برق غضبی که چشم رهبـر دارد
گویـا که بنـای فتـح خیبــر دارد
دور و بَر این دیـــار پرسه نــزنید
این مملکت فـاطمه حیـدر دارد
✍: #قاسم_نعمتی
#طوفان_الاقصی #قدس #فلسطین #شعر_مقاومت #مقاومت_اسلامی #حاج_قاسم #الله_اکبر #شهید_قدس #مسجد_الاقصی #رهبری
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
به مناسبت سالروز #صلح_امام_حسن مجتبی علیه السلام
دارم خبری ز احمد آن شاه عِظام
در مدح حسین و حسن از بهر انام
فرمود که هستند به امت دو امام
گر صلح کنند و یا نمایند قیام
گویم ز حدیث در جلال حسنین
این نکته که فرمود رسول ثقلین:
باشد دو ستون محکم خیمه دین
صلح حسن و قیام خونین حسین
✍: مرحوم #سید_رضا_مؤید
#امام_حسن #بقیع #مدینه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
قسم که جان من و تو درون یک تن بود
و جانمان نخ یک شمع نیمه روشن بود
کفن سپیدهی صبح من و تو بود انگار
و گورجمعیمان ناگزیر، میهن بود
همان که رج زده بودیم با هزار امید
–گلیم خانهی مان– زیرپای دشمن بود
زمین به حنجرههامان گدازهها میریخت
و روی پیکرمان سنگ و تیرآهن بود
هوا،هوا خفهشد بین ابرهای سیاه
و شیونی که می آمد هراس یک زن بود
زنی که گیج و پریشان نشست بر آوار
زنی که خواهر من بود...مادر من بود
به مرگ خیره نماندیم و قهوه نوشیدیم
به ناسلامتی هرچه بمب افکن بود
من و تو داد زدیم و خدا شنید چه غم؟
که گوش های جهان عاجز از شنیدن بود
✍️: #زینب_احمدی
#طوفان_الاقصی #فلسطین #قدس #حاج_قاسم #معمدانی #غزه
🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
نوار قرمز غزه! دهان زخم فلسطین!
تو را محاصره کردند چکمههای شیاطین
تو را محاصره کردند تا غریب بمیری
به این محاصره لعنت، به این معامله نفرین...
و هر شهید فلسطین ستارهای شد و پر زد
که اینچنین شود ای غزه آسمان تو تزئین
نوار خون و گل اشک اگر نبود، برادر!
نبود این همه رؤیای کودکان تو رنگین
کسی ز غزه پیامی به آسمان بفرستد
کمی نگاه کن ای ماه پشت ابر، به پایین!
جهان به خواب زمستان و غزه - کودک فردا -
امید بسته به خورشید روزهای پس از این...
✍️: #محمدسعید_میرزایی
#طوفان_الاقصی #فلسطین #قدس #حاج_قاسم #معمدانی #غزه
🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
نمیشود که خبر را شنید و ساکت ماند:
به گوش زخم برادر، برادر اشهد خواند
سکوت کردن یعنی شریک ظلم شدن
چگونه میشود اخبار را به ناله نخواند
زبان قوم ستمدیده باش ای شاعر
کنون که ظلم و ستم را جهان به اوج رساند
غزل غزل همه دردم، چگونه از دل خویش
به سعی واژه توانم غبار غصه تکاند
خدا خراب کند کاخ تیره طایفه اش
کسی که غزه ما را به خاک تیره نشاند
✍️: #مسعود_یوسف_پور
#فلسطین
#طوفان_الاقصی #غزه #معمدانی #حاج_قاسم #الله_اکبر #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
برخیز ای جان برادر وقت جنگ است
برخیز و منشین که نه هنگام درنگ است
هر لحظهای باید مهیای سفر شد
از هر زمان دیگری آمادهتر شد
حال و هوای دیگری دارد زمانه
زآن بینشان هر گوشهای باشد نشانه
دنیا برای یک تحول بیقرار است
در آسمانه هوهوی تیغ ذوالفقار است
آقای ما فرمود باید گام برداشت
با عزم بیسستی قدم در راه بگذاشت
لطف خدا ما را به اوج خود رسانده
تا قله مقصود ما راهی نمانده
فرمود روشن میشود شبهای تاریک
دور است از ما خستگی و قله نزدیک
صوت خوش دلدار میآید برادر
بوی ظهور یار میآید برادر
دیدی چهها کردند یاران فلسطین
طوفان به پا کردند یاران فلسطین
آنهم چه طوفانی کزو آتش ببارد
از بیت الاقصی خیزد، اقصی نام دارد
از آسمان بارید، از دریا خروشید
از رعد و برقش، جان اسرائیل لرزید
یکباره کاخ ظلم و وحشت را بهم ریخت
کودککشان بیمروت را بهم ریخت
آزادی قدس این زمان گردیده نزدیک
باید به روح حاج قاسم گفت تبریک
ای دشمن بیدادگر هشدار هشدار
اسب تو بازنده است، بردی نیست در کار
هرگز نخواب آسوده، ما بیدار هستیم
ما بچههای حیدر کرار هستیم
ما جام عشق از ساقی کوثر گرفتیم
درس نبرد از فاتح خیبر گرفتیم
ما مرد میدانیم و میدانهاست در پیش
این اول کار است، طوفانهاست در پیش
عمر جنایتهایتان پایان گرفته
ابر آمده، باد آمده، طوفان گرفته
این غرش توفنده بود، آغاز طوفان
یک رزم از یک پادگان و چند گردان
بگشای چشم خویش، میدان را ببینی
گر زنده ماندی، اصل طوفان را ببینی
✍️: #احمد_واعظی
#طوفان_الاقصی #فلسطین #قدس #حاج_قاسم #غزه #الله_اکبر
🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
دل بيا و بزن تو فريادی
كن تو از شورِ لحظهها يادی
پرده را نازِ پنجههايت كن
خوش بخوان نغمهای ز دلشادی
با فرشته به آسمان پر زن
تا بفهمی كه دل به حق دادی
با تفكّر كمی تو نجوا كن
تا كه عازم شوی بر اين وادی
تا ببينی چه كرده نورِ حق
با رخِ حجتش به افرادی
جمله عاشق صفت قلندوار
ذكرِ لبها بود چه ميلادی
دستشان جام و قلبشان گويد
جان فدای حسن گلِ هادی
ساقيا فصل ساغری آمد
شيعيان وقت سروری آمد
آدمی بر خودت تفخّر كن
عاشقان شاهِ دلبری آمد
يک حسن از تبارِ ثارالله
نور چشمِ پيمبری آمد
هر دو شهلا به شب زند طعنه
ماه زيبای حيدری آمد
خنده دارد حُدَيْثِه بر رويش
چون گلِ ياسِ كوثری آمد
بر سر كوچهی دلم دل را
ديدم امشب قلندری آمد
گفتم او را چرا تو سرمستي
گفت ميلادِ عسگری آمد
او كه جانِ همه جهان باشد
هر نگاهش چو آسمان باشد
عالِمِ عالَمِ نهان باشد
نورِ چشمانِ عاشقان باشد
گلرخش كرده ديدهها مجنون
هر چه پير از رخش جوان باشد
هر دو دستش گرفته بابايش
اشک شوق از بَصَر روان باشد
خالِ زيبای هاشمی مَنظَر
بر گلِ گونهاش نشان باشد
حيدر آرَد ملک ز سویِ حق
هديهاش شمس و كهكشان باشد
از شكوه و مقام او اين بس
پورِ او صاحب الزمان باشد
✍: #حسن_فطرس
#امام_حسن_عسکری #ولادت_امام_حسن_عسکری
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
از عرش دارد میرسد فصل بهارم
كم كم پر از خورشيد خواهد شد ديارم
از عرش دارد میرسد پيكی خدايی
از عرش دارد میرسد دار و ندارم
يک عمر در دست خودم در حبس بودم
امشب نگاهش میشود راه فرارم
اميد بستم بر كرامتهای چشمش
بلكه كمی رونق بگيرد كار و بارم
من هرچه را دارم به دست دوست دادم
شكر خدا كه بعد از اين بیاختيارم
از آسمان نور هدی آمد ، مبارک
عيسای آل مصطفی آمد مبارک
ما اهل بارانيم و اهل روضههائيم
عمری است محتاج گداهای شمائيم
آوارههای كوچهی حُسن بهاريم
كاسه به دست سفرههای هلاتائيم
از روز اول خادم اين خانه هستيم
تا شام آخر هم مقيم اين حرائيم
ما نسل در نسل عاشق اين خانواده
ديوانه وار از عالم و آدم جدائيم
وقتی كراماتِ نگاهت شامل ماست
يعنی كه در هفت آسمان مشكل گشائيم
از اولش هم قلب ما دست شما بود
توفيق ما و سلب ما دست شما بود
شكر خدا كه عاشقی درمان ندارد
اين قصهی شاه و گدا پايان ندارد
شكر خدا كه عاشق اين خانواده
شرمندگی دارد ولی عصيان ندارد
فرع تولی و تبری اصل دين است
ايمانِ بی اين خانواده جان ندارد
چشمی كه ابری شد از اين دريای جوشان
در روز محشر لحظهی گريان ندارد
دست كسی بر دامن فهم شما نيست
اين نردبانها پلهی آسان ندارد
ای خلقت آدم طفيلی وجودت
هفت آسمان محتاج بارشهای جودت
امشب بيا رحمی به حال اين گدا كن
بی آبرويی را مقيم اين حرا كن
ابری بياور بر سر چشم خسيسم
با دست باران درد دلها را دوا كن
يک قطره از نور كراماتت بپاش و
اين دفعه ما را حُر دشت روضهها كن
دلبستگی های مرا از من بگير و
بر چشمهای خود اسير و مبتلا كن
يک صبح با جادوی چشمت اين گدا را
از جملهی همسايههای سامرا كن
گرچه به ظاهر از خداوندی جدائيد
آئينه در آئينه تكرار خدائيد
✍: #محمد_بختیاری
#امام_حسن_عسکری #ولادت_امام_حسن_عسکری
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
هدایت شده از آموزشگاه مداحی انوارالثقلین
📱نرم افزار رایگان مداح شو نسخه 1.4 منتشر شد
👌:مزایای نرم افزار :
✅کاملا رایگان
✅قابلیت بروزرسانی
✅کاربری بسیار ساده
✅دسته بندی دقیق مطالب
✅مجموعه ای بی نظیر از نکات ناب :
صداسازی
نواها و نغمه ها
فن بیان
مرثیه خوانی
سینه زنی
دعاخوانی
شعر و ادبیات
مدح و مولودی
🧑🏫با ارائه دلنشین استاد یاسر رحمانی
«مداح شو» را در بازار اندروید ببین:
http://cafebazaar.ir/app/?id=com.app.myapp.maddahshoo&ref=share
هرشب میان بستر خود گریه می کنی
با حال گریه آور خود گریه می کنی
اصلا تمام اهل جهان گریه می کنند
تا بانگاه مضطر خود گریه می کنی
"سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است"
باهر اشاره ی سر خود گریه می کنی
هرلحظه خواهرانه رضا را صدا زدی
از دوری برادر خود گریه می کنی
کشتی عمر ناب تو پهلو گرفته است
در لحظه های آخر خود گریه می کنی
وقتی که خیره بر در و دیوار می شوی
داری به یاد مادر خود گریه می کنی
آتش میان ساحت گلخانه پا گرفت
در بین کوچه ها نفس مرتضی گرفت
✍: #اسماعیل_شبرنگ
#حضرت_معصومه #وفات_حضرت_معصومه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
من که اینگونه عزادار غم جانانم
ز غم یار شرر بار شدم حیرانم
در فراقی که پریشانم و سرگردانم
دلشکسته شده، بیمار شدم میدانم
روبرو با تن هفده گل پرپر سخت است
دیدن جسم پر از نیزه و خنجر سخت است
من و زینب به جگر آه، مکرر داریم
هر دو هفده بدن بی سر و پرپر داریم
به روی سینه خود داغ برادر داریم
و از این داغ دلی خسته و مضطر داریم
ولی از ماتم زینب دل من محزون است
آه، در روضه او دیده من پر خون است
گر چه از زهر جفا سوخت برادر جگرش
ارغوانی شد و افتاد روی بال و پرش
و اگر تار شد آن لحظه دو چشمان ترش
نه لگد بر سر او خورد، نه سنگی به سرش
به خدا دلبر من راهی گودال نشد
سینه اش زیر سم اسب لگد مال نشد
✍: #رضا_باقریان
#حضرت_معصومه #وفات_حضرت_معصومه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
چنان پوشیده در نور است آن تندیس زیبایی
که باشد یک به یک شایسته ی القاب زهرایی
به دنیایش رضا سوگند، از بس محو حق بوده
جدا گردیده از آمال او امیال دنیایی
سِواد معجرش آموخت بر شب پرده داری را
غبار مرکبش شد توتیای چشم بینایی
نخوانده نامه را، پاسخ بگوید دختر موسی
به حیرت مانده ابناء بشر از این توانایی
چو بیند حضرت کاظم جواب نامه را گوید:
پدر قربان او گردد از این اِشراف و دانایی
بپرس از حضرت موسی بن جعفر این کرامت را
مگر علم لدنّی گفته او را جای لالایی؟
شفاعت می کند از شیعیان در عرصه ی محشر
تصوّر کن چقدر آن روز میگردد تماشایی
دمی که دید در غربت گرفتار است مولایش
عَلَم بر دوش شد در یاری مولا به تنهایی
کنیزِ شوکتِ شاهانه ی او مادرِ گیتی
غلامِ همتِ مردانه ی او بود آقایی
مسیر راه از فیض شما شد جاده ی رحمت
به هر جایی که رفتی سبز شد باغ شکیبایی
حضور با شکوهت آبروی اهل ایران شد
حیا و غیرت ما ثبت شد در چرخ مینایی
قسم بر زینب کبری که در این کشور مولا
ز فرزندان زهرا میشود با گل پذیرایی
تویی آن زن که بعد از حضرت صدیقه و زینب
خدا شایسته اش دیده برای حکم فرمایی
غبار قبرت از علم لَدُن پر بوده تا رفته
فقاهت از سر کویت به سر حد شکوفایی
به دریای علومت دیده ام جمع فقیهان را
چنان غواص ها در حال اقیانوس پیمایی
بزرگانی چنان بهجت اگر صاحب نفس بودند
ز انفاس شما آموختند اعجاز عیسایی
به پیشت مجتهد باعلم و عارف با عمل آید
حساب عاشقان پاک است از این وسواس مبنایی
دلم با آرزوی "اشفعی لی" میشود آرام
که من را جز تولا و تبری نیست دارایی
گنه کارم من و ای عصمت حق پرده پوشی کن
پناه آورده ام در سایه ات از بیم رسوایی
✍: #سید_روح_الله_موید
#حضرت_معصومه #وفات_حضرت_معصومه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592