eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
3.9هزار دنبال‌کننده
34هزار عکس
38.9هزار ویدیو
35 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
حنانه به اتاق خالی نگاه کرد. اتاق کوچک و محقرش که جمع شده بود. وسایل اندکش را گوشه ای چیده بود. یاد حرف مهدیه افتاد که غر میزد: اگه پولهاتو جمع کرده بودی، الان لازم نبود این همه دور بشی از ما! همه پولهاتو خرج چی کردی؟ همه رو دادی رفت! مهدیه هرگز نفهمید که حنانه دار و ندارش را خرج علی و احمد کرده بود! مهدیه نمیدانست حنانه هنوز چشم به راه مردی است که دار و ندارش را به او بخشیده بود و حنانه هیچ چیز جز بودن خودش را نمی خواست! 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رویای_مادرانه💖 قسمت۹۱ حنانه نگاهی به خانه های آجری کنار هم چیده شده کرد. خانه های کوچک با سقف های کوتاه.مرد گفت: ببین خانم، من اعصاب اینو ندارم هی بیام دنبال اجاره! ماه به ماه اجاره آماده باشه! حنانه گفت: انشالله! مرد گفت: انشالله ماشالله نکن! یک کلمه بگو می تونی بدی یا نه؟ اگر نه که بارت رو خالی نکن! حنانه چادرش را مرتب کرد و گفت: کرایه رو میدم آقا‌. حالا در رو باز کنید لطفا! وسایل حنانه در آن خانه هجده متری چیده شد. سرویس بهداشتی کوچکی، آن اتاق را شبیه خانه کرده بود. دروازه آهنی و پنجره کوچکی هم داشت که به کوچه خاکی دید داشت. برای حنانه بزرگ هم بود. عکس علی را به دیوار زد. برای صد هزارمین بار آرزو کرد کاش عکسی از احمد داشت. دیگر قیافه احمد را هم از یاد برده بود. فقط نگاه مهربان و نگرانش را به یاد داشت و صدایی که می گفت: مواظب خودت باش تا برگردم! حنانه نگاهی به دستش انداخت و گفت: انگار خوب مواظب نبودم! وقتی برگردی چی جوابت رو بدم؟ بقچه اش را باز کرد. به چادر گلدارش نگاه کرد. همان که احمد خریده بود. دستی روی چادر کشید و گفت: چقدر خوش سلیقه ای! این رو باید همون نه سال پیش بهت میگفتم! برگردی هم فکر نکنم روم بشه بهت بگم! بعد نگاهی به در خانه کرد: یعنی در این خونه رو میزنی؟ تا کی چشمم به راهی باشه که نمیدونم میای یا نه؟ ~ زهره خانم گفت: چی شد؟ اجاره نامه رو نوشتی؟ به همسرش نگاه کرد که روی مبل نشست: نه! زهره لیوان شربت را روی میز گذاشت: چرا؟ جواب حاج آقا یک کلمه بود: فروخته! زهره پرسید: چی؟ و جواب گرفت: تو بنگاه قولنامه این دو تا خونه ها بود‌. جفتش رو به نام حنانه زده و رفته! بنگاهی گفت نه سال پیش،قبل از رفتنش به جبهه،با یک خانومی اومده و خونه ها رو به نامش زده! زهره داد زد: یعنی چی؟ حاج آقا چشمهایش را بست و سرش را به مبل تکیه داد: یعنی عروستو از خونه اش بیرون کردی! یعنی این همه سال خونه رو بدون رضایت صاحبخونه دادی به فک و فامیلت! یعنی نه ساله میایم میریم بدون رضایت صاحبخونه! یعنی نماز خوندی، روزه گرفتن تو بدون رضایت حنانه! چکار کردی با احمد؟ چکار کردی با ما زهره! بعد نه سال از کجا پیداش کنم؟ زهره گفت: مگه میشه؟ احمد اهل این کارا نبود! حاج آقا آرام گفت: خیلی عاشقش بود! من بهش گفتم بهش فکر نکنه! گفتم مادرت راضی نمیشه! اما دل احمد گیر بود زهره! ~~~~ احمد خندید. آزادی لذت دارد. حرف پیچیده بود که عده ای از اسرای ایران و عراق را معاوضه می کنند. فکر کرد: حنانه! دارم میام! فقط منتظرم مونده باش همه آرزوهام! فصل چهارم: من، بی تو، با او! 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رویای_مادرانه💖 قسمت۹۲ ۱۸ شهریور سال ۷۱ آزاده ها وارد خاک ایران شدند. زهره خانم که خبردار شد نام احمد بین اسرای مبادله شده است، سر از تن نمیشناخت. همراه حاج مرتضی و زهرا و راضیه و مرضیه دخترانش، حبیب و یاسر و منوچهر دامادهایش، فاطمه و طاهره و حدیثه و علی نوه هایش راهی تهران شدند. در خانه احمد هیاهویی بر پا بود. دایی ها و خاله ها، همه آمده بودند. همه می خندیدند، شاد بودند. احمد پس از نه سال باز می گشت. نه سال دوری! نه سال سختی! زهره خانم می خندید و گریه می کرد. تلفن زنگ خورد و حاج مرتضی بعد از صحبت کردن و قطع تماس گفت: فردا صبح میرسن تهران! آن شب از آن شبهایی بود که هیچ وقت صبح نمیشود. از آن شب هایی که سحر فراری است. زهره خانم تا صبح بیدار بود. حاج مرتضی هم نخوابیده بود. زهره را در آشپزخانه دید: چرا بیداری؟ زهره گفت: دل تو دلم نیست! خواب به چشمم نمیاد! شما چرا بیداری حاجی؟ حاج مرتضی گفت: نماز شب بخونم دیگه! برعکس تو من از صبح میترسم! زهره گفت: چرا؟ احمد داره میاد! بچه ام بعد این همه سختی و دوری داره میاد! حاج مرتضی شیر آب ظرفشویی را باز کرد و گفت: وقتی بیاد و بپرسه حنانه کو؟ چی جواب بدیم؟ زهره گفت: انشالله یادش رفته دیگه! حاج مرتضی گفت: سه تا نامه دیگه هم داده برای حنانه! بعدا میگی یادش رفته؟ زهره ابرو به هم کشید: یعنی چی؟ چرا به من نگفتی احمد نامه داده؟ حاج مرتضی گفت: چون برای ما نبود! چند نفر رو فرستادم حنانه رو پیدا کنن، اما نشد! چطور تو چشمهای احمد نگاه کنم؟ زهره گفت: زیاد بزرگش نکن! حالا بذار بچه ام بیاد! حاج مرتضی جواب داد: خدا خودش به خیر کنه! ~~~~
احمد از اتوبوس پیاده شد. هوای تهران را نفس کشید و لبخند زد! دیگر به خانه رسیده بود. به پدر و مادرش. به حنانه اش! خندید و گفت: امشب مامان بابا رو میگم خواستگاریش کنن و فردا میریم واسه عقد. بعد هم براش عروسی میگیرم! می خوام بقیه روزای عمرم رو زندگی کنم! از میان جمعیت، خانواده اش را دید. از لابلای ازدحام جمعیت گذشت تا به پدر و مادرش رسید. طولانی در آغوششان کشید. خواهر هایش را بغل کرد و داماد ها را در آغوش گرفت. با دایی ها و عمو ها و هر کسی که آشنا بود سلام احوال پرسی کرد. در جمعیت چشم چشم کرد تا حنانه را ببیند. نبود. حواسش به حرف هایی که رد و بدل میشد نبود‌ چشمانش بی قرار کسی بود که نبود. به پدرش لبخندی زد و فکر کرد: حتما خجالت کشیده بیاد. خانم خجالتی من! دوباره پدرش را در آغوش گرفت و گفت: مدیونتم بابا! حاج مرتضی رنگش پرید. احمد از حنانه میگفت! شرمندگی حاج مرتضی را می کشت! در میان سلام و صلوات، اسپند و گل و گلاب و چراغ و چراغانی، احمد وارد خانه اش شد. خانه حنانه! نهار میهمانی دادند. همسایه ها می آمدند و میرفتند. همه از اسارت می پرسیدند و احمد چشمم به راه حنانه مانده بود که جواب هایش کوتاه بود. چرا حنانه نمی آمد؟ نکند چون دیگر محرم نبودند اینجا نبود؟ حتما از فامیل خجالت کشیده. اذان مغرب را که گفتند به بهانه سر زدن به مسجد و نماز خواندن، از خانه بیرون زد. به مسجد رفت و نماز خواند. با دوستان و همسایه هایی که او را میشناختند و دوره اش کرده بودند خوش و بشی کرد و با عذر خواهی راهی خانه حنانه شد. پله ها را با لبخند بالا رفت. یاد آن روزهایی که این مسیر را بارها میرفت دنبال بهانه ای برای دیدن حنانه افتاده بود. مقابل در ایستاد و زنگ را زد. منتظر دیدن چهره حنانه بود‌. که در باز شود و حنانه با چادر گلدار سفیدش در را باز کند و سر به زیر سلام کند. بار ها دیدارشان را تصور کرده بود. بار ها این لحظه را ساخته بود تا آن سالها را دوام بیاورد اما هیچ کدام این شکلی نبود. حنانه در را باز نکرد. احمد دست در جیب کرد و کلیدش را در آورد. دسته کلیدش را لحظه آخر از کشو میز تلفن برداشته بود. دستی به صورتش کشید و لباسهایش را مرتب کرد. حتما حنانه به بیرون بود. یا مسجد یا پیش ایران خانم! داخل منتظرش میماند تا بیاید. طاقت شلوغی خانه را نداشت. باید حنانه را میدید. در را باز کرد. خانه خالی به او دهن کجی کرد. مات ماند... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رویای_مادرانه💖 قسمت۹۳ احمد وار خانه شد. زمزمه کرد نامش را: حنانه! بلند تر گفت: حنانه! داد زد: حنانه! خانه بوی زندگی نمی داد. رنگ زندگی نداشت. رد بودن حنانه را در خانه ندید. در خانه گشت و حنانه را صدا زد. همسایه ها دم در جمع شده بودند. یکی از آن میان گفت: نیستش احمد آقا! احمد به زن نگاه کرد. او را بخاطر داشت. حنانه زیاد پیش او می رفت: کجاست؟ زن گفت: چند ماه بعد از رفتن شما، بیرونش کردن. احمد دهانش خشک شده بود. سرش گیج می رفت. حنانه امانت بود. امانت علی در دست احمد! امانت دل احمد دست حاج مرتضی! از خانه بیرون زد. زن در خانه را بست و گفت: بنده خدا! احمد تا خانه با عصا دوید. از پله ها بالا رفت،نمی توانست منتظر آسانسور بماند. در خانه را محکم کوبید. علی خواهر زاده اش در را باز کرد. احمد بی توجه وارد شد و داد زد: بابا! بابا! جمعیت از صدای داد احمد نگران از اتاق ها و سالن سرک می کشیدند. حاج مرتضی را که دید، قدم جلو گذاشت: امانتم کو بابا؟ امانتم کو؟ چرا نه اینجاست و نه تو اون خونه؟ چرا همه تو خونه هستن جز صاحبخونه؟ چکار کردین با امانتم؟ نه سال دلم خوش بود که شما پشت و پناهش هستید؟ مگه نگفتم حتی اگه مردم، حتی اگه شهید شدم، حنانه دخترتون باشه؟ نگفتم تنها داراییم رو دست شما میدم؟ کو؟ زنم کو بابا؟ عشقم کو؟ صدای همهمه بالا رفت. حرف های نگفته بد گفته شده بود. حاج مرتضی گفت: به ما نگفت. ما بعدا از نامه های تو فهمیدیم. خونه ها رو هم تازه فهمیدیم. هیچی نگفت به مادرت. احمد نگاه گله مندی به مادرش کرد: چکار کردی با من مامان؟ چی گفتی که دهنش رو بستی؟ چی گفتی که رفت؟ حالا چکار کنم؟ بعد از نه سال کجا دنبالش بگردم؟ با دلم چکار کردی؟ زهره خانم گفت: الان وقت این حرفها نیست! مهمون داریم. بعدا حرف می زنیم. بیا بشین نگات کنم مادر! نه سال ندیدمت! احمد اشک را در چشمهایش پس زد و گفت: نه ساله بچه اش تو دل خاکه! ده ساله بچه اش رو ندیده! شوهرت پیشت بود؟ نه ساله شوهرش رو ندیده! نه ساله داره با بخور و نمیر زندگی می کنه. آبت سرد بود و دلت گرم؟ نمی دونم زنم کجا سر کرده و شکم سیر خوابیده یا نه! بد کردی مامان! حنانه زنی نبود که خودشو بهتون تحمیل کنه! حنانه یک عمر سختی کشیده بود! بد کردین با من و حنانه! یک امانت دادم دستتون! اگه مرده بودم، تکلیف حنانه چی بود؟ احمد از خانه بیرون زد. حوصله آدم ها را نداشت. حالا حنانه را کجا پیدا کند؟ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💠نـورانیت دل و جان به بـرکـت قـرآن مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی): 💎اگر با قرآن اُنس‌ پیداکنید،می‌بینید که دل و جان شما نورانی می‌شود.به برکت قرآن،بسیاری‌از ظلمات‌و ابهام‌ها از قلب و روح انسان زدوده می‌شود لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌
🔴 نام رسمی درج در شناسنامه بعد از انقلاب: حسن روحانی نام هنگام دریافت دکتری در انگلیس سال 78: حسن فریدون نام فرزندان: مرحوم محمد عمرانی و مجید عمرانی آقای روحانی شما فعلا تکلیف ما رو با این معمای نام خانوادگی حل کن تا برسیم به بقیه صلاحیت‌هات لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاه مسکن را حل کرده بود که یهو مردم از سیری ریختند در خیابان!😏 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌
🔴آقایون حواستون هست؟ قیمت طلا قیمت دلار ۵۶۰۰۰ هزار تومنیه!!!! لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زندگی مادر در کنار پیکر پسر، به خاک نشسته است😔 💎 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌
11.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻تیزر فرهنگی«رویا» روایتی غریب از رویاهای یک دختربچه فلسطینی 🔸میشه لطفا خانه من را پس بدهید؟ برای کودکان غزه این یک «رویا» نیست و به زودی خانه را پس خواهند گرفت... 🔹تهیه شده در مرکز هنری رسانه ای نهضت و باشگاه فیلم سوره 💎 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کباب بازی جدید حماس در غزه😎 بلدوزری که ترکید هم توش هست😅 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وقتی انتخابات نزدیک است؛ عنابستانی: مخالف فیلترینگ اینستاگرام و تلگرام هستم! عضو کمیسیون اجتماعی مجلس که قبلاً از موافقان فیلترینگ بود، می‌گوید: بنده مخالف شدید فیلترینگ اینستاگرام و تلگرام هستم؛ ⏪ نکته :این افراد کمترین درکی از حکمرانی ملی در عرصه شبکه های اجتماعی ندارند و حتی کمترین درکی از قوانین و محدودیت های شبکه های اجتماعی در دیگر کشورها ندارند و با اتخاذ چنین مواضعی به سکوهای اطلاعاتی دشمن رسمیت و مشروعیت می‌بخشند و باعث ایجاد خسارت های سنگین اقتصادی و امنیتی و سیاسی و فرهنگی به کشور لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌
7.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اولین حضور مدیر شبکه من‌و‌تو جلوی دوربین/از دلالی برای صهیونیست‌ها تا پایان شبکه بهایی من‌و‌تو! 🔺بغض کیوان عباسی، مدیر من‌وتو در اعلام رسمی پایان این شبکه بهایی:هم از طرف پدری و هم مادری همگی ارتشبد و نظامیان رضاخان و محمدرضاشاه بودند! پدرم هم از اسرائیل واردات انجام می‌داد! شبکه من‌‌و‌تو دیگر جای رشد نداشت! لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌
9.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آچمز شدن مجری شبکه من‌و‌تو در مناظره با داریوش سجادی! لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌