🌹
جسم اگر این است ابزار حیاتی بیش نیست
این بدن با این حرارت ضایعاتی بیش نیست
عشق با ارواح آمد با همان ارواح رفت
تحفهی شهر بدنها منکراتی بیش نیست
غم که تا فردا و فرداها دوام آورده بود
گفت مستی کن که دنیا سوروساتی بیش نیست
مطمئن بودم خطایی از تنم رخ داده است
گفت اطمینان دمای بیثباتی بیش نیست
یک دلیل آورد غم یک یک دلیل آورد غم
پاسخی هم دادم و لاطائلاتی بیش نیست
زندهام در گور و از حقِّ حیاتم میخورم
توشهام ته ماندهی حق حیاتی بیش نیست
لب به لب با گور در شیب و فراز انداخته
این مَلک گاریچی بی احتیاطی بیش نیست
مشت باز بی دفاع من به دیواری نخورد
لات هم در کوری این جاهل مناتی بیش نیست
ریگِ شلفیّات و دشنام از دهانش ریخته
هر بتی سنگش سر راهیست لاتی بیش نیست
تیشه باید کام کرمانشاه را شیرین کند
سنگها و صخرهها نقل و نباتی بیش نیست
آسمان بی ستون یکجا سرِ فرهاد ریخت
کوه کندن حفر سوراخ نجاتی بیش نیست
نی حکایت یا شکایت از جدایی کرد و رفت
این شکر خوردن دو بند از خاطراتی بیش نیست
وزن شکواییّهاش با هفت من کاغذ هنوز
فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتی بیش نیست
#امیر_حسین_هدایتی
#جسم_اگر_این_است
@ashareamirhosienhedayati