غزل ۴۲۳۳:
توفیق درد و داغ به هر دل نمیدهند
این فیض را به هر دل غافل نمیدهند
بلبل گلوی خویش عبث پاره میکند
این شوخ دیدگان به سخن دل نمیدهند
آزادگان تلاش شهادت نمیکنند
تا خونبهای خویش به قاتل نمیدهند
از تلخی سوال گروهی که واقفند
فرصت به لبگشودن سائل نمیدهند
دیوانگی است قفل در رزق را کلید
عاقل مشو که سنگ به عاقل نمیدهند
#صائب_تبریزی
کو حوصلهی دیدن و کو چشم تماشا
گیرم که نقاب از گل روی تو بر افتاد
#صائب_تبریزی
شرابِ تلخ بیاور که وقتِ شیدایی ست
که آنچه در سرِ من نیست، بیم رسوایی ست!
چه غم که خلق به حسنِ تو عیب می گیرند؟
همیشه زخمِ زبان خون بهای زیبایی ست
اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشایی ست…
شباهت من و تو هرچه بود، ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی ست
کنون اگرچه کویرم، هنوز در سرِ من
صدای پر زدن مرغ های دریایی ست…
#فاضل_نظری
🌾🌸🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا به خود آیی ببینی عمر تو رفته به باد
خوش سعادت آنکه با نفسش نمود دائم جهاد
عمر خود کردی حرام اندر پی پول و مقام...
بنده خوب آنکسی باشد که دل ها کرد شاد
آنچنان کن زندگی و بندگی در عمر خویش...
فاتحه خواند برایت هر کسی کرد از تو یاد
"عاصی"
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
✋ #وقت_سلام
هر گوشه ایران حرم توست که با تو
همسایه دیوار به دیوار زیاد است
از دور سلامی تو و از دور جوابی
این فاصله انگار نه انگار زیاد است
❣️اینجا #قلب_ایران است
تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو
ببين باقی است روی لحظههايم جای پای تو
اگر مؤمن اگر کافر، به دنبال تو میگردم
چرا دست از سر من برنمیدارد هوای تو؟
دليل خلقت آدم! نخواهی رفت از يادم
خدا هم در دل من پر نخواهد كرد جای تو
صدايم از تو خواهد بود اگر برگردی ای موعود!
پر از داغ شقايقهاست آوازم برای تو
تو را من با تمام انتظارم جستجو كردم
كدامين جاده امشب میگذارد سر به پای تو؟
نشان خانه ات را از تمام شهر پرسيدم
مگر آن سوتر است از اين تمدن روستای تو؟
#یوسفعلی_میرشکاک
🍃🌺
هدایت شده از ناصح
حکمت ۲۴۷.mp3
2.59M
✍حکمت۲۴۷
✅قَالَ علی علیه السلام: الْكَرَمُ، أَعْطَفُ مِنَ الرَّحِمِ.
✅امیر المومنین علیه السلام:
جوانمردى مهرآورتر از خويشاوندى است.
#نهج_البلاغه
#حکمت247
╔══❖•° 🍁 °•❖══╗
@hmmnasehe
╚══❖•° 🍁 °•❖══╝
امروز 23 ذی القعده زیارت مخصوصه امام رضا علیه السلام
وابسته ام به نان و نوایت هنوز هم
می میرم عاشقانه برایت هنوز هم
سلطان تویی و شاعر درباری ات منم
هستم در آروزیِ عبایت هنوز هم
دعبل که نیستم ولی افتاده ام ببین
از عجز و التماس به پایت هنوز هم
در گوشِ آهوانِ به صیاد مبتلا
می پیچد انعکاس ِ صدایت هنوز هم
هفت آسمان مجاورِ باب الجوادِ(ع) توست
خورشید محو آینه هایت هنوز هم...
نقاره خانه، پنجره فولاد، خادمان
شاهانه است صحن و سرایت هنوز هم
شکرخدا که میشود از عشق مُنقلب
در صحن انقلاب، گدایت هنوز هم
محتاجم و کنار ضریحت نشسته ام
در انتظارِ خیرِ دعایت هنوز هم
با سردی و گلایه و با دلخوری که نه...
با رأفت است لطف و عطایت هنوز هم
از راه دور عرض سلام و دو قطره اشک
پر میکشد دلم به هوایت هنوز هم!
شاعر مرضیه عاطفی
🍃🌹🍃🌹