کننده تروریسم در جهان است و از گروه های نیابتی که ثبات منطقه را برهم میزنند، حمایت می کند و همچنان به توسعه برنامه موشکی بالستیک خود ادامه می دهد.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مدعی شد که شنیدن اینکه ایران به غیر از خود، دیگری را به چنین اعمالی متهم میکند، برای ما قابل قبول نیست
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کشتی ایران نایب قهرمان شد
🔹رقابتهای بینالمللی کشتی آزاد رنکینگ اتحادیه جهانی جام اوپن زاگرب روزهای ۱۲ و ۱۳ بهمن ماه در شهر زاگرب کرواسی برگزار شد که نمایندگان کشورمان به ۴ مدال طلا، ۲ مدال نقره و عنوان نایب قهرمانی دست یافتند.
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
واکنش پوتین به تحویل تانکهای آلمانی به اوکراین
رئیسجمهور روسیه:
🔹بعد از ۸۰ سال دوباره مقابل تانکهای آلمانی قرار گرفتهایم. باورکردنی نیست؛ اما حقیقت دارد.
🔹به نظر میرسد کسانی که به دنبال شکست روسیه در میدان نبرد هستند متوجه این نیستند که جنگ مدرن با روسیه بسیار متفاوت خواهد بود.
🔹ما تانک به مرزهایمان با آنها گسیل نکردیم؛ اما آنها باید بدانند که ما توانایی پاسخگویی داریم و این توانایی محدود به استفاده از تسلیحات زرهی سنگین نیست.
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴 انگلیس برنامه خود برای اقدام علیه سپاه را متوقف کرد
🔹 روزنامه تایمز انگلیس گزارش داده لندن برنامههای خود برای غیرقانونی اعلام کردن سپاه پاسداران را متوقف کرده است.
🔹 این اقدام پس از آن صورت گرفت که وزارت خارجه انگلیس از بسته شدن کانالهای ارتباطی با ایران در نتیجه این اقدام ابراز نگرانی کرد.
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔹امیرعبداللهیان: آمریکا همچنان پیگیر مذاکره با ایران است. ما هیچگاه از میز مذاکره فرار نکردهایم، اما در مذاکره بهدنبال منافع ملیمان هستیم.
🔸یک مقام کاخ سفید ساعاتی پیش گفته بود: بهترین روش حل مسائل ایران مذاکره مستقیم است اما تهران کماکان آن را رد میکند.
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴ماکرون: توسعه برنامه هستهای ایران بدون تبعات باقی نخواهد ماند.
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
♦️ پلیس نروژ مجوز هتک حرمت قرآن کریم را لغو کرد
🔹 به دنبال بالا گرفتن خشم مسلمانان جهان، پلیس نروژ با صدور بیانیهای اعلام کرد امروز جمعه اجازه نخواهد داد تندروهای افراطی اقدام خود را علیه قرآن کریم عملی کنند.
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴مقام معظم رهبری:
انتقال ماهواره به فضا. این مال چند کشور است. همهی کشورها این را ندارند. خیلیها ماهواره در فضا دارند، ولی مال خودشان نیست، خودشان پرتاب نکردند. آنهایی که خودشان پرتاب میکنند تعداد معدودی کشورند. ما البتّه عقبیم، امّا پرتاب کردیم، توانستیم، رفتیم. دانشمندان ما متمرکز شدند.
🗓🇮🇷 ۱۴ بهمنماه، سالروز پرتاب ماهواره امید به فضا و روز ملی فناوری فضایی گرامی باد.
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🚨تهدید دوباره جمهوری اسلامی ایران
🇮🇱توسط رژیم غاصب اسرائیل
🔺به گزارش رادیو فرانسه
🔹️ رژیم صهیونسیتی به غرب گفته است که همه چیز برای حمله به ایران آماده است.
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
22.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای رئیسی حرفهای حسن روحانی رو نزن.
سر اعتقاداتمون با شما هم تعارف نداریم.
به شما رای ندادیم که سیاستهای خاتمی و روحانی و احمدینژاد رو ادامه بدین.
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
10.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 کارشناس اوکراینی:
📍ایران از روسیه جنگنده سوخو 35 دریافت و با آن ناوگان خود را برای مدیریت منازعات و پیگیری اهداف خود تقویت می کند/خلبان های ایرانی در حال یادگیری پرواز با این جنگنده هستند...
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
طراحی سوخو ۳۵ تک سرنشین است
همین امر باعث شده که پرواز خلبان آموزشی بعد از تمرینات زمینی به صورت تک سرنشین و بدون مربی صورت گیرد
همین امر آموزش را برای خلبانان قهار ایرانی که همه عمر با پرنده های غربی پریده اند و هرگز پرنده شرقی را آموزش ندیده اند سخت شده
حالا ایران درخواست سوخو۳۵ دو کابین جهت آموزش خلبانان داده و باید دید آیا روسیه این مهم را مرتفع می کند و یا دست ایران از داشتن چنین پرنده های نسل 4/5++++کوتاه می ماند؟؟؟؟!!
http://eitaa.com/ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🎊🕊🎊🕊🎊🕊🎊🕊🎊🕊🎊🕊
صلوات خاصه
(( امام امیرالمومنین علی علیه السلام ))
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَخِي نَبِيِّكَ وَ وَلِيِّهِ وَ صَفِيِّهِ [وَ وَصِيِّهِ] وَ وَزِيرِهِ وَ مُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ وَ بَابِ حِكْمَتِهِ وَ النَّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدَّاعِي إِلَى شَرِيعَتِهِ وَ خَلِيفَتِهِ فِي أُمَّتِهِ وَ مُفَرِّجِ الْكُرَبِ [الْكَرْبِ] عَنْ وَجْهِهِ قَاصِمِ الْكَفَرَةِ وَ مُرْغِمِ الْفَجَرَةِ الَّذِي جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِيِّكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصْرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ صَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَاءِ أَنْبِيَائِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ .
💖💫یا امیر المومنین(ع)
💖💫یا علی با نام تو دل عشق بازی میڪند
🌼💫شیعہ با حبّ تو مولا سرفرازی میڪند
💖💫گر که با "ناد علی" بعد ازخدا جویے مدد
🌼💫گفتن ذڪر عـلی صد چاره سازے میڪند
💖💫فرخنده میلاد
🌼💫باسعادت حضرت امیر المؤمنین
💖💫علی علیه السلام راخدمت همه اعضای محترم به ویژه آقایان محترم گروه تبریک وتهنیت عرض مینمایم 💐
11.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ با احترام بابا سلام
با صدای محمد حسین پویانفر
نهضت ادامه دارد..
هدایت شده از والفجر سه بیادماندنی شهید محمد زینلی
به نام خدا❤
#رمان_مذهبی_بی_تو_هرگز🌸
#پارت_اول
هميشه از پدرم متنفر بودم! مادر و خواهرهام رو خيلي دوست داشتم؛ اما پدرم رو نه...
آدم عصبي و بي حوصلهاي بود. بد اخلاقیش به کنار، مي گفت: دختر درس ميخواد
بخونه چکار؟ نگذاشت خواهر بزرگ ترم تا چهارده سالگي بيشتر درس بخونه... دو سال
بعد هم عروسش کرد؛ اما من، فرق داشتم... من عاشق درس خوندن بودم! بوي کتاب
و دفتر، مستم مي کرد. مي تونم ساعتها پاي کتاب بشينم و تکان نخورم... مهمتر از
همه، ميخواستم درس بخونم، برم سر کار و از اون زندگي و اخالق گند پدرم خودم رو
نجات بدم.
چند سال که از ازدواج خواهرم گذشت... يه نتيجه ديگه هم به زندگيم اضافه شد... به
هر قيمتي شده نبايد ازدواج کني!شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجوري بود، يه ا*ر*ت*ش*ي بداخلاق و بي قيد و
بند... دائم توي مهمونيهاي باشگاه افسران، با اون همه ف*س*ا*د شرکت مي کرد؛
اما خواهرم اجازه نداشت، تنهايي پاش رو از توي خونه بيرون بذاره! م*س*ت هم که
ميکرد، به شدت خواهرم رو کتک مي زد. اين بزرگترين نتيجه زندگي من بود... مردها
همه شون عوضي هستن... هرگز ازدواج نکن! هر چند باالخره، اون روز براي منم
رسيد... روزي که پدرم گفت، هر چي درس خوندي، کافيه.
بالخره اون روز از راه رسيد... موقع خوردن صبحانه، همون طور که سرش پایين بود...
با همون اخم و لحن تند هميشگي گفت: هانيه؛ ديگه لازم نکرده از امروز بري مدرسه!
تا اين جمله رو گفت، لقمه پريد توي گلوم وحشتناکترين حرفي بود که مي تونستم
اون موقع روز بشنوم! بعد از کلي سرفه، در حالي که هنوز نفسم جا نيومده بود به
زحمت خودم رو کنترل کردم و گفتم: ولي من هنوز دبيرستان...
خوابوند توي گوشم! برق از سرم پريد... هنوز توي شوک بودم که اينم بهش اضافه شد.
– همين که من ميگم... دهنت رو مي بندي ميگي چشم! درسم درسم، تا همين جاشم
زيادي درس خوندي.
از جاش بلند شد... با داد و بيداد اينها رو ميگفت و ميرفت. اشک توي چشمهام
حلقه زده بود؛ اما اشتباه ميکرد، من آدم ضعيفي نبودم که به اين راحتي عقب نشيني
کنم.
از خونه که رفت بيرون... منم وسايلم رو جمع کردم و راه افتادم برم مدرسه. مادرم
دنبالم دويد توي خيابون...
– هانيه جان، مادر... تو رو قرآن نرو... پدرت بفهمه بدجور عصباني ميشه! براي
هردومون شر ميشه مادر... بيا بريم خونه.
اما من گوشم بدهکار نبود... من اهل تسليم شدن و زور شنيدن نبودم... به هيچ
قيمتي!
چند روز به همين منوال مي رفتم مدرسه... پدرم هر روز زنگ مي زد خونه تا مطمئن
بشه من خونهام. مي رفتم و سريع برمي گشتم... مادرم هم هردفعه براي پاي تلفن
نيومدن من، يه بهانه مياورد... تا اينکه اون روز، پدرم زودتر برگشت...
با چشمهاي سرخش که از شدت عصبانيت داشت از حدقه بيرون ميزد بهم زل زده
بود! همون وسط خيابون حمله کرد سمتم... موهام رو چنگ زد و با خودش من رو
کشيد تو... اون روز چنان کتکي خوردم که تا چند روز نمي تونستم درست راه برم.
نویسنده:سید طاها ایمانی✍🏻
داستانی واقعی به نقل از همسر وفرزندشهید
🌺🌺@ashaganvalayat
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خدا❤
#رمان_مذهبی_بی_تو_هرگز🌸
#پارت_دوم
حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه، به زحمت مي تونستم روي صندليهاي چوبي
مدرسه بشينم... هر دفعه که پدرم ميفهميد بدتر از دفعه قبل کتک ميخوردم! چند بار
هم طوالني مدت زنداني شدم؛ اما عقب نشيني هرگز جزء صفات من نبود.
بالخره پدرم رفت و پروندهام رو گرفت، وسط حياط آتيشش زد! هر چقدر التماس
کردم! نمرات و تالشهاي تمام اون سالهام جلوي چشمهام مي سوخت... هرگز توي
عمرم عقب نشيني نکرده بودم؛ اما اين دفعه فرق داشت... اون آتش داشت جگرم رو
مي سوزوند... تا چند روز بعدش حتي قدرت خوردن يه ليوان آب رو هم نداشتم، خيلي
داغون بودم...
بعد از اين سناريوي مفصل، داستان عروس کردن من شروع شد؛ اما هر خواستگاري
ميومد جواب من، نه بود و بعدش باز يه کتک مفصل! علي الخصوص اونهايي که پدرم
ازشون بيشتر خوشش مي اومد؛ ولي من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت
مادر و خواهرم وحشت داشتم، ترجيح مي دادم بميرم اما ازدواج نکنم
به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم، التماس مي کردم... خدايا! تو رو به
عزيزترينهات قسم... من رو از اين شرايط و بدبختي نجات بده... هر خواستگاري که
زنگ مي زد، مادرم قبول مي کرد... زن صاف و سادهاي بود! علي الخصوص که پدرم
قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خالص بشه... تا اينکه
مادر علي زنگ زد و قرار خواستگاري رو گذاشت.
شب که به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد... طلبه است؟ چرا باهاشون قرار
@ashaganvalayat
گذاشتي؟ ترجيح ميدم آتيشش بزنم اما به اين جماعت ندم... عين هميشه داد مي زد
و اينها رو مي گفت... مادرم هم بهانه هاي مختلف مي آورد... آخر سر قرار شد بيان که
آبرومون نره؛ اما همون جلسه اول، جواب
هدایت شده از والفجر سه بیادماندنی شهید محمد زینلی
نه بشنون؛ ولي به همين راحتيها نبود. من
يه ايده فوق العاده داشتم! نقشه اي که تا شب خواستگاري روش کار کردم. به خودم
گفتم)خودشه هانيه! اين همون فرصتيه که از خدا خواسته بودي، از دستش نده(
علي، جوان گندم گون، و بلندقامتي بود... نجابت چهره اش همون روز اول چشمم
رو گرفت. کمي دلم براش مي سوخت؛ اما قرار بود قرباني نقشه من بشه.
يک ساعت و نيم با هم صحبت کرديم. وقتي از اتاق اومديم بيرون... مادرش با اشتياق
خاصي گفت: به به، چه عجب! هر چند انتظار شيريني بود؛
اما دهنمون رو هم مي تونيم شيرين کنيم يا...مادرم پريد وسط حرفش... حاج خانم، چه عجله ايه؟ اينها جلسه اوله همديگه رو
ديدن، شما اجازه بديد ما با هم يه صحبت کنيم بعد.
– ولي من تصميمم رو توي همين يه جلسه گرفتم... اگر نظر علي آقا هم مثبت باشه،
جواب من مثبته...
اين رو که گفتم بر ق همه رو گرفت! برق شادي خانواه داماد رو، برق تعجب پدر و مادر
من رو! پدرم با چشمهاي گرد، متعجب و عصباني زل زده بود توي چشمهاي من و
من در حالي که خنده ي پيروزمندانهاي روي لبهام بود بهش نگاه مي کردم، مي
دونستم حاضره هر کاري بکنه ولي دخترش رو به يه طلبه نده.
اون شب تا سر حد مرگ کتک خوردم. بي حال افتاده بودم کف خونه، مادرم سعي مي
کرد جلوي پدرم رو بگيره اما فايده نداشت. نعره مي کشيد و من رو مي زد! اصلا يادم
نمياد چي مي گفت.
نویسنده:سید طاها ایمانی✍🏻
داستانی واقعی به نقل از همسروفرزند شهید🌹
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@ashaganvalayat
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺