eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
3.9هزار دنبال‌کننده
41.8هزار عکس
50.9هزار ویدیو
65 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه و نظرات مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺دیدار سران گروه‌های فلسطینی با علی باقری‌کنی 🔹سرپرست وزارت امور خارجه کشورمان که صبح امروز با استقبال مقامات رسمی سوریه وارد این کشور شد در اولین برنامه کاری با سران گروه های فلسطینی گفت‌وگو کرد. 🔹پیش از این علی باقری‌کنی هم‌افزایی گروه‌های مقاومت برای مقابله با رژیم صهیونستی را از اهداف اصلی سفر منطقه‌ای خود معرفی کرده بود. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
2.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺برگزاری راهپیمایی بزرگداشت قیام ۱۵ خرداد در شهرهای مختلف 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
19.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺افتتاح فرودگاه سقز، انتظار ۲۷ ساله ای که در دولت سیزدهم پایان یافت 🔹فرودگاه سقز بعد از ۲۷ سال انتظار، آبان سال گذشته در سومین سفر شهید آیت الله رئیسی به کردستان، افتتاح شد و از آن زمان تاکنون ۴۶ پرواز در این فرودگاه انجام شده است. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺یک مامور انتظامی در خرمشهر به شهادت رسید فرمانده انتظامی خرمشهر: 🔹مأمور انتظامی این شهرستان در عملیات دستگیری سارقان آسمانی شد. 🔹ساعت ۲۳:۳۰ دقیقه شب گذشته به‌دنبال عملیاتِ دستگیریِ سارقان در خرمشهر، گروهبان یکم علیرضا حمودی در جریان عملیات تعقیب و گریز دستگیری سارقان، آسمانی شد. 🔹جزئیات مراسم خاکسپاری و تشییع این مأمور جان برکف اطلاع‌رسانی خواهد شد. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺نیسان سوخت‌بر عامل تصادف خونبار 🔹️جانشین پلیس راه استان هرمزگان از جان‌باختن ۵ تن براثر برخورد یک دستگاه وانت‌نیسان سوخت‌بر با خودرو سواری سمند در محور میناب_بندرعباس خبر داد. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺ثمره مجاهدت‌های شهید امیرعبداللهیان آزادی قدس خواهد بود 🔹مخبر شامگاه دوشنبه، با حضور در منزل خانواده شهید حسین امیرعبداللهیان، ضمن تبریک و تسلیت به مناسبت شهادت وزیر امور خارجه فقید گفت: اگر چه امروز جای این شهدا در میان ما خالی است، اما شهادت عزت ابدی بود که به سبب مجاهدت‌های این عزیزان روزی آنها شد و از این جهت باید به حال‌شان غبطه خورد. 🔹مسیر روشن شهید امیرعبداللهیان با تربیت نسلی که در دستگاه دیپلماسی راه او را سرلوحه خود قرار دادند، ادامه خواهد داشت و یقیناً ثمره مجاهدت‌های او روزی با آزادی قدس شریف برای جهانیان نمایان خواهد شد. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺فعالیت سامانه بارشی در نیمه شمالی کشور 🔹امروز در برخی مناطق شمال غرب، و استان‌های مرکزی، قم، اصفهان، زنجان، قزوین، تهران، البرز، دامنه‌های شمالی البرز واقع در مازندران و شرق گیلان، برخی نقاط شمال شرق کشور و جنوب سیستان و بلوچستان رگبار باران و وزش باد شدید پیش‌بینی می‌شود. 🔹طی پنج روز آینده ریزش تگرگ در برخی مناطق مستعد و نیز وزش باد شدید و گردوخاک همراه با سامانه بارشی دور از انتظار نیست. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺حتی جنگ هم کودکان فلسطینی را از یادگیری بازنمی‌دارد 🔹تصویری از یکی از چادرهای آموزش در اردوگاه‌های اسکان آوارگان در مرکز نوار غزه 🔹کودکان فلسطینی به رغم ادامه جنگ و حملات رژیم صهیونیستی، به آموزش و یادگیری در این مرکز ادامه می‌دهند. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺ساعت کار ادارات از فردا چهارشنبه، به ۶ صبح تا ۱۳ تغییر می‌کند 🔹براساس مصوبه هیأت دولت، با گرم شدن هوا و افزایش مصرف انرژی، این طرح برای صرفه جویی در مصرف برق اجرا می‌شود. 🔹طبق این مصوبه دمای محیط در ادارات روی دمای آسایش یعنی ۲۴ درجه تنظیم می‌شود. ادارات باید در ساعات کاری مصارف خود را ۳۰ درصد و پس از پایان ساعات کاری ۶۰ درصد کاهش دهند. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺آتش‌سوزی پارک ملی کرخه در استان خوزستان 🔹دیروز ۱۴ خرداد بخش وسیعی از جنگلهای پارک ملی کرخه در روستای خویس شهرستان کرخه طعمه حریق شد که با کمک مردم محلی، محیط بانان پارک ملی کرخه، محیط بانان منطقه حفاظت شده میشداغ و آتش‌نشان های شهرهای اطراف این آتش سوزی مهار شد. 🔹 پارک ملی کرخه زیستگاه اصلی گوزن ایرانی است. ┄ 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
رمان های مذهبی...🍃: 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 حرمت_عشق قسمت ۶۴ یوسف به عروسش کمک کرد.تا پیاده شود. غیر از صدای گنجشک ها و آب نمای وسط باغ صدایی نبود. غیر از عروس و داماد، مرضیه و فاطمه کسی نبود... چادر بانویش را آرام برداشت. باید جبران میکرد تمام محبتهای بانویش را.از امروز شروع کرد.از قبل هماهنگ کرد که صاحب باغ امروز تا غروب نباشد. و وقتی بیایند آنها نباشند. یوسف شنل را، ساق دست و دستکش را درآورد. ناگهان چهره اش را درهم کرد. دستش را روی قلبش گذاشت. بلند داد زد. _اخخخخ... قلبمممم..!!!! ریحانه نگران و مستاصل شد. یازهرا میگفت. مدام یوسفش را صدا میکرد. یوسف سرش را پایین انداخته بود. چنان نقش بازی میکرد که همسرش باور کند.. و فاطمه فقط فیلم میگرفت و مرضیه عکس. یوسف بادستش، پیرهنش را چنگ زد، گویی قلبش، درحال ایستادن است. _یوسف..... وااای یاخدااا...... یا زهرای اطهر.... یوسففف..... نزدیک بود اشک چشمان ریحانه سرازیر شود.که یوسف به درختی تکیه داد و آرام سربلند کرد.چشمکی زد. و گفت: _خیییلی میخوامت بانو. ریحانه سرکاری بودن کار یوسف را فهمید. یوسف دور بانویش میچرخید، گاهی عقب عقب میرفت، می‌خندید و ریحانه هم باحرص او را تهدید میکرد، مشتی به بازوی یوسف زد. و رو به فاطمه گفت: _آره تو هم فیلم بگیر که یادم باشه چقدر منو حرص میده.. وای خدا از ترس داشتم سکته میکردم مرضیه و فاطمه خنده شان گرفته بود.صدای قهقهه یوسف هم، بلند شد. _خوشت میاد منو حرص میدی؟؟ اره؟؟؟ _چه جورم ریحانه فقط حرص میخورد یوسف صدایش را بلندتر کرد _اینو که گفتم، همونیه که قرار بود بگم. تو بیمارستان، محضر، هر بار...... ریحانه با شرم گفت _که گفتی به ضرر تو هست و به نفع منه؟ _آره ریحانه پشت چشمی نازک کرد. رویش را برگرداند. _کدوووم؟؟ من که چیزی نشنیدم.!؟ یوسف عقب عقب میرفت.. با تمام توان داد میزد. _یعنی میگی دوباره بگم؟؟؟چند بار؟؟؟ باشه بازم میگم آهاااا بگم دیوونتم چی؟؟ بگم میمیرم برات .... از الان تا آخر عمرم داشته باش بانو.. خیییلی میخوامت...... ریحااااانم عااشقتممممم یوسف فریاد میزد و با خنده جملاتش را تکرار میکرد. صدای فریادش در بین برگ‌های با طراوت درختان باغ می‌پیچید و به گوش ریحانه میرسید. سرش را بالا گرفت، دستهایش را بلند کرد فریاد زد.. _خدایاااشکرت... خداااا نوکرتممم ریحانه سعی داشت آرام کند مردش را. یوسف قهقهه میزد، گویی به همه عالم ذوق و خوشحالی اش را نشان میداد.. ریحانه گونه سیب میکرد. از خجلت و حیا نمیدانست چه بگوید. اعتراف یوسفش یکجا بود.مدام دستش را نزدیک دهانش میبرد با ناز میخندید و عاشقانه به رفتار همسرش زل میزد. بعد از اذان ظهر، نماز عاشقانه ای را خواندند. فاطمه تعجب نکرد. که هردو دائم‌الوضو باشند. که هردو روزه باشند.اما متحیر بود،چرا تا بحال ریحانه را نشناخته، چرا این همه مطیع یوسفش بود.با اینکه خودش هم بود اما برخی کارهای ریحانه را .نمیفهمید دلیل کارهایش را. تعجبش از آن بود، با اینکه ١۵ سال پیش ازدواج کرده بود....اما زیاد مطیع نبود.خیلی از اوقات حرف حرف خودش بود.تا توانسته خرج کرده بود برای عروسی اش. 💞کارهای ریحانه و یوسف، هیچ دلیلی برایش نداشت.اینکه ریحانه مهرش را ببخشد.خنچه عقد درست کند.اینهمه علاقه یوسف به ریحانه برایش باورکردنی نبود.حتی توجه ریحانه به وضعیت مالی یوسف را هم نمیتوانست بفهم کم کم آفتاب غروب میکرد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 حرمت_عشق قسمت ۶۵ کم کم آفتاب غروب میکرد... مرضیه کمک فاطمه میکرد. وسایل فیلمبرداری را جمع کند. و یوسف کمک دلدارش بود. با دستکش، ساق دست، شنل، چادر همه را به ترتیب، قامت بانویش را پوشانید. بانویی گرفته بود زهرایی. فقط برای خودش. کسی نمیبایست او را ببیند. مرضیه و فاطمه، سوار شدند. یوسف هم عروسش را سوار ماشینشان کرد. و بعد یوسف درباغ را باز کرد. باماشین از باغ بیرون رفتند. کمی در ماشین نشستند تا دوست آقابزرگ بیاید. کلید را بگیرد. اذان را میگفتند...که دوست آقابزرگ آمد. کلید را گرفت. یوسف پیاده شد وتشکر کرد. دوست آقابزرگ، تبریک گفت. حرکت کردند.ماشین مرضیه جلو میرفت و ماشین یوسف پشت سرش. اذان مغرب را که گفتند..... ریحانه از داخل کیسه ای که جلو پایش گذاشته بود.ظرف کوچکی را بیرون آورد.روی دامنش گذاشت.فلاکس کوچکی را درآورد. لیوانها را هم همینطور.کمی از چادر را عقب برد. شربتی از عرق بیدمشک و نسترن را که گرم کرده بود، در لیوان ریخت. یوسف بالبخند غرق تماشای لیلایش بود. ریحانه ظرف خرما را به طرف یوسفش گرفت، یوسف روزه اش را باز کرد.چقدر لذیذ بود این خرما و شربت گرمی که از دست دلبرش میگرفت. چند دقیقه ای، ریحانه دستکشش را درآورد. خودش هم روزه اش را باز کرد.
به تالار رسیدند..... مستقیم، به سمت نمازخانه رفتند. نمازشان را خواندند. غیر از چند نفری از دوستان ریحانه، خانم بزرگ، طاهره خانم و مرضیه. کسی نه دست میزد. نه شاد بود. نه تبریک میگفت. نه به استقبال عروس و داماد امد. و نه حتی کادویی داد.!!! همه روی صندلی هایشان نشسته بودند. فقط پچ پچی بود که هر از گاهی مجلس را شلوغ میکرد. عروس و داماد در جایگاه،پای سفره نشستند، عاقد خطبه میخواند. فاطمه قند میسابید و مرضیه و دوستانش اطرافش بودند. بقیه همه نشسته بودند. عده ای با اخم و عده ای ناراحت. آن طرف قسمت مردانه، ۴ صندلی، پشت درب گذاشته شده بود. یکی برای عاقد، دوتا برای عمومحمد و کوروش خان و یکی هم برای آقابزرگ.بقیه عقب تر بودند. و روی صندلی های خودشان نشسته بودند. همه سکوت کردند. ریحانه بله گفت، عاقد نشنیده بود.بار چهارم عاقد گفت: _سرکار خانم آیا وکیلم؟؟ و دوباره ریحانه بله گفت. عاقد لبخندی زد. _مبارک باشه دخترم. به میمنت و مبارکی. روز خوبی انتخاب کردید. ان شاالله که زیر سایه و قمربنی هاشم علیه‌السلام زندگی شاد و پربرکتی داشته باشین. یوسف به سفره ای که مقابلش پهن بود، خیره شد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 حرمت_عشق قسمت ۶۶ یوسف به سفره ای که مقابلش پهن بود، خیره شده بود. تک تک قوها را از نظر گذراند. عجب سفره ای شده بود.... سفره ای سنتی با چیدمانی مدرن و امروزی. و ریحانه منتظر عکس العمل یوسفش بود. در آینه ای که مقابلشان بود به همسرش نگاه میکرد. یوسف همه را خوب نگاه کرد. چشمش به آینه خورد و به بانویش. با ذوقی سرشار لبخندی زد. آرامتر از همیشه. سرش را به گوش همسفرش نزدیک کرد. یوسف _همون که تو باغ گفتم. ریحانه، از آینه حرف میزد. _چی؟ _اینهمه اعتراف کردم بس نبود. _نچ _لااله الاالله...گفتم بضرر من میشه.. دیدی حالا ریحانه نگاهش از آینه برداشت. یوسف _یه سورپرایز برات دارم. رفتم قسمت مردونه میفهمی. ریحانه لبخندی عمیق زد. مرضیه مراقب بود کسی باگوشی فیلم یا عکس نگیرد. فاطمه فیلم میگرفت. بعد از دست کردن حلقه ها و بقیه رسم و رسومات..یوسف ازهمان درب کنار جایگاه، به قسمت مردانه رفت و بانویش تا درب نزدیک جایگاه، به پیشوازش. یوسف دستش را روی سینه اش گذاشت. _ اجازه میفرمایید بانو؟ ریحانه_ خیلی دوست دارم.یوسفم. نگاهی عاشقانه،پاسخ ریحانه بود. . . دوستان ریحانه، مرضیه،طاهره خانم اطراف ریحانه را گرفتند.که شادی کنند که دل عروس مجلس نگیرد. یوسف هنوز پایش به قسمت مردانه نرسیده بود.‌ که رفقای هیئتی اش دست و پای او را گرفتند. و او را به هوا پرتاب میکردند. صدای داد و فریاد یوسف و بقیه کل تالار را گرفته بود. رفقا همه باهم_ یک... دو... پنج.... و یوسف را به هوا پرتاب کردند.همه میخندیدند. حتی خانمهایی که با دلخوری روی صندلیهایشان نشسته بودند. مداح آمده بود، روی سن ایستاد. اما نمیگذاشتند شروع کند، این داماد بازیگوش با رفقای باصفای هیئتی اش. یوسف تک تک با همه‌ خوش و بش کرد. به سیدهادی رسید. سیدهادی_ خوشبخت بشی رفیق. از ماموریت که اومدم رفتم خاستگاری. بعدش رفقا گفتن.شرمنده داداش. نمی‌دونستم _این چه حرفیه علی حرفهایشان را شنید. _سید تو که مقصر نیستی. ولی این دل بی قرار یوسف، داشت کار دستت میداد. یوسف_😂 علی_ خوب شد اون روز تو پایگاه به یوسف گفتم.وگرنه دیر رسیده بودم تکه بزرگت گوشت بود.😂 سیدهادی_😂 یوسف_😅 علی_😂 میثم، علی، مهران، سید هادی و حسین صندلی ها را عقب تر برده، و محوطه ای ۵، ۶ متری را باز کرده بودند. هنوز ریحانه از سورپرایزش خبر نداشت... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 حرمت_عشق قسمت ۶۷ هنوز ریحانه از سورپرایزش، خبر نداشت. یوسف بلندگوها را چک کرد. همه چیز آماده و مهیا بود. 🎤مداح شروع کرد.. بِسمِـ اللّه الرَّحمن الرَّحیمـ. الحمدلله اللّه رب العالمین.الحمدلله رب العالمین. الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین. بولایه سلطان اولیاء. سخن گذار ممبر سلونی.سرور مطلّبی. ابن عم نبی.در و هل اتی. مهر برج انّما. شهسوار لافتی. پیشوای انبیاء. عروة الوثقی. کلمة الحسنی. سیدالاوصیاء. عماد الاصفیاء. رکن الاولیاء. آیة اللّه العظمی... صدای دست و سوت و کِل کشیدن مردان تالار، به آسمان رفته بود.... ریحانه ذوق میکرد.چقدر دلش برای هیئت لک زده بود. از چند روز دیگر که به شیراز میرفتند دیگر نمیتوانست هیئت برود. از خوشحالی اشک در چشمانش حلقه زده بود. او هم مثل یوسفش عشق امام علی علیه‌السلام را در قلبش داشت. مداح میخواند و ریحانه همراهش میخواند.. _خیرالمومنین. امام المتقین.اول العابدین. أزهد الزاهدین. زین الموحدین. حبل الله المتین.لنگر آسمان و زمین.وجه الله. عین الله. نوح الله. سرالله. اذن الله. روح الله. باب الله. سیف الله. عبدالله. اسدالله الغالب آقاجاااانم علی بن ابی طالب...