🍃🌹
دلم به حال دل روزگار می سوزد
برای روز و شب این بهار می سوزد
نمانده شیر دگر بیشه ی صداقت را
دلم برای گلوی شکار می سوزد
دلِ شکسته ام از این همه نبودن تو
شبیه شمع به روی مزار می سوزد
به بزمِ اهل غنا جای اغنیا باشد
ولی دلی زِ فقیر و ندار می سوزد
کشیده پنجه به قلبم که سینه ام امشب
شبیه نغمه سوز سه تار می سوزد
در این حکایت هجران که ما خبر داریم
چقدر جان و دل بیقرار می سوزد
#مهتا_صانعی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
🍃🌹🍃❤️
زمین را میشکافد پرتویی از نور ایمانش
که بیرون میزند هر صبح خورشید از گریبانش
کرامت، عشق، بیداری، محبت، مهربانی، ناز
چه آیاتی نهفته صفحه صفحه در دل وجانش
تمام آهوان مَستند از جام نگاه دوست
تمام دردها وصلاند بیمنت به درمانش
دخیل عشق میبندند زائرها به درگاهش
نمیماند کسی بیبهره از لطف فراوانش
نه تنها من که افتادم به زیر پای این سلطان
همه جَلدند چون خیل کبوترها به دامانش
نگاهم خیره میماند به نور گنبدش هر روز
نشان سرفرازی دارد از او مهد ایرانش
در این شبها که میگیرم نشانی تازه از خورشید
نشانم میدهد هر ذره ای سمت خراسانش...
#مهتا_صانعی
#شعر_رضوی
🍃🌹🍃🌹