eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.3هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
668 ویدیو
32 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود، و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
یا امام حسین(ع) تشنه‌ی کربلا امام حسین(ع) کُشته‌ی نینوا امام حسین (ع) بر همه تشنگانِ این عالم داده آبِ بقا امام حسین (ع) ما همه مُدّعیِ یاری او شد ولی یارِ ما حسین(ع) دستمان را گرفت با لطفش بعد گفتیم یا امام حسین(ع) با تمام وجود و هستیِ خویش شده وقفِ خدا امام حسین (ع) کرده دار و ندار خود یکسر در رهِ حق فدا امام‌حسین(ع) یک‌دم از حق جدا نشد، تا شد سرش از تن جدا امام‌حسین(ع) دردها را به جان خرید و شده چاره‌ی دردها امام‌حسین(ع) در غریبی اگر چه بود، شده با همه آشنا امام حسین (ع) می‌کند با شفاعتش در حشر حشرِ دیگر به پا امام‌حسین(ع) کاش باشیم بعد از این ایام بر سر عهد با امام حسین(ع) شد زمان سفر، قدم بردار کرده دعوت تو را امام حسین(ع) @asharahmadrafiei
دنیایِ مواکب چون قطره‌ای در بین دریایِ مواکب چون ذره‌ای کوچک به دنیای مواکب تا راه می‌اُفتم دلم گردد خدایی از حسِ خوب و حال زیبایِ مواکب شورِ حسینی تا‌ ابد زنده‌ست، دیدم این شور را وقت تماشایِ مواکب تا آب می‌نوشم نگاهم می‌رسد باز بر پرچم زیبایِ بالایِ مواکب آقایِ لب‌تشنه سلامم باد بر تو ای شورِ عشقت حکم فرمایِ مواکب یک گوشه زیر پرچم او می‌نشینم گوشِ دلم مجذوبِ آوایِ مواکب تا می‌نشینم نایِ حرکت می‌دهد باز بر جان من یک استکان چایِ مواکب @asharahmadrafiei
فرصت پرواز... راهی جاده‌ست هرکس اذن مولا داشته هر که قصد رستن از اندوه دنیا داشته دل به این رود خروشان داده دارد می‌رود هر که همچون قطره قصد قرب دریا داشته مادری با اشک چشم و کاسه‌ای آب آمده موکبی در گوشه‌ای از راه برپا داشته پیرمردی ثروتش را نذر مولا کرده است او فقط از زندگی یک ظرف خرما داشته این پسر بچه که مشغول است اینجا، موکبش هست میراثی که از اموال بابا داشته دردمندان غالبند این جا که عمری دیده‌اند هر که هر دردی که آورده مداوا داشته عشق باعث می‌شود آسان فراموشش کند هر کسی راهی شده هر مذهبی را داشته عشق اینجا مذهب دلدادگان خالص است عاشقان را عشق بر راهی شدن واداشته فرصت راهی شدن داده به او از لطف، دوست هر که وصل دوست را در دل تمنا داشته داده از کف شوق دیدار شکوه شمع را هر که در پروانه‌گی از شعله پروا داشته خوش به حال هرکه در حال و هوای اربعین فرصت عازم شدن در راه حق را داشته @asharahmadrafiei
خوابِ رود شبیه قطره‌ام و خوابِ رود می‌بینم دوباره خوابِ فراز و فرود می‌بینم شبیه ذره‌ای از کائنات خویشم را دوان به سویِ حریم وجود می‌بینم دوباره در دل این رودْ، خویش را جاری به سمت ساحل دریای جود می‌بینم میان آن‌همه زائر دوباره دستم را به سینه وقتِ سلام و درود می‌بینم به سویِ من در باغِ بهشت وا شده است سرم به صحن تو گرم سجود می‌بینم در آتشم ز فراغ تو، بیت‌هایم را میان آتش سوزان و دود می‌بینم عمودها ز شمارش گذشته اما باز به جاده‌ی نرسیدن، عمود می‌بینم به خویش می‌نگرم ، روسیاهم و در خویش دلی ز جور گناهان کبود می‌بینم تو مهربان‌تر از آنی که نگذری از من دوباره لطف تو را زودِ زود می‌بینم @asharahmadrafiei
کنجِ ندامتگاه یاران همه رفتند و من با آه ماندم درگیرِ خود در حسرتی جانکاه ماندم بیخود دلم دلبسته‌ی بیراهه‌ها شد این‌گونه شد وقت سفر از راه ماندم لعنت به فکرِ گندم ری باد ،لعنت از لشکرِ یاران ثارالله ماندم در ورطه‌یِ گمراهی‌ام بی‌کَشتیِ دوست در ظلمت تردید بی‌مصباح ماندم دستی شدم لبریز، از مشتی نباید دردا که از دامانِ تو کوتاه ماندم در حسرت پرواز با بالی شکسته در خانه نه، کنجِ ندامتگاه ماندم @asharahmadrafiei
ای نسیم.... می‌روی چون سوی او صحرا به صحرا ای نسیم می‌شوی هر لحظه از این شوق، شیدا ای نسیم بر لبت هر لحظه می‌روید گل سرخِ سلام هدیه کن آنجا سلام خاص ما را ای نسیم در میان جاده چون با رهروان راهی شدی یاد کن از هرکه چون من مانده تنها ای نسیم می‌شود چون لحظه‌ی جوشیدن لبیک‌ها یاد کن از جمعِ در یالیتناها ای نسیم چون گرفت از ما سراغ از لطف آقامان حسین(ع) شرح حالی گو به او از غصه‌ی ما ای نسیم از کویر ما بگو پیغامی از لب تشنگی می‌رسی وقتی که با شوقت به دریا ای نسیم جای ما هم قطره‌ی اشکی بریز از چشم خویش می‌کنی وقتی حریمش را تماشا ای نسیم چون به جانت می‌نشنید بوی سیب آن حرم تربت او را ببوس از جانب ما ای نسیم @asharahmadrafiei
می‌سوزم پرنده‌ام به قفس در فراق می‌سوزم به یادِ شورِ دل‌انگیزِ باغ می‌سوزم پرنده‌ها همه راهی شدند اما من میانِ محبسِ کنجِ اتاق می‌سوزم پرنده‌ها همه در باغِ عشق و من اینجا میانِ آتشی از درد و داغ می‌سوزم چرا نمیرم از این اتفاقِ حسرت‌بار؟ چرا فقط من از این اتفاق می‌سوزم؟ نشد که پر بکشم، هرچه بود، جا ماندم فقط بدان که از این اشتیاق می‌سوزم دلم کبوتر جلدِ حریمِ آن یار است نگیرد او اگر از من سراغ می‌سوزم ز روسیاهی خود از کبوتری ماندم به یادِ شور حرم چون کلاغ می‌سوزم چه فرق می‌کند این‌که،کی‌ام، مهم این است که لحظه‌لحظه در این احتراق می‌سوزم چه فرق می‌کند این‌که کجای ایرانم به یادِ حال و هوایِ عراق می‌سوزم @asharahmadrafiei
یادمان باشید... زائران هنگامِ ابرازِ ارادت‌های‌تان هر قدم درجاده‌ها درشوقِ محنت‌های‌تان موقع جوشیدنِ لبیکَ یا مولا حسین(ع) در صفایِ لحظه‌یِ تجدید بیعت‌هایِ‌تان چون که با اهلِ عراق از بحثِ مشهد،کربلا گوشه‌ای گل می‌کند گلزارِ صحبت‌های‌تان چون که هر طفل عراقی موقع اهدای عطر بوسه‌باران گردد از بذلِ محبت‌های‌تان از نوایِ سوزناکِ《زائر اِشرب مای》ها می‌شود چون روضه‌باران حالِ حرکت‌های‌تان در عمود آخرین، هنگامِ دیدارِ حرم لحظه‌هایِ سبز و زیبایِ زیارت‌های‌تان زیر قبه ،در صفایِ جنت‌الاعلای عشق لحظه‌هایِ بی‌نظیرِ عرضِ حاجت‌هایِ‌تان می‌رود وقتی به لب در زیر بارانی ز اشک آرزویِ کسبِ توفیقِ شهادت‌های‌تان در تب و تاب حرم، در شور حال زائران گوشه‌ی دنجِ مناجات و عبادت‌های‌تان قلب ما جاماندگان این لحظه‌ها پیش شماست یادمان باشید قربانِ محبت‌های‌تان @asharahmadrafiei
راویِ درد دلش شکسته قلم گریه می‌کند آرام برای این‌همه غم گریه می‌کند آرام نوشته واژه به واژه از این حکایتِ عشق چنین قدم به قدم گریه می‌کند آرام به آب می‌رسد و آه می‌کشد از دل به یاد و مشک و علم گریه می‌کند آرام درست اول یک بیت ،مانده از حرکت رسیده است حرم گریه می‌کند آرام شده‌ست راویِ دردِ منِ اسیرِ فراق برای درد دلم گریه می‌کند آرام @asharahmadrafiei
زیارتِ خوراکی‌ها برای اربعین رفتم فقط تا پای جان خوردم زیارت شد فراموشم در آنجا بی‌امان خوردم در آنجا خوانِ برکت بود در هر گوشه گسترده به پاسِ این‌همه برکت، نشستم مثلِ خان خوردم چه فیضی بردم از این اربعین ،جای شما خالی به قدرِ چند صد میلیون، کبابِ رایگان خوردم به رسمِ جان‌فشانی در مسیر اربعین،بوده که من هر خوردنی دیدم در آنجا، جان‌فشان خوردم نکردم دست هر کس گفت مهمان باش را کوتاه شدم در خانه‌ی او یک دو روزی میهمان، خوردم نگفتم این غذا ایرانی است و آن عراقی، هیچ به یک موکب از این خوردم، به یک موکب از آن خوردم اگر چه انفرادی رفته بودم این سفر اما به هر موکب که رفتم، قدرِ چندین کاروان خوردم نگو از قهوه و چایی، فراوان بود هر جایی نه یک چایی که در هر وعده چندین استکان خوردم نهادم هستی خود را ، برای چند شاورما خدا را شکر از آن نیز در حد توان خوردم کباب ماهیِ عالی دل و دین از کف من برد دو پرس از آن به دست آوردم و با چند نان خوردم در آنجا هر چه شد خوردم، دوتا گونی نخود خوردم به قدرِ خرجِ چندین سالِ خود در این زمان خوردم نمی‌دانستم اصلا چیست حتی یک غذا ،گاهی ولی از آن دو تا کاسه برای امتحان خوردم شدم از التماساتِ دعای دوستان ، غافل به جایِ آن فقط جایِ تمامِ دوستان، خوردم @asharahmadrafiei
الحمدلله... از لطف و احسان حسین (ع) الحمدلله از برکتِ خوانِ حسین(ع) الحمدلله از این‌که بر جان و دل ما نور داده مصباحِ تابانِ حسین (ع) الحمدلله ما را دلی دادند و قسمت شد که این دل باشد فقط آنِ حسین(ع) الحمدلله ما را سری دادند تا از تن بیفتد در پای پیمان حسین(ع) الحمدلله ما را عطا کردند گوشی تا همیشه باشد به فرمانِ حسین (ع)الحمدلله ما را زبان دادند تا هر لحظه با شوق باشد غزلخوانِ حسین (ع) الحمدلله از این‌که دست ما همیشه در توسل بوده به دامان حسین(ع) الحمدلله از این‌که فرصت شد که چون شمعی بسوزیم از عشق سوزان حسین (ع) الحمدلله هم درد عشق ماست هم درمان خودِ اوست از درد و درمان حسین (ع) الحمدلله گرچه سیاهی لشکر اوییم، هستیم جزء محبان حسین (ع) الحمدلله از این‌که جان داریم و شوقی تا که این‌ جان گردد به قربانِ حسین (ع) الحمدلله شاعر نبودیم و نوشتند از کرامت ما را به دیوانِ حسین(ع) الحمدلله یک روز می‌گوییم وقت جان سپردن از روی خندانِ حسین (ع) الحمدلله @asharahmadrafiei
فراق... یک آسمان لبیک در خود، نای دارد قلبم هوایِ زائر اِشرب مای دارد در حسرت مشایه کنج خانه ماندم گر در فراقت جان سپارم، جای دارد @asharahmadrafiei
یک اربعین غم یک آسمان دارد دلِ تنگ زمین ،غم با بند بند دهر گردیده عجین ،غم دارند یک یک قدسیان اندوه در جان دارد به جانش حضرتِ روح الامین،غم در ماتم جانکاهِ ثارالله دارند آیاتِ نورانیِ قرآن مبین،غم از چه نمی گیریم از این داغ آتش از چه نمی میریم از این ماتم از این غم تا عالم هستی به پا باشد،یقین هست با قلبهای عاشقانش همنشین ،غم دارد دلِ زینب (س)پس از داغِ فراقش هر ثانیه ،اندازه ی یک اربعین غم @asharahmadrafiei