حرم... 🥀
زندگی چیست؟ داستانِ حرم
پر کشیدن در آسمانِ حرم
با همین داستان بزرگ شدیم
جانمان بسته شد به جانِ حرم
دل بریدیم از زمین وقتی
جان گرفتیم با اذانِ حرم
بال پروازمان عطا کردند
تا نشستیم در أمان حرم
ما که هستیم بیحرم، هیچیم
هرچه داریم هست از آنِ حرم
با نخستین سلامِمان خورده
رویِ دلهایمان نشانِ حرم
ما نمکگیر سفرهی عشقیم
سالها خوردهایم نانِ حرم
شاملِ حالمان شده یک عمر
اینهمه لطف بیکرانِ حرم
همگی شاعریم و میگوییم
توی هر شعر عاشقانه : حرم
کاش قسمت شود که جان بدهیم
مثل خیلِ مدافعان حرم
#شهدا
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
شبیه مادرشان
نبود غیر هوای وصال در سرِشان
نبود در دلشان غیرِ شوق دلبرشان
ز گامهای نخستین پر از یقین بودند
نبود غیر رسیدن به دوست باورشان
نبود جلد به کویِ کسی به غیر از حق
در این معاشقه دلهای چون کبوترشان
شدند یاور دین خدا به هستیِ خویش
که شد خدای تعالی ز لطف یاورشان
چنان ز روضهی مادر گریستند از جان
شدند آخرِ روضه شبیه مادرشان
میان روضهی از کربلا به مقتلِ راسک
رسیده فاطمه بالای جسمِ پرپرشان
#شهدا
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei