eitaa logo
اشعار استاد امیر حسین هدایتی
186 دنبال‌کننده
89 عکس
15 ویدیو
1 فایل
در خون زد و بر پوستم با استخوانم وا داشت بنویسم که ننویسم...بخوانم ادمین👇 شعری از استاد دارید یا نکته‌ای هست بفرمایید @Benvic
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 به من حق می‌دهی حقی که من دیگر نمی‌خواهم به من سر می‌زنی حالا که حتی سر نمی‌خواهم از این جانی که من عمری به در بُردم چه می‌خواهی چه می‌خواهی از این جانی که من دیگر نمی‌خواهم چرا باید کسی حال مرا بهتر کند وقتی من از این زندگی حالی از این بهتر نمی‌خواهم نسیم کوچه و باد بیابان هم خبر دارد از آن تن کمترین بویی بر این بستر نمی‌خواهم چرا باید کسی با کفش روی فرش من باشد که او را بیش از این جا پای پشت در نمی‌خواهم در این حالی که مثل یک در سنگین به هم خوردم نباید موج بردارم ولی لنگر نمی‌خواهم برای نقش روی پرده‌ی آخر نمی‌میرم برای کشتن‌اش هم پرده‌ی آخر نمی‌خواهم طناب چرخِ گردون را به دَلوِ خود نمی‌گیرم به چنگم تار مویی از سرش کمتر نمی‌خواهم تو را در قصه‌ی چشم از تماشا باز می‌دارم که روی صحنه نقش دامنت را تَر نمی‌خواهم به ماهی‌های قرمز بنگرم در تنگ خالی‌شان ولی من تُنگ و تشویق و تماشاگر نمی‌خواهم میان بهترین‌ها بهترین‌اش را خودم دارم اگر حرف نوازش می‌زنم مادر نمی‌خواهم برو خیرت قبول این پرورشگاه قدیمی را که من تنها یتیم‌اش نیستم دیگر نمی‌خواهم @ashareamirhosienhedayati