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_علی_اکبر_ع
#زبانحال_امام_حسین_ع
#مناسب_ختم_جوان
#کانال_ره_توشه_مجالس_ختم
ای جوان غرق در خونم علی
خیز و بنگر روی گلگونم علی
ازچه خاموشی دگر حرفی بزن
با من خونین جگر حرفی بزن
مصحف عمرت چو بی شیرازه شد
داغ پیغمبر برایم تازه شد
تاکه دیدم غرق خون رخسار تو
یاد بابا کردم از دیدار تو
ای گل از اشکم گلاب آورده ام
خیز ای لب تشنه آب آورده ام
تنگ شد از ماتم تو سینه ام
پیش چشمانم شکست آئینه ام
دیگر از جان و جهان سیرم علی
در کنار تو زمینگیرم علی
آتش داغت کبابم کرده است
ماتمت خانه خرابم کرده است
نور چشمانم چرا خامش شدی
بعد بیداری بخوابِ خوش شدی
قاتلت بر گریه ام خنده کند
خنده را داغ تو شرمنده کند
گوش کن بابا صدائی میرسد
بانگ گرم وا اخائی میرسد
این صدای عمۀ تو زینب است
جان او از ماتم ما برلب است
زینب آمد تا مرا یاری دهد
با دلی بشکسته دلداری دهد
او بود آئینه دار فاطمه
او بود سنگ صبور ما همه
اکبرم سوگند برچشم ترم
او بود هم خواهر و هم مادرم
ای «وفائی »سوخت از شعرت دلم
کی به روز حشر از تو غافلم
شعر: سید هاشم وفایی
http://eitaa.com/ashaar_khatm
─┅┅═❧❧❧═┅┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام ومنبعِ اشعار و،،،شرعاً جایز نمیباشد.
#ره_توشه_مجالس_ختم
#مجموعه_اشعار_ختم_و_ترحیم_خوانی
#نشر_اشعار_بروز
─┅════༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅════┅─