اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
مباهله
شما قبیله ی نورید،نور نورِ خداست
تمام برکتِ مُلکِ جهان به نام شماست
ثباتِ عالم هستی ست بر وجود شما
جهان به واسطه ی بودن شما برپاست
جهان چو پیکرِ خاکی ،وجودتان جان است
جهان نمایِ کلام و وجودتان معناست
وجودِ پاکِ شما لطف بی بدیل خدا
وجود پاک شما نعمتی که بی همتاست
وجود پاکِ شما بر جهانیان باران
وحود پاک شما، بیکرانه چون دریاست
چه آشکارتر از این دلیل می خواهند؟
که ذات پاک شما را،دلیل،دین هدی ست
یقین حقیقت تان اظهرمن الشمس است
دلیلِ نور که از،شمس می کند درخواست
یقین حقیقت تان اظهر من الشمس است
چه غم ز پرسش نجرانیانِ نابیناست؟
چه غم ز پرسش آنان که نور را کورند
کجا به تهمت کوری دروغ گردد راست
کجا به ذات بلند شما خلل اُفتد
که ذات پاک شما آسمانِ صدق و صفاست
شکوهِ نور خدا در وجود پنج تن است
شکوه نور خدا در وجود آل عباست
به پنج نور مقدس ،رسیده نور خدا
جهان ز پرتو انوار پنج تن زیباست
چه پنج تن؟ که نخستین نفر در این کشتی
حبیب حضرت معبود،حضرت طاهاست
هم اوکه رحمت حق است بر زمین و زمان
هم اوکه نورِ مبین خداست، بی کم وکاست
چه پنج تن که پس از نام حضرت طاها
شمیمِ پاکِ وجود علی(ع) بی همتاست
علی(ع)که هست ز عالم وجود پاکش سَر
علی که مظهر ایمان و غیرت و تقواست
چه پنج تن که در آن در کنار دستِ علی(ع)
وجود پاک و خداییِ حضرت زهراست
وجود حضرت خیرالنسا که هستی او
تمام وقف خداوند قادرِ یکتاست
چه پنج تن که در آن نزد حضرت مادر
وجود بحر سخاوت،کریمِ آل عباست
کسی که سفره ی پربرکت کرامتِ او
برای اهل جهان تا قیام حق برپاست
چه پنج تن که در آن ،در کنار دست حسن(ع)
وجود مملوِ خیراتِ سیدالشهداست
هم او که از نفسش می دمد شمیم نجات
خدای کعبه ی دلدادگان کرب و بلاست
چه پنج تن،که تمام وجودشان نور است
چه پنج تن که نفس هایشان شمیم بقاست
کسی که هست براهینش اینچنین محکم
کسی که هست چنین با خدای خود رو راست
کسی که جلوه ی آیاتِ حق به خیمه ی اوست
مگر مباهله کردن برای او پرواست؟
هراس آن کند از این مباهله که دلش
هنوز بین یقین و شک از وجودِ خداست
هراس نیست در آن جان که روشن است ز حق
هراس نیست که حق در کنارِ آلِ کساست
حریم امن شود هر کجا خدا نگرد
در این حرم چه غم از قصه ی مباهله هاست؟
#عید_مباهبله
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei