عاقبت به خیر
عمریست داری نام او را بر زبانت
با یادِ اوجاری ست اشک از دیدگانت
تا آب نوشیدی به یادش گریه کردی
برکت گرفت از یادِ او در سفره ،نانت
تو کودکی بودی که بابا روی دوشش
می داد هر سو پرچم او را نشانت
در کودکی بابا تو را می بُرد روضه
حالا به روضه می روی با کودکانت
در عاشقی،دار و ندارت شد حسین و
شد کربلا زیباترین جایِ جهانت
در تنگناهایت ز درگاهِ الهی
با ذکر نامِ او گرفتی استعانت
جانم حسینِ تو نه تنها بر لبت بود
در راه عشق او گذر کردی ز جانت
حالا به پا گردیده جایی کربلا و
گشته فراهم لحظه هایِ امتحانت
تو می توانی چشم خود بر حق ببندی
یا پای حق باشد همه سعی و توانت
تو می توانی یاورِ مظلوم باشی
یا فکرِ مال و ثروت و دخل و دُکانت
ساکت شوی از گفتنِ حق و حقیقت
چون گندمِ ری جای گیرد در دهانت
دریاب خود را در مسیر عشق او باش
غافل نباش از انتهایِ داستانت
آزادگان در خیمه ی عشق حسینند
آزاده باش ای جان به کردار و بیانت
کرب و بلای عصرِ تو امروز غزه ست
غافل مباش ای دوست ازشمرِ زمانت
#کربلای_غزه
#شمر_زمانه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei