eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.3هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
668 ویدیو
32 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود، و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیات!..... یک هیات است خوب و وزین سینه می‌زند جوری دگر، چنان و چنین سینه می‌زند غولی غریب‌کُش که میاندار هیات است آن‌گونه که بیا و ببین! سینه می‌زند با دست‌های باز شده می‌پرد هوا تا می‌رسد به روی زمین سینه می‌زند بزم عزا که نیست، بساط ریای اوست اصلا فقط برای همین سینه می‌زند در هیئتی که امر به معروف مرده است در بین جمع ، شمر لعین سینه می‌زند جایی که مرده نهی ز منکر عجیب نیست خیلی قشنگ ،دشمن دین سینه می‌زند یک گوشه حرمله به سرش مشت می‌زند خولی سه ضرب ،زار و حزین سینه می‌زند چون ابن سعد و ابن زیاد آمدند هم... آن نوحه‌خوان قصه شد،این سینه می‌زند اصلا کسی به فکرِ زمان نماز نیست! هیات که نیست! لشکرِ کین سینه می‌زند دینِ بدونِ امرِ به معروف مرده است.. دین‌ را رها کنید!... لِنین سینه می‌زند @asharahmadrafiei
صلی الله علیک یا مظلوم... در روضه جان دادیم با یادِ مصائِب وقت جماعت شد همه بودیم غایِب او کشته‌ی امرِ به معروف است اما اوضاع ما در این سفارش، نامناسب ما در عزایش از مرامش بی‌نصیبیم ما یادِ او هستیم و دور از او ،چه جالب! در راه حق، او کشته شد با دست ناحق حق : آنچه آن را غالباً بودیم غاصب یک صبح تا شب بهر اهل کوفه کافی‌ست تا رو شود دستِ حسینی‌های کاذب گفتیم ما یار توییم اما همیشه با فتنه‌ی شیطان تهی کردیم قالب آلوده خواهد شد به رنگ لشکر خصم هرکس نباشد دیوِ نفسش را مراقب وا می‌دهد خود را برای گندم ری وقتی هوای نفس او گردید غالب وقتی که نشناسیم راه پاک او را سودی نخواهد داشت بلغورِ مطالب گرمِ عزا بودیم و هنگام اذان شد... با مستحب غافل شدیم از امرِ واجب ما اهل کوفه نیستیم، این‌جا شعار است از کوفیان این زمان بنویس ،کاتب! ..... ما العجل گفتیم اما او نیامد.... از حالِ دل‌هامان خبردار است ،صاحب @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... ❇️یار و همراه ماست زنگِ خبر باهمه آشناست زنگِ خبر مثل یک عضو خانواده شده در همه خانه هاست زنگ خبر ❇️نشنیده کَسی دروغ از آن منبعِ حرفِ راست زنگ خبر بهر پیر و جوان و خُرد و کلان موردِ اعتناست زنگ خبر ❇️هر سوالی کُنی ز وردنجان پاسخ آن کجاست؟ زنگ خبر ‌‌ شبِ جمعه برای مرحومین ختمِ قرآن به پاست،زنگ خبر ❇️شهر دارد مریض بدحالی سخت گرمِ دعاست زنگ خبر در هوای محرم و غمِ آن هیاتی بی ریاست زنگ خبر ❇️می شود گاه زائر مشهد گاه در کربلاست زنگ خبر محفل یاد از شهیدانش همه روزه به پاست زنگِ خبر ❇️هر که را بر‌ دل است دردِ فراق درد او را دواست زنگ خبر ساده مثل اهالی این شهر پاک و بی ادعاست زنگ خبر ❇️گفته گاه از خواص زردآلو گاه از نان و ماست،زنگِ خبر چاره ی مشکلات مردم شهر بر‌ همه رهگشاست زنگ خبر ❇️انعکاس شکوهِ وردنجان در همه عرصه هاست زنگ خبر تا رساند خبر به مردم شهر در دلِ ماجراست زنگ خبر ❇️با تلاشی که کرده این مدت به ستایش سزاست زنگ خبر خیر بینَد که بهر وردنجان از خدا خیر خواست زنگِ خبر https://eitaa.com/vardanjanfory
صلی الله علیک یا امام سجاد دلش همیشه در این سال‌ها پر از غم بود برای او همه‌ی ماه‌ها محرم بود به محض دیدن آب روان به هر سویی بساط روضه‌یِ سنگینِ او فراهم بود همیشه پیش نگاهش به هر طرف می‌رفت نمایِ تازه‌ای از روضه‌ای مجسم بود به سینه داشت از آن خاطرات کوهی زخم که تا همیشه‌ی دوران بدون مرهم بود بدون سر پدرش را شناخت در مقتل نشانه‌های تنش گرچه سخت مبهم بود میان اشک، تنش را به خاک تیره سپرد چه روزها که گذشت و دلش در آن دم بود به لحظه‌های وداعی غریب جان علی دچار تلخ‌ترین لحظه‌های عالم بود امامِ خم‌شده قامت، شکسته‌دل یک عمر به فکر قامت ماهی شکسته درهم بود @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین آزاده شد هر کس که با جان شد اسیرش اوح بلندی یافت هرکس شد حقیرش هر کس که در هر تنگنا او را صدا زد با مهربانی آمد و شد دستگیرش بعد از گذشت سال‌ها ،هر بار تازه‌ست در چایِ پایِ روضه‌ها عطرِ عبیرش قربان مظلومی که هرکس دعوتش کرد در مقتل امضا زد تن او را به تیرش قربان مظلومی که می‌گرید خداوند بر پیکر عریانِ خونین بر حصیرش قربان مظلومی که گشته ارباً اربا در کربلا جسم جوانان دلیرش قربان آقایی که در اوج غریبی تا کشته شد آغاز شد از نو مسیرش ما را برای عاقبت‌خیری همین بس شد طفلِ پایِ روضه‌ها، امروز پیرش @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غمِ تازه ماه محرم است و غمِ تازه‌ای به پاست یک زن میان هجمه‌ای از جمع گرگ‌هاست مادر که عطر چادرش از گلشن حیاست خونین‌دل از وقاحتِ یک مشت بی‌حیاست مادر...سزاترین به ستایش، پس از خدا در ازدحام تیره‌ی آماجِ ناسزاست بیچاره دختری که در این ازدحام درد تنها سلاح یاری او اشکِ بی‌صداست با ناله‌های مادر مظلوم بی‌پناه قلبم میان روضه‌ی گودال کربلاست ای کشته‌ی فتاده به هامون حسین (ع)جان ای آن‌که نام پاک تو ذکر مدام ماست ما که نشسته‌ایم و تو را گریه کرده‌ایم مایی که قلب عاشق‌مان مستِ کربلاست مایی که این‌همه به سر و سینه می‌زنیم مایی که جان‌مان به عزای تو در عزاست مایی که گرم شور عزاییم و غافلیم ظالم ستیزی است که اندیشه‌ی شماست مردم!سکوت، یاری خاموشِ ظالم است وقتی میان ظالم و مظلوم‌ ماجراست دردا مصیبتی که گرفته‌ست شهر را دردا مصیبتی که کُشنده‌ست و بی‌صداست این صحنه را کجای جهان دیده بوده‌ام؟ قدری دقیق‌تر که شدم دیدم آشناست درهم شکست پهلویی از ضربه‌ی لگد دستی گرفت شانه‌ی دیوار،....برنخواست این درس کربلاست: فدایی دین شدن درس ولی‌ شناسی ما فاطمیه‌هاست دیگر میان روضه نشستن به غم کم است گر جان سپارم از غمِ این ماجرا رواست با هرچه ظلم دین خداوند زنده است تنها پناه و ملجا مظلوم‌ها خداست @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواهش می کنم با دقت بخوانید ✅شکار احمق‌داخلی توسط باهوش‌خارجی لطفا مطلب زیررا که درخصوص پاسخ سفیرسوئد به صادق زیباکلام است بصورت گسترده منتشرکنید. رسانه‌های اصلاح‌طلب نمیخواهند این افتضاح‌سیاسی منتشرشود صادق زیباکلام نامه‌را به سفیرسوئد می‌نویسد و درآن می‌خواهدکه سوئد نام علی‌مطهری‌را بعنوان نامزدهای جایزنوبل درج نماید (درصورتیکه نوبل مربوط به کشور نروژ است) وبعد سفیرسوئد پاسخی قاطع به وی می‌دهد.(این‌مدعی دکترای‌سیاسی هنوز نمی‌داند جایزه‌نوبل برای کشور نروژ است). تو دهنی‌سیاسی سفیرباشعور سوئد به زیباکلام بی‌بصیرت وقتی سفیرسوئد به زیباکلام تذکر می‌دهد و اعتراف می‌کند سردارسلیمانی مستحق جایزه‌نوبل هست نه علی‌مطهری: پاسخ سفیرسوئد به نامه زیباکلام: زیباکلام عزیز سلام و ابراز دوستی و آرزوی موفقیتتان برای اعلی‌حضرت کارل گوستاو شانزدهم دریافت شد. به جناب‌عالی اطمینان می‌دهم‌که جامعه نه‌میلیون و هفتصدهزار نفری سوئد، همچون نیم‌قرن گذشته، در آرزوی صلح‌جهانی برای‌همه ـ از جمله مردمان تمدن‌باستانی و بزرگ ایران ـ است. دریافت پیشنهاد آن‌استاد علوم‌سیاسی دانشگاه، برای‌ما شگفت‌انگیز بود. باید اعتراف کنم درابتدا این فرضیه را بررسی کردیم که با یک شوخی‌سیاسی بزرگ رو به رو هستیم و به دنبال سناریوهایی برای واکنش به شوخ‌طبعی تاریخی‌ایرانیان بودیم اما آن‌گاه که مطمئن شدیم جناب‌عالی کشورما را با کشور همسایه‌مان نروژ، اشتباه گرفته‌اید، این فرضیه رد شد. بسیاری از مردم اروپا «ایران» را با«عراق» اشتباه می‌گیرند و حالا یک استاد دانشگاه‌ایرانی،«سوئد»را با «نروژ» اشتباه گرفته‌است. ضرب‌المثلی در زبان فارسی است که می‌گوید: "این به آن در!" هر چند پیشنهاد جناب‌عالی برای قرار گرفتن نام آقای علی‌مطهری در فهرست نامزدهای جایزه‌صلح نوبل، به کشور متبوع من مرتبط نیست اما از دیدگاه شخصی، ثابت‌کننده نظریه جناب‌عالی در کتابتان به نام «ماچگونه ما شدیم»است. مهمترین‌علت عقب‌ماندگی ایران در دوره معاصر خود شما هستید. خواهشمندم این‌جمله را یک اهانت ارزیابی نکنید. اگراز مردم‌سوئد بپرسند مهمترین‌ایرانی دارای‌صلاحیت برای گرفتن جایزه‌صلح نوبل کیست، پاسخ بسیاری ازآنها، نامزد پیشنهادی جناب‌عالی نخواهدبود. شاید شما مانند خودما درهنگام دریافت نامه‌تان ـ شگفت‌زده شوید وقتی بشنوید مردم سوئد، ژنرال «قاسم سلیمانی»را شایسته‌ترین فرد خاورمیانه برای دریافت جایزه‌صلح نوبل می‌دانند. او مهمترین فردی است‌که توانسته در چندسال اخیر، مقابل جنایات گروه تروریستی داعش بایستد، کشتارها را متوقف‌کند و جان انسانهای غیرنظامی بسیاری را نجات دهد. به‌عنوان یک‌فرد علاقمند به کشور بزرگ‌ایران، به جناب‌عالی پیشنهاد می‌کنم با کمک دیگراستادان دانشگاههای‌خاورمیانه، برای معرفی ژنرال‌سلیمانی به آکادمی جایزه‌صلح نوبل درسال‌جاری بکوشید و افتخاری‌دیگر را به‌نام کشورتان ثبت کنید. با احترام پیتر تیلر
یا امام حسین(ع) تشنه‌ی کربلا امام حسین(ع) کُشته‌ی نینوا امام حسین (ع) بر همه تشنگانِ این عالم داده آبِ بقا امام حسین (ع) ما همه مُدّعیِ یاری او شد ولی یارِ ما حسین(ع) دستمان را گرفت با لطفش بعد گفتیم یا امام حسین(ع) با تمام وجود و هستیِ خویش شده وقفِ خدا امام حسین (ع) کرده دار و ندار خود یکسر در رهِ حق فدا امام‌حسین(ع) یک‌دم از حق جدا نشد، تا شد سرش از تن جدا امام‌حسین(ع) دردها را به جان خرید و شده چاره‌ی دردها امام‌حسین(ع) در غریبی اگر چه بود، شده با همه آشنا امام حسین (ع) می‌کند با شفاعتش در حشر حشرِ دیگر به پا امام‌حسین(ع) کاش باشیم بعد از این ایام بر سر عهد با امام حسین(ع) شد زمان سفر، قدم بردار کرده دعوت تو را امام حسین(ع) @asharahmadrafiei
🔸قلبم میان روضه‌ گودال کربلاست احمد رفیعی وردنجانی، شاعر آیینی چهارمحال‌وبختیاری در واکنش به هتک حرمت بانوی محجبه در باغ نارنجستان شیراز که بعد از امر به معروف مورد هجمه و ضرب و شتم قرار گرفت، قطعه شعری سروده است که با هم می‌خوانیم. خوانش شعر 👇 https://iqna.ir/00HSH1 @shahrekordiqna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام آقاجان سلام رهبر دل‌ها، سلام آقا جان سلام عشق تو در دل مدام آقا جان به پاک‌بازی و تقوا ودین‌مداریِ‌تان ادامه یافت مسیرِ امام آقا جان همیشه در همه‌ی عرصه‌ها به یاریِ حق رسیده خیر تو بر این نظام آقا جان همیشه از نفس گرمِ تو شکوفه زده شکوهِ معجزه‌های کلام آقا جان ز اقتدار تو در رهبریِ شایسته کُنام شیر شده‌ست این کُنام آقا جان نجُسته‌اند همه دشمنان‌تان حتی به کارتان اثر از جاه و نام آقا جان شبیه حضرت مولا به قلبِ عاشق‌تان نبوده حُبّ و هوایِ مقام آقا جان درود رهبر مظلومِ مقتدر، که جهان نموده است تو را احترام ،آقا جان به برق تیغ بیانت همیشه در فتنه شده‌ست کار ستمگر تمام آقا جان برای کشور ما بوده است همواره کلام پاک تو حسن ختام آقا جان اگر چه زخم به دل بوده با تبسم تو گرفته است همه التیام آقا جان به کورچشمی بدخواه‌های کشور عشق همیشه سایه‌ی‌تان مستدام آقا جان به لطف حضرت حق تا قیام حضرتِ نور شکوه سبز تو دارد دوام آقا جان به یک اشاره‌ی تیغش، امام می‌گیرد ز هر چه دشمن‌تان انتقام آقا جان @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برخیز ابراهیم!... عشقی به جز عشق وطن در دل نداریم دلبسته‌ی این کشورِ پر افتخاریم سرتاسر تاریخ این کشور گواه است ما پای ایران مایه از جان می‌گذاریم از خود گذشتن‌های‌مان کرده‌ست ثابت با جان و دل ایران‌مان را دوست داریم وقتی که حرف از مام‌ِمیهن در میان است ما تن به تن ایرانیان جان نثاریم ما و جدایی از مسیر عشق؟ هرگز! ما با شهیدان خدایی هم‌تباریم ما با صبوری دشمنان را خسته کردیم سختی گواهی داده ماها بردباریم اما چقدر این قصه‌ی محنت کشیدن؟ تا کی به این رنج و گرفتاری دچاریم؟ تا کی عدالت مثل یک رویا بماند؟ دیگر قراری نیست در دل، بیقراریم دل‌خسته‌ایم از اختلاس و دزدی و ظلم تا کی از این حدِ ستم دم بر نیاریم خوب است یک مسئول با جرات بگوید از حال و روز مردم خود شرمساریم دل‌خسته از اجحاف بُت‌های فسادیم ای بت‌شکن بر خیز ما چشم‌انتظاریم برخیز ابراهیم، پس کو وعده‌هایت؟! داریم تنها روزها را می‌شماریم حالا که در جرّاحی این اقتصادی دستی بجُنبان حال مطلوبی نداریم دستی بجنبان زیر خط فقر مطلق داریم ما درماندگان جان می‌سپاریم مسکن که جزء آرزوهای محال است چندی‌ست بی‌نان سر به زانو می‌گذاریم سرخ است صورت‌هایمان با سیلی امّا حتی برای نان‌مان در اِضطراریم جارو بزن پس مانده‌هایِ کینه‌جو را همت کن آقای رییسی بیقراریم از خودروی ملی دلی پر درد داریم بازیچه‌ی این مافیای مرگ‌باریم هر لحظه تهدیدی برای جان ماهاست ارابه‌ی مرگی که روی آن سواریم دل‌خسته‌ایم از بانیان وضع موجود این روزها از هر طرف تحتِ فشاریم برخیز کاری کن،که همراه تو هستیم از وضع‌مان ناراضی ، اما پایِ کاریم فرمانِ رهبر بوده در امیّدواری امر امام ماست، پس امیّدواریم یک روز می‌آید بهار باغ هستی با جانمان چشم‌انتظارِ آن بهاریم @asharahmadrafiei
برای دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیهما السلام) چه دردی آمده در این حرم دوا نشده؟ چه حاجتی به نگاه شما روا نشده؟ که بوده است گرفتارِ آبرومندی که در پناه تو از بندها رها نشده؟ که بوده است غریبی که سویت آمده و تمام عمر در این خانه آشنا نشده؟ که بوده است که گفته گره به کارش هست وبعد از آن گره از کارهاش وا نشده؟ که آمده‌ست به سوی طبیبه‌ی مظلوم که عاشقانه به این عشق مبتلا نشده؟ که آمده‌ست به کوی شریفه بنت حسن که جان تشنه‌ی او مملو از رضا نشده؟ که بوده است که حاجت به قلب او بوده و پیش از آنکه بخواهد به او عطا نشده؟ کسی که آمده و دیده است لطف تو را خودش جدا شده اما دلش جدا نشده کدام دست نیازی به سویت آمده است که بیشتر ز نیازش به او عطا نشده؟ رسیده‌اند به کوی تو حرف‌هایی که مجال گفتنشان نزد مجتبی نشده که شرطه‌ها همه آنجا به اشک حساسند وسال‌هاست که راهی بر اشک وا نشده چقدر پارچه‌های تشکر آوردند که وقت نصب به دیوار صحن جا نشده غریب تا که نماند سزاست گفتن از این حکایتی که روایت به شعرها نشده ز ماست کاهلی ای بانوی کریمه! یقین که ذکر نام شما سهم شعر ما نشده @asharahmadrafiei
به شرط لیاقت نایب الزیاره ی همه ی ملتمسین دعا و دلبستگان حرم مطهر سلطان سریر ارتضی
جهان هشت میلیاردنفری هشت میلیارد شد نفوسِ جهان چه جهانی که نور کم دارد هرچه آزادی‌اش گرفتاری‌ست هرچه شادی‌ست، رنگ غم دارد هشت میلیارد شد نفوس جهان چه جهانی که سرد و دلگیر است با همه سرعتی که دارد باز هرچه هم زود می‌رسد، دیر است چه جهانی که آرزوهایش شد به چیزی نداشتن محدود هرچه کوشید، هرچه گرد آورد همه از جنس، نیستی‌ها بود چه جهانی که لحظه‌هایش شد صرف در رنج ثروت‌اندوزی ثروتی که اگر چه انبوه است حاصلش نیست جز سیه‌روزی چه جهانی که فرصت انسان صرف دنیایِ خاک‌بازی شد بهترین آفریده‌ی عالم با تکبر به هیچ راضی شد چه جهانی که توی آن یک عمر گیج و گُنگند و کور آدم‌ها پی شادیِ خویش کوشیدند حاصلش گشت کوهی از غم‌ها چه جهانی ،که صنعتی شده است! شده با پول هر فرآیندش وه چه سرمایه‌ها رقم زده از... صنعتِ دوری از خداوندش چه جهانی که تویِ یک بازی به ستم‌هایِ خویش می‌بازیم تا نبازیم، می‌کُشیم از خویش تا نبازیم......بمب می‌سازیم چه جهانی که بعد این همه سال دست‌هامان ز توشه‌ای خالی‌ست همه‌ی آنچه دل به آن بستیم تازه فهمیده‌ایم پوشالی‌ست چه جهانی، از این وفور نفوس سیصد و چند مرد جور نشد چه جهانی، که رفته یک عمرش باز شایسته‌ی ظهور نشد! @asharahmadrafiei
حرم... زندگی چیست؟ داستانِ حرم پر کشیدن در آسمانِ حرم با همین داستان بزرگ شدیم جان‌مان بسته شد به جانِ حرم دل بریدیم از زمین وقتی جان گرفتیم با اذانِ حرم بال پروازمان عطا کردند تا نشستیم در أمان حرم ما که هستیم بی‌حرم، هیچیم هرچه داریم هست از آنِ حرم با نخستین سلامِ‌مان خورده رویِ دل‌هایمان نشانِ حرم ما نمک‌گیر سفره‌ی عشقیم سال‌ها خورده‌ایم نانِ حرم شاملِ حالمان شده یک عمر این‌همه لطف بیکرانِ حرم همگی شاعریم و می‌گوییم توی هر شعر عاشقانه : حرم کاش قسمت شود که جان بدهیم مثل خیلِ مدافعان حرم @asharahmadrafiei
در محضر جناب استاد محمد کاظم کاظمی