#غدیر
#شکوه_خدا
صدا رسید به عالم «لکل قوم هاد»
خدا شکوه خودش را نشان عالم داد
برای هر که جهانش به جز نگاه علیست
نوشته است خدا «ربک لبالمرصاد»
کسی که «کن فیکون» را خدا به او بخشید
که از غبار عبایش جهان شود ایجاد
در انعکاس غدیرش چقدر واضح بود
هزار ملحد پنهان به هیبت زهاد
غدیر دست خدا بود عرشیان دیدند
که سایهاش به سر آفتاب میافتاد
نشسته بود جهان لا به لای جمعیت
که بعدتر نرود سمت ناکجا آباد
بریده باد دو دست ابولهبهایی
که بردهاند شکوه غدیر را از یاد
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#غدیر
ابلاغ کن عشق امیرالمومنین را
عشقی که کامل میکند امروز، دین را
آری بگو هر کس که من مولای اویم
باید بگیرد یک سر حبلالمتین را
آری بگو جز با ید بیضای حیدر
روشن نمیبینید چشمان زمین را
دست مرا بالا ببر تا بی نهایت
خوشحال کن امروز اصحاب یقین را
دستی که معنای صراط المستقیم است
یعنی بهشتی کرده اصحاب یمین را
امروز دنیا بر مدار شور و شادیست
ابلاغ کن این حس لبخند آفرین را
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#شاخههای_خنده
#غدیر
در میان دشتِ برکه، آسمان روییده بود
جامهای چین دار و آبی بر تنش پوشیده بود
آسمان را مصطفی در کاسههای تشنه ریخت
آسمانی را که از آن بارها نوشیده بود
کهکشانهای زیادی قصد بیعت داشتند
دشت آنها را شبیه ریگ، آنجا دیده بود
شاخههای خنده میرویید از پهنای دشت
جای پاهای علی را آنقدر بوسیده بود
آفتاب از لا به لای پلکهای مرتضی
سایهی اندوه و غم را از افق برچیده بود
زندگی آن روز خود را در جهانی تازهتر
بین چشمان امیرالمؤمنین فهمیده بود
#علی_گلی_حسین_آبادی
✍️کانال اشعار در ایتا (چشم به راه)
https://eitaa.com/ashare_ali_goli
هدایت شده از دست خط (اشعار علی گلی حسین آبادی)
#غزل
#شاخههای_خنده
#غدیر
در میان دشتِ برکه، آسمان روییده بود
جامهای چین دار و آبی بر تنش پوشیده بود
آسمان را مصطفی در کاسههای تشنه ریخت
آسمانی را که از آن بارها نوشیده بود
کهکشانهای زیادی قصد بیعت داشتند
دشت آنها را شبیه ریگ، آنجا دیده بود
شاخههای خنده میرویید از پهنای دشت
جای پاهای علی را آنقدر بوسیده بود
آفتاب از لا به لای پلکهای مرتضی
سایهی اندوه و غم را از افق برچیده بود
زندگی آن روز خود را در جهانی تازهتر
بین چشمان امیرالمؤمنین فهمیده بود
#علی_گلی_حسین_آبادی
✍️کانال اشعار در ایتا (چشم به راه)
https://eitaa.com/ashare_ali_goli