eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
677 ویدیو
32 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود، و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷صلی‌الله‌علیک یاباب‌الحوائج یاموسی‌بن‌جعفر🌷 چشم صبح صادق از نورش منور می‌شود جاری اشک شوق از چشمان مادر می‌شود می‌شکوفد غنچه ای در بوستان معرفت یک جهان از عطر لبخندش معطر می‌شود صبر و حلم و بردباری می شود شرمنده‌اش خستگی های جهان از لطف او در می‌شود هفتمین خورشید گردد آشکار و رفتنِ هفت شهر عشق با شوقش میسر می‌شود در چه زندان می‌شود این کهکشان نور که پیش پای او همه دیوارها، در می‌شود حاجت از باب‌الحوائج خواه، هر حاجت روا با دعای حضرت موسی بن جعفر می شود احمد رفیعی وردنجانی @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 زندانی‌ام در خویش، یا باب‌الحوائج در سالروز میلاد با سعادت باب‌الحوائج حضرت امام موسی کاظم(ع)، دو سروده از احمد رفیعی وردنجانی، شاعر آیینی چهارمحال‌وبختیاری تقدیم مخاطبان گرامی ایکنا می‌شود. خوانش اشعار 👇🏻 https://iqna.ir/fa/news/4071989/ کانال‌های ایکنا در واتساپ 👇🏻 https://chat.whatsapp.com/BDWr6DXFt2D0kCwmmUEXHg https://chat.whatsapp.com/HU3Z82oluidJT6LlqxeUHV کانال ایکنا در ایتا 👇🏻 https://eitaa.com/shahrekordiqna
بگذارتابگریم چون ابر دربهاران
راه شهدا ادامه دارد.... 🇮🇷 شهید راه خدایش شده که بی هر بیم میان سنگر خدمت نموده جان تسلیم شهید راه خدا کیست؟ آن که جانش را گرفته در کف اخلاص و می کند تقدیم شهید می شود آنکه تمام زندگی اش میان جمع شهیدان همیشه بوده مقیم اگر چه نیست نبردی، شهید خواهد شد کسی که وصل کند با حریم جانان سیم تمام شهر، رفیقِ سیاه پوش تواند تمام شهر شده مثل مجلس ترحیم دوباره ماه محرم که می رسد از راه تمام شهر بگیرد ز عطر عشق، شمیم اگر که مشکل برقی به کار هیات هست صدا کنید بیاید، محمد ابراهیم صدا کنید در آن هیات است او امروز برای مجلس‌شان صوت می‌کند تنظیم به آرزوت رسیدی، ولی قرار نبود رفیق نیمه ی راهم شوی رفیق قدیم قرار بود که باهم سفر کنیم رفیق نه اینکه ما همه با هم، تو را به دوش بریم احمدرفیعی وردنجانی @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از زنگ خبروردنجان
نخستین مسابقه بزرگ ادبی و هنری کاظمی با معرفی نفرات برتر در قم به کار خود پایان داد. مرکز پژوهش و کتابخانه تخصصی امام موسی کاظم (ع) قم به مناسبت میلاد امام هفتم شیعیان، نخستین مسابقه بزرگ ادبی و هنری کاظمی را در رشته‌های مختلف شامل عکس، نقاشی، مقاله، دلنوشته و شعر برگزار کرد. در بخش شعر میثم داوودی از قم و مجید بوری از آبادان اول شدند، از شهر وردنجان استان چهارمحال و بختیاری و کاظم رستمی از زنجان به ترتیب دوم و سوم شدند. https://eitaa.com/vardanjanfory
آه.... روز رفیقان در غمت شام سیاه است فریاد دل‌های شکسته یا الاه است ای خاکیِ مظلومِ حالا آسمانی تصویر لبخندت میان قاب ماه است تا شد همه باور نکردیم این خبر را گفتیم شاید خواب بوده،اشتباه است جای خودت امسال هنگام محرم هر گوشه قاب عکس تو در خیمه‌گاه است لبخند اربابت شده سهم تو اما سهم رفیقانت فقط افسوس و آه است هرگز نشاید گفت در تصویر ابیات حال رفیقی را که بی تو بی‌پناه است جان محمد گرچه حتی دیر موقع برگرد مادر دردمند یک نگاه است برگرد ای زیبایی گل‌های خانه چشم انتظار دست مهرت هر گیاه است برگرد شوخی کن تبسم کن بگو که: «مشکل نگیرید این جهان را که مزاح است» والله ما از تو به جز خوبی ندیدیم یارب گواهی می‌دهیم او بی گناه است امسال وقت روضه ی ویرانه‌ی شام یک گوشه چشم دختری دیگر به راه است احمدرفیعی وردنجانی @asharahmadrafiei
‏عکس از احمدرفیعی وردنجانی
صلی‌الله علیک یا انصاردین‌الله هر صبح با عشق علی بیدار می‌شد مست از خم یاحیدر کرار می‌شد جای نفس نام امیرالمومنین بود همواره بر لب‌های او تکرار می‌شد در جمعی از عشق علی می‌گفت او که نام علی هم بین‌شان انکار می‌شد هر صبح وقتی که قدم در شهر می‌زد هر کوچه از یاد علی سرشار می‌شد مردی که با جرم ولای حضرت عشق عمری به دست دشمنان آزار می‌شد جز مهربانی هیچ از دستش ندیدند هر چند با او با بدی رفتار می‌شد نام علی را باز بر لب داشت وقتی از کینه‌ی ظلمت سرش بر دار می‌شد مامورها گرم مهیا کردن دار با شوق او آماده ی دیدار می‌شد نخل محبت داشت حالا میوه می‌داد وقت عروج میثم تمار می‌شد احمدرفیعی وردنجانی @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از زنگ خبروردنجان
جلسه ی حفظ و روخوانی قران کریم کانون فرهنگی هنری مفتح الابواب https://eitaa.com/vardanjanfory
هدایت شده از زنگ خبروردنجان
کسب مقام دوم شعردر بخش آسیب های اجتماعی، در جشنواره ی کشوری طنز عدلیه با عنوان (دادخند) توسط جناب اقای احمد رفیعی وردنجانی https://eitaa.com/vardanjanfory
🌙یک آسمان ماه🌙 خورشید حق در گفتگویش با نصارا برده است زیر آسمانش ماه‌ها را این ماه ها که یک جهان نورند هر یک کردند نورانی شب دنیای ما را حاجت به حُجَت نیست اما حضرت عشق یک عمر کارش بوده با مردم، مدارا برهانی آورده است همچون عترتش، تا روشن کند افکار در شب مبتلا را می خواسته با نور برهان عظیمش پایان دهد قبل از شروعش ماجرا را ساکت کنند بیهوده گویان جهان را خامُش کند هرکس که دارد ادعا را او جان خود را با خود آورده است وقتی همراه خود دارد علیِ مرتضی را نیکوترین زن در جهان را برگزیده آورده با خود حضرت خیرالنسا را همراه خود آورده فرزندان خود را نور دو چشم خود، حسین و مجتبی را نور خداوند است نور پاک احمد جز حق نباید دید هرگز مصطفی را نور خداوند است تابیده است بر او جان داده این آیینه ی ایزد نما را ایراد از کوتاهی دید است آری هرکس نمی بیند تجلای خدا را وقتی علی را جان احمد نام دادند یعنی نبین جان و تنی از هم جدا را یعنی نباید دید جز نور خداوند جمعیت نورانی آل کسا را آل کسایی که اگر باشند یک سو سویی دگر بیند خدامان ماسوی را نابودشان سازد خدا با قهر سنگین بر جمع آنان می فرستد هر بلا را عید شکوه حق، غدیر دوم ماست عیدی که ثابت کرده فرِّ دین ما را عیدی که ساکت کرده هر بیهوده‌گو را تاباند بر شب جلوه ی دین هدی را الحمدلله الذی با نور اسلام راه وصال حق، نشان دادند ما را احمدرفیعی وردنجانی @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حس آرامش چادرم از چشم نامحرم امانم می‌دهد چادرم آرامش روح و روانم می‌دهد چادرم محدودیت نه آسمانی روشنی است جاده ی پرواز را دارد نشانم می‌دهد زنده ام با عشق او که یادگارش چادر است ذکر نام فاطمه عمریست جانم می‌دهد نیستم بازیچه‌ای در ناتوانی‌ها، به من چادرم حس شکوه می‌توانم می‌دهد من گلم در باغ حق،چادر همیشه فرصتِ اینکه قدر خویش را بهتر بدانم می‌دهد من زنم از دامنم رفته است تا معراج، مَرد چادرم حس بزرگی در جهانم می‌دهد از چه خود را دوزخی سازم که دارد چادرم در بهشت رحمت حق آشیانم می‌دهد احمدرفیعی وردنجانی @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از زنگ خبروردنجان
❇️افتتاح کنگره قلزم و عصر شعر حکیم غریب دربیت الزهرا(س)شهروردنجان❇️ https://eitaa.com/vardanjanfory
از نسیمش سهم گل شوق تبسم می‌شود سهم گندم‌زار عطر ناب گندم می‌شود آری از یمن بهار دفتر اشعار اوست این‌همه برکت نصیب جان مردم می‌شود به به از این عالم وارسته که با مردمش با زبان عشق مشغول تکلم می‌شود هرکه دارد شوق مستی در وجود خویشتن در مسیر عاشقی سرمست از این خم می‌شود او که دریاییست از آرامش و افتادگی هرکجا ظلم است لبریز از تلاطم می‌شود بگذرد از گردش دنیای گردون سال‌ها از هزاران تن یکی مانند قلزم می‌شود ادعای شاعری داریم اما شعرمان قطره‌ای باشد که در دریای او گم می‌شود احمدرفیعی وردنجانی @asharahmadrafiei