🌹
کجا کار بالا گرفته چه کاری
اگر خیمه شببازیات بوده آری
مرا تا کجای جهان میکشانی
پیِ دستلافی برای قماری
کجا میپری از سرِ کُشتگانی
که یک زخمشان را به پیکر نداری
از این مرز و آن مرز پا پس کشیدی
تو را میشناسم عجب شهسواری!
نشان رفتنت را نشانم ندادی
شکاری بینداز روی شکاری
تو روحی اگر در تنِ شاعرانی
اسیر که، تنها به فکر فراری
تو در پیکرم جانی و خستهجانی
تو بر شانهام باری و کهنهباری
تو با هر ده انگشت ساقی پریدی
به مستی به مِی در سرِ میگساری
تو با هر ده انگشت صوفی نشستی
به تحریر، اسرار حلاج و داری
تو با هر ده انگشت لیلی دریدی
نقاب از رخ دلبر جانشکاری
تو با هر ده انگشت مجنون بریدی
نخی نازک از تیرهی ریشهداری
تو با هر ده انگشت حوا گرفتی
چنان زهرِ افسونی از چشمِ ماری
تو با هر ده انگشت مریم نشاندی
عقیق سفیدی سرِ تاج خارداری
تو با هر ده انگشت بودا زُدودی
از آئینهی سنگ زنگ غباری
تو با هر ده انگشت مُطرب کشیدی
به هر پرده چنگی به هر گوشه تاری
تو با هر ده انگشت عاشق گشودی
سرِ بحثِ زلفی در آغوش یاری
تو با هر ده انگشت شاعر گرفتی
غبار زر از کِلک زیبا نگاری
به شرطی که با چشمبازی نبندی
هوای کسی که داری نداری
سرِ نعشِ چاکیده حلقومِ طفلی
که خون گریه میکرد تیغ تتاری
#امیر_حسین_هدایتی
#کجا_کار_بالا_گرفته
@ashareamirhosienhedayati
🌹
به هر جا تو باشی چرا دیگران
تو مولا کجا و کجا دیگران
شما عشق و باقی سراپا هوس
شما داعی و ادعا دیگران
شما را خدا خواست ما را شما
چه کاریست ما را که با دیگران
شما اقتدار و شما مقتدا
به خط گشتهی بیقوا دیگران
تو هنگامهی نطع ترفند و فن
میاندار زورآزما دیگران
بتازان به ناز ای قلمدار متن
که لکاند و جوهرنما دیگران
شما سربلند و شما سرفراز
سرافکندگان خفا دیگران
چنین دست میآورد جفتجفت
نظر کردهی راه یا دیگران
شما هر چه خوب و شما هر چه پاک
چهها دیگران و چهها دیگران
#امیر_حسین_هدایتی
#به_هر_جا_تو_باشی
#ولایت_فقیه_جان_ماست
#لبیکیاخامنهای_لبیکیاحسین_است
@ashareamirhosienhedayati
🌹
بر پلکان دفترت از پا درآمدم
در خون خود به خط تو زیبا درآمدم
بر خطی از مقدمهات جنگ درگرفت
محشر ورود کردی و غوغا درآمدم
آن دست و پنجهها که تو را نرم کردهاند
من هم طفیلِ هستی آنها درآمدم
شخصیتی که ته بکشد قهرمان کیست
افتاده روی جلد و مقوا درآمدم
این قصهی تو بود که با من نساختی
آماده آمدم من و از پا درآمدم
از آب و گِل درآمده بود این مجسمه
اما کجا و کِی به تماشا درآمدم
شطرنجیام نکرده تو را مات میکنم
در کوه ناقه بودم و عنقا درآمدم
در قصهی خودت همهی نقشها تویی
بیخود به راه آمده بیجا درآمدم
یک قهرمان بیحرکت، تیر بیهدف
تنها برای حذف به انشا درآمدم
#امیر_حسین_هدایتی
#بر_پلکان_دفترت
@ashareamirhosienhedayati
🌹
یک پا به ساحل میکشی صد قل هوالله
صد دل به دریا میزنی الحمدلله
داری سرِ بحثِ جدیدی میگشایی
حرف از رگِ ما میزنی الحمدلله
#امیر_حسین_هدایتی
#یک_پا_به_ساحل
@ashareamirhosienhedayati
🌹
من معتقدم اگر به غم فکر کنم
باید به نجات خویش هم فکر کنم
کو راهزنِ گردنهگیری که نخواست
با هر قدمی به آن قدم فکر کنم
#امیر_حسین_هدایتی
#من_معتقدم
@ashareamirhosienhedayati
🌹
ادامه میدهم این چند واژه تا ته خط را
نفس نفس زده بر خاک مرده ماهی شط را
ادامه میدهم این راهبندِ جوهر و خون را
به آن خطای نگهبان که راه داده قشون را
ادامه میدهم این در من و تو دیو و پری را
خطوط درهمِ عمری تماس و بیخبری را
ادامه میدهم این روحِ رفتنی به درک را
کمان و شیطنت و شیشه خرده و پسرک را
تکیدن پسرانِ در قیافهی پدران را
ادامه میدهم این را ادامه میدهم آن را
ادامه میدهم این زنگِ بیصدای خطر را
گذارِ پوستِ افتادهام به مار دوسر را
ادامه میدهم این دوره را و این دَوَران را
تکینه را و تکان را و ناگهان فوران را
ادامه میدهم این بر کرانه لاف زدن را
سرودِ رود به تحریک ماهیان لجن را
ادامه میدهم از زخم تا سیاه شدن را
قیافهای که گرفتم در اشتباه شدن را
ادامه میدهم این در ادامه پیچِ دوسو را
مسیرِ گم شدنم در پیِ کجاوهی او را
ادامه میدهم این ضرب و زنگ و شتم و شَتَک را
میان ظنّ وزیران غزنوی حسنک را
ادامه میدهم این از الف رسیده به یا را
حنای حجب و حیا در نگاه رنگ و ریا را
خلاصه میکنم این در ادامه بحث عبث را
ادامه میدهم اما نه عشق را نه هوس را
#امیر_حسین_هدایتی
#ادامه_میدهم
@ashareamirhosienhedayati
🌹
روضهی دعوت به شام، خانهی خواهر
حاضر و آماده نیست شیعه که باشی
محض سلامت مدام آب بنوشی
مسالهها ساده نیست شیعه که باشی
#امیر_حسین_هدایتی
#روضه_دعوت_به_شام
@ashareamirhosienhedayati
🌹
چه کربلاست همینجا که پهنهی غم توست
چه پر بلاست همین دم که خالی از دمِ توست
اگر صدای تو را میشناخت میدانست
که ریزش دل کوه از طنین محکم توست
صدا اگر به صدا میرسید و کوه به کوه
چه خاطرات که از لرزههای ماتم توست
میان آن دو صدا در فضای بین دو کوه
همین که دست تو افتاد خاک عالم توست
عطش عطش دمِ ساقی گرفتی و دِ بخوان
تمام میکدهها تکیهی محرم توست
#امیر_حسین_هدایتی
#چه_کربلاست
#عاشورا
@ashareamirhosienhedayati
🌹
الله اکبر از غمت الله اکبر
از نقش روی پرچمت الله اکبر
ای شکر اولی بر لبت الحمدلله
ای ذکر اعلی بر دَمت الله اکبر
خلوت نشین آسمانت ابر تیره
با مستحبات غمت الله اکبر
اذکار تسبیح عقیق اش قطره قطره
زیر غبار ماتمت الله اکبر
....
آوازه باید بگذرد از بام و سر در
دیوانه کن در عالمت الله اکبر
#امیر_حسین_هدایتی
#الله_اکبر
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
@ashareamirhosienhedayati
🌹
تا پاسخ فوری تری از مرگ بگیرم
بگذار خودم را بکشم بعد بمیرم
خنجر به تُهیگاهِ طوایف نکشیده
کو آب که بردارم و آتش که بگیرم
ای در همهی راه به من راه نداده
آغوش گشودم که تو را هم بپذیرم
آزادی و چرخانی و رقصانی و خوش باش
من هم که به صد مویه به یک مویِ تو گیرم
ای تاب و درخش رخ رخشان تو مهرم
ای اوج و فرود نوک مژگان تو تیرم
بر صفحهی خط خورده قرار است درآیم
بر کاغذ آتش زده هم بلکه بگیرم
پیوسته به تاریخ قطورِ تو ضعیفم
افتاده به جغرافی تار تو اسیرم
ناخوانده به خلوت نکشاندم که بگویم
آن تکه گلیم تو و این پاره حصیرم
آن گوشه که در خوابی با چشم و چراغم
این گوشه که بیداری در ذهن و ضمیرم
انهارِ روان از بغل چشم تو دریا
چون صخرهی غلتیده کشیدند به زیرم
این پوست خشکیده که بیرون زده از من
باید چه کند با بدن خرد و خمیرم
میگویم و بنویس و بگو تا بنویسم
تا من خودم این خواجه ابوالفضل دبیرم
پروانهی خودسوزی امضا شدهی شمع
با آن قلم تیره بر این تکه حریرم
میسوزم و ای عشق بگو از که بنالم
جز طفل قسم خورده به پیغمبر پیرم
قرنی شد و از پیک نسیمات خبری نیست
دلواپس آن سلسله جنبان کبیرم
صد دست مرا خواندی و برخاست کمینم
بگذار بیفتد اگر افتاد مسیرم
#امیر_حسین_هدایتی
#تا_پاسخ
@ashareamirhosienhedayati
🌹
افسون بتان وسوسه از کار درآمد
از کیسهی سوراخ هوس مار درآمد
کِی زهر به سر نیزهی خورشید خوراندی
ای کوه که عکس دو جهان تار درآمد
آهنگر بیسیرت زنگی زد و انداخت
دور سرِ خود گشت و تبردار درآمد
از کهنهتر از کینه عرق میکند این مست
ایفاگر نقشی که بدلکار درآمد
ما را سَرِمان پیش کشید و دلمان برد
دل پس ننشست از سر و سردار درآمد
با هر صلواتی که گل سرخ فرستاد
یک خنجرش از ساقهی پیکار درآمد
تا خونِ دل از گوشهی لب پاک نکرده
لبخند گل از قهقهی خار درآمد
افسون بتان هنده و حماله درآورد
لیلای حسین است که عمار درآمد
نی نامهی ساقی زده آتش به دل آب
روزی که نواها همه خونبار درآمد
فردا شد و فرهاد تو ای وعدهی شیرین
بر نخل رطب میثم تمار درآمد
#امیر_حسین_هدایتی
#افسون_بتان
@ashareamirhosienhedayati