آب...
آب میبینم ز جانم آتشی سر میکشد
بر گلوی واژههایم زخم، خنجر میکشد
دست بردم بر قلم تا یک غزل،دیدم قلم
قطرهقطره اشک دارد روی دفتر میکشد
تا سخن از دست شد، دل رفت سوی علقمه
خاطرم آه از غم سقای لشکر میکشد
خواستم در شعر گویم،کی شود گفتن به شعر؟
آنچه را ارباب از داغ برادر میکشد
کی شود گفتن از آن ساعت که مولایم حسین(ع)
جامه را بر صورت خونین اصغر میکشد
کی شود گفتن از آن ساعت که جسمی چاکچاک
از جوان خویش را با اشک در بر میکشد
کی شود گفتن از او که در پی دیدار دوست
بادهباده دارد از جام بلا سر میکشد
آه از هر تیر بر اعضایِ ثارالله خورد...
آه از تیری که دارد قلبِ مادر میکشد
مال اینجا نیستم ،من جلدِ بامی دیگرم
کربلا میگویم و مرغ دلم پر میکشد
#محرم
#امام_حسین
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
صلی الله علیک یا رقیه ی بنت الحسین
امروز یک نقاشی دیگر کشیده
یک درد دیگر را در این دفتر کشیده
گاهی کشیده آنچه را که دیده، گاهی
تصویرها را یک به یک از بر کشیده
تا دیده گلبرگی میان برگههایش
بر روی یک دیوار خونین در کشیده
از لحظهای که کاروان عزم سفر کرد
هر ماجرایی بوده را یکسر کشیده
مانند دخترهای دیگر خاطراتی
از آنچه را دیدهست سرتاسر کشیده
ماندهست یادش اینکه سیلی خورده هر جا
از زیر ضرب تازیانه سر کشیده
در صفحهای یک دختر کوچک کشیده
بر گوشهای کوچکش زیور کشیده
با خود گمان کردهست شاید باز دشمن...
بر روی زیورهای او معجر کشیده
دختر به شوق دیدن بابای خود باز
امروز یک نقاشی محشر کشیده
در زلف خود دستان بابا را کشیده
بر روی یک انگشت، انگشتر کشیده
اصلا نمیداند کجا دیدهست اما
داداشیاش را مثل پیغمبر کشیده
گفتند اکبر اربا اربا شد، شنیده
یک صفحه را تنها پر از اکبر کشیده
در صفحهای در احترام عمه زینب
هر چیز را دیدهست زیباتر کشیده
تنهای بی سر را پر از گلبرگ کرده
گل بر سر نیها به جای سر کشیده
لبتشنه بوده گفته یا زهرا و بعدش
در دفتر خود چشمهی کوثر کشیده
گهوارهی خالی، غم جان رباب است
گهواره را یک گوشه با اصغر کشیده
تا که گلویش را نبیند هیچ تیری
دستار سبزی روی آن حنجر کشیده
از قطرهی اشکش که روی دفتر افتاد
برداشته لبهای او را تر کشیده
شرمندگی سخت است میداند از این رو
عباس را با آب در معبر کشیده
هر جا هراس از دشمنان بودهست آنجا
عباس را در هیبت حیدر کشیده
در صفحههای آخر این دفتر رنج
برشانههای زخمی خود پر کشیده
بستهست دفتر را و گویا خواب رفته
یا چون پدر جام بلا را سرکشیده
#محرم
#امام_حسین
#یا_رقیه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
صلی الله علیک یا عشق
قسم به حال خوشِ حین روضههای حسین(ع)
بهشت نیست مگر سایهی لوای حسین(ع)
به خاک آمده آدم چرا؟؟؟ دلش را برد
شمیم سیب دلانگیز کربلای حسین(ع)
غریب نیست به عالم اگر چه در غربت
کسی که میشود از عشق آشنای حسین(ع)
محرم است و به جانم تب عطش دارم
برای جرعهای از شور نینوای حسین(ع)
محرم است و دوباره به دهر پیچیده
طنین نغمهی جانبخش ربنای حسین(ع)
تمام شادی عالم بها نخواهد داشت
به قدر ثانیهای گریه در هوای حسین(ع)
سری به فیض سعادت نمیرسد به جهان
مگر سری که بیفتد ز تن به پای حسین(ع)
چقدر مرگ به راه حسین(ع) شیرین است
که زنده میشود آنکس که شد فدای حسین(ع)
بدان امید به فردا رسانم امشب را...
مگر نفس بکشم باز در هوای حسین(ع)
برایِ عاقبت خیرِ من همین کافیست
که هستیام، پدرم، مادرم فدای حسین(ع)
حسین(ع) باب نجاتی شده برای جهان
جهان حسینیهای میشود برای حسین(ع)
یقین که هیچ اثر از شعر ما نخواهد ماند
مگر هر آنچه نوشتیم در رثای حسین(ع)
#محرم
#امام_حسین
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
روضه
گاهی فقط یک بیت شعرِ ناب روضهست
کنج خرابه دیدنِ مهتاب، روضهست
گاهی تمام روضه ذکرِ (یاحسین(ع))است
بر نوکران یادِ غمِ ارباب، روضهست
یک کودک شش ماهه و تیر سه شعبه
تنها کلامی گفتن از این باب، روضهست
یک مادر غمدیده حین روضه غش کرد
اصلا غمِ یک مادرِ بیتاب روضهست
وقتی ببیند دختری خواب پدر را
با گریه بر میخیزد، آری، خواب روضهست
بر هر که مشتاق است شور کربلا را
تنها نظر بر عکس تویِ قاب روضهست
بردند ظرفی آب بهرِ واعظ امشب
خون شد دلش میگفت: امشب، آب، روضهست
#محرم
#امام_حسین
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
حُر
از سنگ عجب نیست اگر در شده باشد
وقتی دلش از مهر شما پر شده باشد
گر بشکند از خرد شدن، فیض بگیرد
هر کس که گرفتار تکبر شده باشد
تکثیر شود در همهی عالم هستی
آن جام که لایق به تلنگر شده باشد
آیینهی جانش شود از گریهی او پاک
حتی اگر از روی تظاهر شده باشد
لب تر کند از چشمهی لبخند خداوند
آن دل که ز خود غرقِ تاّثُر شده باشد
خوشبختتر از اهل جهان آنکه در این راه
از شدت آزادگیاش حُر شده باشد
#محرم
#امام_حسین
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
خواهران....
خواهران چون حضرت زینب(ع)عزاداری کنید
با عفاف خویش دین عشق را یاری کنید
آبرو بر دین و ایمان میدهد حجب و عفاف
خواهران با عفت خود آبرو داری کنید
قلبهای خویش را از نور ایمان پر کنید
قبل از اینکه اشک از چشمان خود جاری کنید
بر سر پیمان خود ماندن نشان دین ماست
با امام خویش در پیمان وفاداری کنید
بیحجابی نیست آزادی ،گرفتاری ماست
خواهران خود را رها از این گرفتاری کنید
خوار میگردد زن از کالای بازاری شدن
با شکوهِ عفت خود، ترک این خواری کنید
یاور زینب(س) شدن با نامها بیهوده است
در بصیرت یافتن در مکتبش کاری کنید
#محرم
#امام_حسین
#یا_زینب
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
#شبی_با_شهدا
با حضور شاعر: # احمد_رفیعی_وردنجانی
🕰زمان: امشب، یکشنبه، ساعت ۲۱
📍مکان: هیات سیدالشهدا، شهر اردل
شهید شویم...
برای عشق، برای وطن، شهید شویم
به شوق فصل کبوتر شدن شهید شویم
قسم به نام عزیزش که خوب میارزد
اگر به پای وطن تنبهتن شهید شویم
برای ساختن خاک امن مردم خویش
برای سوختن اهرمن شهید شویم
بیا که چشمه بجوشد ز خونمان در دشت
شکوفه سر زند از این چمن شهید شویم
برای ما قفس است این تنی که در آنیم
برون بیار خود از این بدن شهید شویم
چقدر با خبر هر فراق ،رنج، بیا
برای راحتی از این محن شهید شویم
چقدر شعر شهادت نوشتهای کافیست
بیا عبور کنیم از سخن، شهید شویم
تعلقات زمین بار سخت و سنگینیست
بیا برای سبک پر زدن شهید شویم
#شهادت
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
صلی الله علیک یا رضیع العطشان
تیری رها شد سوی طفلی نیمهجان رفت
تیری که با آن حرمت تیر و کمان رفت
نامردِ جنگی پستیِ خود را نشان داد
تیرش بدون پیچوخم سوی نشان رفت
تیرش دقیقا خورد آن جایی که تا خورد
سوی خدا از عرشیان بانگ فغان رفت
غلتید در خون غنچهی نو رُستهی باغ
با داغ او جان از وجود باغبان رفت
آتش به جان واژهها افتاد از این غم
با تکتک ابیات خون از دیدگان رفت
چشم فلک تا هست خونبار است از، آن
خونی که از ششماهه تا هفت آسمان رفت
مادر به یک گهواره دلخوش بود، آنهم
وقتِ هجومِ لشکرِ غارتگران رفت
شرح همه نامهربانیهای دنیا
در کربلا بر آن امام مهربان رفت
#محرم
#امام_حسین
#حضرت_علی_اصغر
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
صلی الله علیک یاعلی اکبر امام حسین
داشت از هر روزِ خود دلشوره مادر بیشتر
بود از هر روزِ دیگر فکرِ اکبر بیشتر
بود لیلا در فراق او غمین، امروز بود
غصه در جان و دلش چندین برابر بیشتر
در زمین کربلا، اکبر به میدان رفته بود
یکتنه در رزم بود از یک دو لشکر بیشتر
برق تیغش داشت میشد مثل برق ذوالفقار
هرچه میافتاد با چرخیدنش سر بیشتر
دوره شد آخر میان لشکر کفتارها
میزدندش لشکری با هرچه، کمتر، بیشتر
این مسلمانان رسولالله(ص)را دلدادهاند
مهرشان زان روست با اولاد کوثر بیشتر
بیشتر لطف مسلمانان نصیب است آنکه را
دارد اخلاقش شباهت با پیمبر بیشتر
میزند با قصد قربت ضربه محکمتر به او
هر که دارد کینه در جانش ز حیدر بیشتر
وقت تقسیم! است، بشتابید اینک گرگها
هرکه میخواهد بگیرد کیسهای زر بیشتر
هرچه میشد ارباًارباتر تنش میشد بر آن
زخمِ تیر و نیزه و شمشیر و خنجر بیشتر
از گل لیلا به هر سو تکهای افتاده بود
هرچه فرصت بیش میشد، میشد اکبر بیشتر
ای اذانگوی حرم ای کاش میشد بشنود
از تو بابای تو یک الله اکبر بیشتر
#محرم
#امام_حسین
#حضرت_علی_اکبر
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei