eitaa logo
اشعار "عاصی"
505 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
61 فایل
👌اشعار مذهبی سیاسی اجتماعی عاشقانه طنز و انتقادی... ❤همراهمان باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 در ، هرزۀ بزک‌شده به دست شیاطین و دشمنان جمهوری اسلامی و عرض ارادت به ساحت حضرت علی‌بن‌موسی الرضا علیه آلاف التحیة والثناء 👾هرزۀ فرومایه ای زنک گفته‌ای که زَر شده‌ای فکر کردی که مفتخر شده‌ای مفت‌‌مفتی ولی تو خر شده‌ای باز هتّاک و پرده‌در شده‌ای هرزه بودی و هرزه‌تر شده‌ای ننگ این مرز پرگُهر شده‌ای لعنت بی‌حدوعدد بر تو خواری و عار تا ابد بر تو تو به‌ظاهر شدی ستارۀ کَن با فروش تن و تبار و وطن پای تا سر، تو را گرفته لجن به بهای چه می‌فروشی تن؟ داده‌ای روح خود به اهریمن بر تو نفرین مرد و لعنت زن تو به شیطان فروختی خود را شدی عفریته، سوختی خود را جز بدی هیچ نیست زینت تو راه ابلیس شد طریقت تو فسق و بی‌عفتی شریعت تو مرگ بر این‌همه رذیلت تو گشت "بَل هُم اَضَلّ" حقیقت تو شده از کَن، لجن غنیمت تو شدی از مستی هوس، کر و کور بر سرت خاک عالم ای مزدور! ای فرومایۀ پلید دَبَنگ بندۀ شهوتی و بند فرنگ هنرت نیست جز جفا و جفنگ پر شد آیینۀ دلت از زنگ خوردی از جام جهل غرب، شرنگ کرده‌ای باز پاره پالاهنگ جفتک انداختی چو ماده‌خران تا شوی رام جشن بی‌هنران هنر هفتم تو شد گندم کردی اصل و نژاد خود را گم پشت کردی به قبلۀ هفتم تا شوی برگزیده در کَن و رُم شده‌ای چارپای بی دم و سُم در جهنم شود تنت هیزم فکر کردی شدی هنرپیشه زدی اما به ریشه‌ات تیشه گر که عریان شدن هنر باشد هر سگ و خوک از تو سر باشد هنرت هتک دین اگر باشد سود هم جملگی ضرر باشد گرچه گوشِ دل تو کر باشد حرفم این بیتِ مختصر باشد توبه کن توبه، از عذاب بترس! ای تبهکار، از عقاب بترس! شب‌پره نور را چه می‌فهمد؟ بت‌پرست از خدا چه می‌فهمد؟ نانجیب از حیا چه می‌فهمد؟ زن هرزه وفا چه می‌فهمد؟ نجسی از طلا چه می‌فهمد؟ گبر و مرتد، رضا چه می‌فهمد؟ با رضا آشنا اگر بودی کی چنین هیزم سَقَر بودی عشق ما جان ما امام رضاست نور چشمان ما امام رضاست سروسامان ما امام رضاست میر و سلطان ما امام رضاست قلب ایران ما امام رضاست شرط ایمان ما امام رضاست با تبار علی درافتادی دشمنی کردی و برافتادی ✍️ ، خردادماه ۱۴۰۱ پ.ن: ننگ بر همۀ مسئولان فرهنگی و رسانه‌ای کشور، اگر با تبریک‌گویندگان به این هرزۀ بزک‌شده به دست شیطان برخورد نکنند و باز هم سینما و تلویزیون جمهوری اسلامی را عرصۀ یکه‌تازی مزدوران قلاده‌بستۀ غرب قرار دهند.
مثل آن پرچم سبزم که رها در باد است که گرفتار تو مانده است اگر آزاد است مثل این قافیه گل می‌کنم آن وقتی‌که شاعرت در غزلش زائر گوهرشاد است حال من حال جوانی است که در پای ضریح مبتلا مانده به یک کوری مادرزاد است راستی پای ضریحت چقدر بنشیند؟! نامه‌اش دیرزمانی است که تو افتاده است از سه باری که قرار است یکی هم کافی است احتیاجی چه به رو کردن آن اسناد است آهویی آمده با پای خودش در دامت این چه صیدی است که دلباخته صیاد است به طمع آمده‌ام، باز عطش آوردم به امیدی که بنوشانیم آبی با دست آنقدر حرف زیاد است، خودم خسته شدم خوب شد حوصله‌ی پنجره از فولاد است 🍃❤️🍃❤️
با خود اگر آورده بودم چشم گریان را احساس می‌کردم کنار صحن، باران را ساکن نمی‌ماند کسی حتی زمین وقتی سُکنای خود کردی شمال شرق ایران را با نقشه راهی می‌شوم هر وقت می‌بینم آزاد راه اصفهان قم تا خراسان را در قم همیشه مادرم دلتنگ مشهد بود از بس کنار زعفران جا داد سوهان را دیدی، ضمانت کردی اما در عوض یک عمر آواره کرد این کارت آهوی بیابان را آن‌ها که دیدار تو را لب تشنه‌اند انگار از صحن سقاخانه می‌بینند ایوان را دم می‌دهی از پنجره فولاد و می‌دانم از نو مسیحی می‌کنی این نو مسلمان را با خود عصایش را نیاورده است نابینا زیرا یقین دارد که خواهد دید سلطان را 🍃🌺🍃🌺