🌹
دوستت دارم ای نظر کرده
به سراپای من سفر کرده
پشتِ نازکنگاه خود مانده
صاف یا کج به من نظر کرده
حق خود را به من روا دیده
زده از گردنم به در کرده
با دو انگشت در سرم رفته
باوری دیده بارور کرده
غلطم را درست فهمیده
خط زده پاک و پاک تر کرده
ماجرای مرا شتاب زده
به لب آورده مختصر کرده
با همین مختصر دویده به بام
همهی شهر را خبر کرده
صاف دندان به شاهرگ برده
خون سرخ مرا هدر کرده
سرِ سرباز را به سنگ زده
زیر چادر امیر! سر کرده
دوستت دارم ای زیان دیده
سرِ سودای من خطر کرده
طبل بازار را به کوچه زده
گربه رقصانده خون جگر کرده
حجرهداران بینوا چه کنند
همه را برده در به در کرده
اسب رام مرا دهانه به پشت
راهی دشت شعله ور کرده
در دو اکناف راه گم گشته
در دو سوراخ ماه سر کرده
شانه خم کردگان عاصی و من
که از این حلقهمان به در کرده
همه را کو به کو عقب رانده
از قضا طعمهی قدر کرده
دوستت دارم ای ظریف از
پنجه در حلقهی هنر کرده
من تو را و همیشه نیز تو را
که مرا نیز جان به سر کرده
دوست میدارمت ای دهان بسته
که مرا با سکوت کر کرده
#امیر_حسین_هدایتی
#دوستت_دارم
@ashareamirhosienhedayati