اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
حقِ نمک....
یادی بکن از آرزوهایِ محالت
از آنچه میدیدی به رویا و خیالت
یک نوجوانِ روستایی بودی آن روز
از روستاییهای پاک و با اصالت
تو نوجوانی بودی و آن روزها بود
یک پنجمِ امروز، شاید، سن و سالت
در حد هِجّیِ الفبا بود آن روز
دانستههای فوت و فَنِ فوتبالت
جمهوری اسلامی ایرانم آن روز
بخشید در راهِ سرافزای، مجالت
آورد تهرانت که در اوضاعِ بهتر
ورزش شود اسباب تکمیلِ کمالت
آن روزها ایران کنار اهل بوسنی
در جنگ بود و تو میان شور و حالت
در ساختار خلقِ حزبالله، ایران
بود و تو فکر میوههای سبز و کالت
کمکم شدی مشهور با یاری ملت
هموار شد کمکم مسیر انتقالت
ایران میانِ جنگ لبنان بود آنروز
تو در مسیر شهرت و فُرم جمالت
آن روزها کمکم سبیلت رفت از دست
شد طبق مُد کمکم جمال بیمثالت
ایران برایت بنز وارد کرد آن روز
با آن چه پُزها که ندادی پیش خالت
تو افتخارِ ملی ایران شدی و
دادند بهر افتخاراتت مدالت
درگیر داعش بود ایران و تو هر دم
با وامها افزوده شد بر پول و مالَت
شد ثروتِ ایران به دُکّانت ،جواهر
رونق گرفت از لطف ایران اشتغالت
ایران اسیر فتنه بود اما تو آن روز
تغییرِ فاحش کرد رفتار و خصالت
بازیچهی دشمن شدی در فتنهها و
ماند از بزرگیهای تو تنها حِقالَت
ایران به تو خوبی نمود و گفت، باشد
هر چیز که از سفرهام خوردی حلالت
اما نمک خوردی نمکدان را شکستی
آقای دایی نیست این رسمِ عدالت
میپرسی از یاریِ حزبالله حالا
بوی خیانت میدهد خیلی سوالت
همراه حزبالله لبنان گر نبودیم
داعش تو را میکُشت با اولاد و آلَت
در زیر تیغ داعشیها دیده میشد
در لحظههای جان سپردن بال بالت
ایران و حزبالله در یک جبهه هستند
در جبههی رمیِ پلیدی و رذالت
یاری حزبالله یعنی یاریِ خود
این را بفهمان بر کَسانِ هم پیالهات
در موضعِ حقند جانا "شهریار"ان
در موضعِ حق باش جانا با خصالت
دارد برای دایی اسطوره، خیلی
این حرفهای سست و پوشالی، خجالت
فرزند میهن حامی نام وطن باش
سرمایهیِ این خاک رفته در قِبالت
#سلبریدی
#علی_دایی
#حزب_الله
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
36.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی و حماسه خوانی توسط آقای محمد جواد جامعی در رواق امام خمینی (ره) حرم مطهر رضوی (13 مهر 1403)
شاعر: #حاج_احمد_رفیعی
شعر حماسی: #حاج_حمید_اکبری(سیستان)
#مداحی
#حماسه خوانی
#شهید سید حسن نصرالله
#وعده صادق 2
#محمد جواد جامعی
#رواق امام خمینی (ره)
#حرم مطهر رضوی
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نصرالله زنده ست
هر قدر می خواهی بکش ما ناتمامیم
مانندِ.....
مانندِ بسم الله رحمن رحیم است
شوری که در حال و هوایِ این حریم است
جانم گواهی میدهد این گلشنِ نور
یک جلوهی ناب از صراطالمستقیم است
نه شک ندارم در دلِ باغ بهشتم...
وقتی که جانم مست مست از این شمیم است
اینجا که دیدم جلوهی احسانِ دلدار
ورد لب و ذکر مدامم 'یاقدیم' است
هرکس که دل را داده با این نور پیوند
از حیلهی شیطانیان او را چه بیم است ؟ا
در این بهشت پاکِ الطاف الهی
جان ایمن از آفات شیطانِ رجیم است
این کربلای دوم دلدادگان است
این آستان حضرت عبدالعظیم است
لطف فراوان دیده از او شاعر و باز
شرمنده از این شعرهای نصفه نیمه است
#حضرت_عبدالعظیم
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
در سالروز ولادت حضرت سیدالکریم عبدالعظیم حسنی ،در این آستان مقدس و در جوار تربت پاک ،وزیر خارجه مجاهد صدای رسای مقاومت و حامی مظلومان جهان شهید حسین امیرعبداللهیان دعاگوی همه ی عزیزان هستم
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
▪︎به ساحت مقدس شهید خدمت، حسین امیرعبداللهیان▪︎
خوش چهره و بالا بلند و سرو قامت
سرو رشیدِ گلشنِ دین و سیاست
در مکتب ناب سلیمانی _رییسی
آموخته درس بزرگی و شهامت
مانند آنان از وجود خود گذشته
بوده بسیجیوار در میدانِ خدمت
وقت حمایت از حریمِ کشورِ خویش
طوفنده و محکم نشان دادهاست غیرت
مصداق آیات الهی، در مرامش
با دشمنان دین حق بودهاست شدت
در یاری و همراهی خلق فلسطین
ایجاد کرده جلوهای نو از شهامت
در بین مردم دیده راه بندگی را
دیدهاست خدمت را تجلایِ عبادت
دانست میگیرند مثل حاج قاسم
مزد شهادت یکبهیک خُدام ملت
از اقتدار بینظیرش دشمن و دوست
بر محضرش دارند دنیایی ارادت
پاینده بوده در مسیرِ یاریِ دین
هرگز نبودش لحظهای لغزش، در این خط
تصویر نو از قدرت ایران رقم زد
شد شهره در دانایی و درک و درایت
در عرصهی بینالملل با قدرتِ نرم
بر سرزمین پاکِ خود دادهاست عزت
با اینهمه ایثار در این راه پیداست
پاداش او چیزی نباشد جز شهادت
احسنت بر شاگردِ خاصِ حاجقاسم
بهبه، به محصولِ کلاسِ حاجقاسم
#جمهور_شهید
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
بابا ولمون کن
تو باز در این وهله گرفتی یقه ی ما/بابا ولمون کن
من خسته شدم دیگه ازاین شکل سوالا/بابا ولمون کن
بگذار که باشیم در این حالِ تغافل مشغول تخیل
ما فکر چه ایم و تو به فکر چه خدایا/بابا ولمون کن
گفتیم سلاحی بگذاریم زمین ما/ در اوجِ مدارا
اما نشد و فرصت جنگ است مهیا /بابا ولمون کن
بودیم به شدت همه دلبسته ی سازش/با مِهر و نوازش
موشک زده ایم و دهن خصم شده وا،بابا ولمون کن
آنهم نه یکی و نه دوتا ،بل صد و هشتاد،از اینهمه ای داد
من مضطربم چون بشود قصه ی فردا،بابا ولمون کن
خوردست چرا موشک ماها به سرِ دیو،خورده به تلاویو
خوردست چرا موشکی از عمد به حیفا؟،بابا ولمون کن
افتاده به جان و دلمان لرزه ز تهدید،لرزیم چنان بید
برجام مگر می رسد اینگونه به امضا؟ ،بابا ولمون کن
داده ست ندا دشمن غدار؛ حریفم!،من هم که ظریفم
بیهوده شد آنقدر تمنا و تقلا،بابا ولمون کن
خوش بود که با یک روش ملتمسانه،با چند بهانه
هر خواسته با عجز نماییم تقاضا،بابا ولمون کن
افسرده ام از این روش ضربه به دشمن.
درمانده شدم من
باید کمرِ ما بشود پیش ستم تا،بابا ولمون کن
در شیوه کاری که در آن بنده ام استاد،در پاسخ بیداد
همواره جوابِ بتمرگ است بفرما،بابا ولمون کن
#ظریف
#دیپلماسی_التماسی
#بابا_ولمون_کن
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei