eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.3هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
668 ویدیو
32 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود، و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب کی تو بگوبخند اجرا داره؟! «بگوبخند»😄 🛎️ بزرگترین مسابقه کمدی ایران 🎥 فینال فینالیست‌ها 🗓️ جمعه ۲۳ تیر 🕗ساعت ۲۳:۰۰ 🔁بازپخش 🕗 ساعت ۷:۰۰ ، ۱۴:۰۰ 📺شبکه نسیم 📢 @begobkhand_tv
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 شعرخوانی: 📽 «بگوبخند»😄 🛎️ بزرگترین مسابقه کمدی ایران 🗓️ سه شنبه تا جمعه 🕗ساعت ۲۳:۰۰ 🔁بازپخش 🕗 ساعت ۷:۰۰ ، ۱۴:۰۰ 📺شبکه نسیم 📢 @begobkhand_tv @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
🎙 شعرخوانی: #احمد_رفیعی 📽 #فینال_فینالیست‌ها «بگوبخند»😄 🛎️ بزرگترین مسابقه کمدی ایران 🗓️ سه شنبه ت
🌷سلام🌷 بی‌نهایت ممنونم از مردم عزیز شهر شهید پرور وردنجان ، همشهری‌های عزیزتر از جانم که در مدت زمان اجرای بنده در بگو بخند، جویای وضعیتم و همراه و دعاگوم بودند. مخصوصا مخصوصا از خانواده ی معزز شهدای شهرم که می‌دونم دعای خیرشون شامل حالم بوده بسیار ممنونم. اگر جایی به نظر دوستان و مردم شهرم دون شان و شخصیت بنده بوده به بزرگواری خودشون ‌و نیازی که اجرای طنز داره ببخشند🙏 قسم می‌خورم که در هرجا و هرحالی که بوده‌ام یک‌لحظه فارغ از مردم عزیزم و شهدای عزیزمان نبوده ام، و در همه حال خود را مدیون و مرهون شهدا و مردم وردنجان‌ می‌دانم، که اگر شهدا در این مسیر نرفته بودند، میهنی برای بگو بخند وجود نداشت..... همچنین از همه‌ی دوستان عزیز، و همراهان این کانال که به صورت‌های گوناگون ابراز لطف کردند بسیار بسیار ممنونم. قصه‌ی شعر طنز و بگو بخندها هرچه بود تمام شد. کم‌کم آماده می‌شویم که دوباره با ندای نوحه‌های (حج بشیر)همه‌ی جانمان پر از شور حسینی شود. هر جا که دلتون شکست از ما هم یاد کنید. درود التماس دعا🤲
یکصد و هفتاد و هشتمین شب شعر طنز «در حلقه رندان» برگزار می‌شود یکشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۳۰ سالن سوره حوزه هنری، در انتهای خیابان سمیه نرسیده به حافظ موضوع ویژه: طنزهای عاشقانه خانوادگی! ورود به این برنامه برای عموم آزاد و رایگان است.
هدیه به روح مطهر برادر عزیزم محمد ابراهیم یوسفی در آستانه سالگرد پروازش بیا نشان بده مردانگی و غیرت را بیا نشان بده در راه عشق همت را زمانه عطر محرم گرفته است رفیق بیا دوباره علم کن بساط هیات را بیا که باز به یارانِ خویش هدیه کنی شمیم نابِ سلامی پر از محبت را بیا نشان بده با غیرتت به بعضی ها... شبانه روز دویدن به شوق خدمت را بیا بگو که ثوابی شبیه خدمت نیست بگو که قدر بدانند این عبادت را گذشته سالی و یک آن نبرده ایم از یاد تو را و آن همه نیکویی و صداقت را نبرده اند رفیقان هنوز هم از یاد صفای آن همه لبخند با طراوت را عزیزِ جان رفیقان محمد ابراهیم... نبرده است کَس از یادِ خود صدایت را دوباره در سفر اربعین شروع کنیم به یادِ رویِ تو هر لحظه ی زیارت را چه غم اگر که شهیدت نگفته است کسی که هدیه داده به تو حق خودش شهادت را خدا کند که شبیه تو ،ما ادامه دهیم به عزم و همت و ایمان خویش این خط را... @asharahmadrafiei
🏴صلی الله علیک یا قتیل العبرات یا اباعبدالله الحسین🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در حال و هوایش... در سینه‌ام گل کرد شوقِ کربلایش پر شد دوباره جانم از حال و هوایش در جان ما تنها نه در عالم، خداوند... کرده‌ست برپا خیمه‌ی ماتم برایش اویی که سیل دوست دارانش روانند دنبالِ راهِ نهضت بی‌انتهایش اویی که باز از حلقِ رگ‌های بریده گل می‌کند فریاد سرخ ربنایش دنیا سراسر مال دنیا دوست‌ها باد کافیست ما را سُکرِ چای روضه‌هایش آزادگانِ دهر سرتاسر اسیرش وارستگان از خاک یک‌سر خاک پایش هرگز نخواهد برد یک جو بهره از عشق هرکس که در عالم نباشد مبتلایش ای کاش یک جان نه هزاران جان مرا بود تا می‌شدم با آن هزاران جان فدایش @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حی علی الحسین(ع) یاد حسین راحت روح و روان ماست ما پیکریم و حضرت دلدار جان ماست حی علی الحسین،اذان می‌رسد به گوش حی علی الحسین، سعادت از آن ماست ما را برای عشق به او آفریده‌اند بودن به عشق او همه‌ی داستان ماست ما شاعریم و هر نفسی در رثای اوست شعری که جاری از قلم دیدگان ماست قرآن نوک نی به تلاوت گشوده لب دنبال این ندا همه‌ی کاروان ماست هرگز مباد فتنه‌ی شب خواب‌مان کند خورشید مهر اوست که در آسمان ماست ما را چه حاجتی به بهشتی که گفته حق یاد حسین جلوه‌ی باغ جنان ماست هر لحظه است تازه‌تر از لحظه‌های قبل داغی که زنده در دل آتشفشان ماست دشمن شعار تفرقه سر داده، بیم نیست حب الحسین یجمعنا بر زبان ماست @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین موکب هیات دانش آموزی انصارالمهدی شهر وردنجان مثل سنوات گذشته قصد پذیرایی از عزاداران حسینی را دارد و در این خصوص نیازمند حمایتهای مادی و معنوی محبان اهل بیت (ع)می باشد. عزیزانی که قصد حمایت مالی دارند نذورات خود را به این شماره کارت واریز نمایند و اطلاع دهند. ۶۱۰۴_۳۳۷۱_۰۳۲۶_۵۹۰۴ بانک ملت(به نام احمد رفیعی وردنجانی) موکب هیات دانش آموزی در محل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان همه روزه آماده دریافت نذورات نقدی وغیر نقدی شما عزیزان می باشد.
می‌توانی،منشاء تاثیر باشی در جهان نام‌ها سهم زمین اند و تو سهم آسمان برنامه عزاداری هیات دانش اموزی انصارالمهدی(عج)شهروردنجان ✅به نام خدا صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین موکب هیات دانش آموزی انصارالمهدی شهر وردنجان مثل سنوات گذشته قصد پذیرایی از عزاداران حسینی را دارد و در این خصوص نیازمند حمایتهای مادی و معنوی محبان اهل بیت (ع)می باشد.عزیزانی که قصد حمایت مالی دارند نذورات خود را به این شماره کارت واریز نمایند و اطلاع دهند. ۶۱۰۴_۳۳۷۱_۰۳۲۶_۵۹۰۴ بانک ملت(به نام احمد رفیعی وردنجانی) موکب هیات دانش آموزی در محل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان همه روزه آماده دریافت نذورات نقدی وغیر نقدی شما عزیزان می باشد https://eitaa.com/vardanjanfory
صلی الله علیک یا اباعبدالله■ باز هم غم دارم و این غم نشاطم می‌دهد این هلال نو به داغش التفاتم می‌دهد با لب خشکیده‌ام در روضه می‌گویم: حسین(ع) تشنه لب می‌آید و آب حیاتم می‌دهد قطره‌ای هستم که با جان رو به دریا می‌روم تا که با او اشک دارد ارتباطم می‌دهد بنده‌ام هرچند درگیر هوای نفس خویش نور مصباح الهدی، آخر، صراطم می‌دهد بوده‌ام از کودکی دلبسته‌ی این روضه‌ها روضه‌ات حس مرور خاطراتم می‌دهد من از او می‌خواهم او را بهتر از او هیچ نیست حاجتِ من اوست او دارد براتم می‌دهد مثل حُر در محضرش عرض ارادت می‌کنم خوب می‌دانم که مولایم نجاتم می‌دهد باز اگر در راه او لغزید پایم باز هم دستگیرم می‌شود، لطفش ثباتم می‌دهد کی غم مردن به جان دارم که یک لبخند او شوق پروازی به هنگام وفاتم می‌دهد @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاحسین(ع) به هر لحظه هر جا بگو یاحسین(ع) چو لب می‌کنی وا بگو یاحسین(ع) برای وجود جهان وقف کن وجود خودت را بگو یاحسین(ع) نیارزد همه دار دنیا به هیچ بَکَن دل ز دنیا بگو یاحسین(ع) از این عشق داری نفس می‌کشی میان نفس‌ها بگو یاحسین(ع) به هر مجلسی رفتی این روزها نشسته است زهرا(س) بگو یاحسین(ع) دل مادرش خون شد از داغ او برای تسلا بگو یاحسین(ع) اگر دردهایی که داری به جان شده بی‌مداوا بگو یاحسین(ع) مهیاست کشتی برای نجات بزن دل به دریا بگو یاحسین(ع) اگر بر لبت خورد آب زلال اگر تشنه حتی بگو یا حسین(ع) به پایت نشسته به وقت گذر اگر خار صحرا، بگو یاحسین(ع) حسینیه کن سینه‌ی خویش را ز جان شو مهیا بگو یا حسین(ع) بیا دست بر سینه زائر شویم از این دور تنها بگو یاحسین(ع) @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آب... آب می‌بینم ز جانم آتشی سر می‌کشد بر گلوی واژه‌هایم زخم، خنجر می‌کشد دست بردم بر قلم تا یک غزل،دیدم قلم قطره‌قطره اشک‌ دارد روی دفتر می‌کشد تا سخن از دست شد، دل رفت سوی علقمه خاطرم آه از غم سقای لشکر می‌کشد خواستم در شعر گویم،کی شود گفتن به شعر؟ آنچه را ارباب از داغ برادر می‌کشد کی شود گفتن از آن ساعت که مولایم حسین(ع) جامه را بر صورت خونین اصغر می‌کشد کی شود گفتن از آن ساعت که جسمی چاک‌چاک از جوان خویش را با اشک در بر می‌کشد کی شود گفتن از او که در پی دیدار دوست باده‌باده دارد از جام بلا سر می‌کشد آه از هر تیر بر اعضایِ ثارالله خورد... آه از تیری که دارد قلبِ مادر می‌کشد مال اینجا نیستم ،من جلدِ بامی دیگرم کربلا می‌گویم و مرغ دلم پر می‌کشد @asharahmadrafiei
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
صلی الله علیک یا رقیه ی بنت الحسین امروز یک نقاشی دیگر کشیده یک درد دیگر را در این دفتر کشیده گاهی کشیده آنچه را که دیده، گاهی تصویرها را یک به یک از بر کشیده تا دیده گلبرگی میان برگه‌هایش بر روی یک دیوار خونین در کشیده از لحظه‌ای که کاروان عزم سفر کرد هر ماجرایی بوده را یکسر کشیده مانند دخترهای دیگر خاطراتی از آنچه را دیده‌ست سرتاسر کشیده مانده‌ست یادش اینکه سیلی خورده هر جا از زیر ضرب تازیانه سر کشیده در صفحه‌ای یک دختر کوچک کشیده بر گوش‌های کوچکش زیور کشیده با خود گمان کرده‌ست شاید باز دشمن... بر روی زیورهای او معجر کشیده دختر به شوق دیدن بابای خود باز امروز یک نقاشی محشر کشیده در زلف خود دستان بابا را کشیده بر روی یک انگشت، انگشتر کشیده اصلا نمی‌داند کجا دیده‌ست اما داداشی‌اش را مثل پیغمبر کشیده گفتند اکبر اربا اربا شد، شنیده یک صفحه را تنها پر از اکبر کشیده در صفحه‌ای در احترام عمه زینب هر چیز را دیده‌ست زیباتر کشیده تنهای بی سر را پر از گلبرگ کرده گل بر سر نی‌ها به جای سر کشیده لب‌تشنه بوده گفته یا زهرا و بعدش در دفتر خود چشمه‌ی کوثر کشیده گهواره‌ی خالی، غم جان رباب است گهواره را یک گوشه با اصغر کشیده تا که گلویش را نبیند هیچ تیری دستار سبزی روی آن حنجر کشیده از قطره‌ی اشکش که روی دفتر افتاد برداشته لب‌های او را تر کشیده شرمندگی سخت است می‌داند از این رو عباس را با آب در معبر کشیده هر جا هراس از دشمنان بوده‌ست آنجا عباس را در هیبت حیدر کشیده در صفحه‌های آخر این دفتر رنج برشانه‌های زخمی خود پر کشیده بسته‌ست دفتر را و گویا خواب رفته یا چون پدر جام بلا را سرکشیده @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا