🌹
قشون کشید و میآید بگو شتاب کند
چنان که لشکرِ صف بستگان خراب کند
به تیر اولِ پرتابیِ خودش برسد
به قلب دشمن اگر میزند شتاب کند
غبارش از سر و گردن بلندتر بزند
خراب خانه به خونابه منجلاب کند
یکی به آن ملک نوجوان سلام دهد
اگر رسیده و باید مرا عذاب کند
همیشه قیمت رضوان دو گندم است ولی
دو گندمی که دو دندانش آسیاب کند
به سنگ خوردن و بی چشمه آمدن مردن
کدام نقش مرا دیده تا برآب کند
دل از فضیحت رفتار خود به درد آمد
همین که خواست بیندیشد و حساب کند
شب دراز ندارد قلندرِ بیدار
به گردن من اگر قصد پیچ و تاب کند
دهل به هرولهی ناشیانه میکوبد
که من سکوت کنم تا مرا خطاب کند
اگر مخاطبش این بندهام بلند شوم
اگر شنیده دعا را که مستجاب کند
چگونه از سرِ سنگش گذشته این سیلاب
که خشک میکند آن زَهره را که آب کند
اگر به پای خودم رفتهام که پای خودم
چرا ملازم دوزخ مرا جواب کند
خراب کردهتر از ما کسی قیام نکرد
که این سپهبد نوباوه انقلاب کند
رگی به نافهی آهوی شیرخواره رساند
که یال جنگل شیران به خون خضاب کند
کمر به مهرهی تاجیک و ترک میساید
بزاق هر دو زبان را خدا شراب کند
نکشت و بلکه نبینم که اجتناب کند
به قصد ما و به میدان دودِ ما بدمد
سه تارَک از فلک و صورت و نقاب کند
به درّ نادر دنداننماییاش بنگر
اگر خروش برآورده تا عتاب کند
همین که قدّ کف دست اوست گور من است
بنای کیست که گور مرا خراب کند
هزار پردهی چشم مرا بیندازید
که ننگرم رگی از چشمهای که خراب کند
#امیر_حسین_هدایتی
#قشون_کشید
@ashareamirhosienhedayati