eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.2هزار دنبال‌کننده
289 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
بی مروت در نمازم ساق پایم را شکست عاقبت در سجده مُهرِ کربلایم را شکست نیمه شب آمد مرا از خواب بیدارم کند در دعا بودم، ولی قلب دعایم را شکست کُنده و زنجیر، اعضاء مرا لِهْ کرده بود باز هم هر استخوان جا به جایم را شکست گریه می‌کردم برای مادرم، افسوس که... با لگد این بار هم آمد صدایم را شکست پنجه‌اش را باز کرد و موی من را می‌کشید مجلس اشکم میانِ نینوایم را شکست با سلاح بد زبانی مادرم را یاد کرد اینچنین در گوشه‌ی زندان بهایم را شکست بارها با تازیانه رو به روی من نشست ظالمانه می‌زد و دست عطایم را شکست رضا باقریان .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
آنسان که خیرها همه آثار کوثرند درد و بلا ، مصائب آل پیمبرند گلواژه های گریه که یک جا شوند جمع جوشن نوشته: روضه ی موسی بن جعفرند زنجیر، زجر، زهر، سیه چال، ناسزا گویا همه روایتِ گودالِ دیگرند شیبُ الخضیب را به تهِ چاه دیده ای؟ خدُّالتَّریب ها چه بجا سجده میبرند مقتل نوشته: ساق برایش نمانده بود رَزّازها هَماره یهودِ ستمگرند ریشه دوانده همچو درختی به قعرِ خاک این عضوهاست، وارثِ زهرای اطهرند آهن کجا و گردنِ مجروح و پای زخم این دستهای خسته همان دستِ حیدرند با اینکه زیر سُمِّ ستوران نرفته اند این دنده ها شکسته تر از نعش اکبرند سیلی به استخوانِ شکسته نمیزنند اما چه باک؟ وارث غمهای مادرند سبط حسین بود که پیشانی اَش شکست این سربلندها پسرِ شاه بی سرند با اینکه او نمود بلا را خود اختیار خلّصنی یارب از چه به لعلش مُکررند؟ آن بد دهن نمود اهانت به مادرش! این خاندان ز اهل جهان مادری ترند عجّل وفاتی اَش به عطش مستجاب شد بر روزه دار، زهر به افطار میبرند؟ گر تخته پاره ای شده تابوت این امام آری همه تلافی آن فتح خیبرند زنجیرها به پیکر او حلقه حلقه ماند تا روز حشر نیز نشانش به پیکرند محمود ژولیده .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
محبوس کرده در وسط سینه آه را کرده اسیرخود دل خورشید و ماه را او بانی نجات تمام اسیرهاست یوسف اگرچه سهم خودش کرده چاه را بر میله ی قفس زده بال شکسته را تا که رفیق گریه کند هر نگاه را ازجور تازیانه تن او کبود شد بایاد کوچه کرده تنش این سیاه را راه نفس کشیدن او بسته می شود هنگام نقل اینکه...کسی بسته راه را پایش شکست و پایه ی کرسی کشید آه برپای سلسله بنویس این گناه را یک سو سپاه سندی و یک سو سپاه شمر هم دست کرده سلسله هردو سپاه را برروی تخته پاره لهوفی نهاده اند که گریه کرده دم ب دم قتلگاه را محسن حنیفی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
زندان صبر بود و هوای رضای او شوقش کشیده بود به خلوت‌سرای او زندان نبود، چاه پر از کینه بود و بس زنده به گور کردن آئینه بود و بس زندان نبود یک قفس زیر خاک بود هر کس نفس نداشت در آنجا هلاک بود زندان نبود، کرب و بلای دوباره بود یک قتلگاه مخفی پر استعاره بود زندان نبود یوسف در بین چاه بود زندان نبود گودی یک قتلگاه بود زنجیر بود و آینه بود و نگاه بود تصویر هر چه بود، کبود و سیاه بود زنجیر را به گردن آیینه بسته‌اند صحن و سرای آینه را هم شکسته‌اند دیگر کسی به نور کنایه نمی‌زند شلاق روی صورت آیه نمی‌زند می‌خواستند ظلم به آل علی کنند می‌خواستند روز و شبش را یکی کنند هر کس که می‌رسید در آنجا ادب نداشت جز ناسزا کلام خوشی روی لب نداشت حتی نماز و روزه در آنجا بهانه بود افطار روزه‌دار خدا تازیانه بود باران گرفته و همه‌ی شب گریسته گاهی به حال معجر زینب گریسته زندان نبود روضه‌ی گودال یار بود هر شب برای عمه‌ی خود بی‌قرار بود حرف از اسارت و غل و زنجیر یار بود زینب میان جمعیت نیزه‌دار بود در شهر شام غیرت و شرم و حیا نبود زندان برای دختر زهرا روا نبود رحمان نوازنی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
پـر می زند دوبـاره قلم در هوای تو چون آسمان گرفته دلش در عزای تو دیگـر صدای ناله ی شبهـات رفتـه و حتـی سحـر بهانـه بگیـرد بـرای تو از حال می روی چه قَدَر بین سجده ها مشتـاق این عبـادت شیرین خدای تو بـا سیلی و شکنجه کـه افطـار میکنی حالا شبیـه فاطمه شد روضه هـای تو با ناسزا بـه مادرتـان گریـه میکنـی چـون از تبـار فاطمه ای ماجـرای تـو... موسای مـا تویـی و فقط با اشـاره ای نیلـی روان ز چشم تـرم با عصـای تو بـدکـاره هم شوم تو مرا خوب می کنی آدم کنـــد مــرا نفس ربنــای تـو باب الحوائـج همــه ی مستمنـدهـا شـد مستجاب حاجت مـا از دعـای تو آیـا شـود گـدای حریـم شمـا شوم؟ هستـم دخیـل دامـن ابـن الرضای تو... احمد ایرانی نسب .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
بر روی خاک بس که تنش را کشیده بود خونش به نقطه نقطه ی زندان چکیده بود عجل وفات و روضه ی مادر زیاد داشت موسی بن جعفر این دم آخر بریده بود جسمی که در هجوم بلا روز خوش ندید حالا به روی تخته چه خوش آرمیده بود جان داد بین غربت و حالا کفن به دست جمعی برای عرض ارادت رسیده بود هر کس برای دیدنش آمد نمی شناخت از بس شکسته پیکر و از بس خمیده بود صبرش گواه , عاقبتش را رقم نزد زخم عمیق و درد فراقی که دیده بود ‌او را شبیه جد غریبش زمین زده دشنام مادری که از اینها شنیده بود جسمش دگر ولی به بیابان رها نشد جای کفن نصیب تنش بوریا نشد دشمن تنش به معبر مرکب بدل نکرد معصومه رأس غرق به خونی بغل نکرد این هفتمین مصیبت و پیوست کربلاست این دل هر آنچه میکشد از دست کربلاست حمیدرضا محسنات .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
در این زندان تو را در آتش تقدیر می بینم تو را در اوج غربت زخمی زنجیر می ببینم نداری پوست بر پیکر، نمانده گوشت بر این تن چنان لاغر شدی گویا فقط تصویر می بینم! شبیه مادرت از آرزوی مرگ لبریزی بمیرم که تو را از زندگانی سیر می بینم غریبی بیشتر از این که در این مصر، موسائی ولی هارون شهرت را پر از تزویر می بینم عزیز عالمی یوسف، چه بر مسند چه در زندان چرا با چشم ظاهربین خود تحقیر می بینم؟ کدامین استعاره شرح حالت در قفس باشد؟ غزال زخم خورده؟ نه، سراپا شیر می بینم نبین هارون به تخت است و غریب این سیه چالی تو آن بالای بالا، دشمنت را زیر می بینم نیامد مرغ نفرین در قنوتت، چشم دشمن کور نمازت را پر از آرامش تکبیر می بینم چه کرده کظم غیظت با دل بی رحم زندانبان؟ که در عمق نگاهش این همه تغییر می بینم شب تردید هایش را سحر کرده است، مهتابت دل ویران او را شاد از تعمیر می بینم به اعجاز نگاه تو زلیخا شد مسلمانت تمام حیله ها را در تو بی تأثیر می بینم نمی چسبد به تو این وصله ها، معصوم معصومی تو را در روشنای آیه تطهیر می بینم دل شمس الشموست می شود خون از غروب تو خراسان را در این شبهای غم دلگیر می بینم غزل از مهر سلطان می شود لبریز، می گوید همین ناچیز را شایسته تقدیر می بینم سیدمسیح شاهچراغ .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
تمام حجم تنت زیر یک عبا مانده به روی پهلوی تو چند جای پا مانده نفس کشیده ای و بند آمده نَفَست به سینه ات چقدَر استخوان، رها مانده خدا کند تو دگر مثل فاطمه نشوی خدای، رحم کند بر تنِ بجا مانده به سجده می روی و مثل بید می‌لرزی قیام کن که تسلّای ربّنا مانده هوای غربتِ زندان که جای خود دارد نگاه یک زنِ رقّاص بی حیا مانده به‌ فرض‌ هم‌ که ‌خودت از جهان، خلاص‌ شوی هنوز ، غربتِ معصومه و رضا مانده کمی اگر غُل و زنجیرها امان بدهد صدا هنوز در این اشکِ بیصدا مانده دوباره روضه ی جانسوز پنج تن داری بخوان که روضه ی مکشوفِ کربلا مانده بخوان که شمر، نشسته به سینه ای خسته اگرچه سینه شکسته ولی صدا مانده به التماسِ صدای حسین، یا زینب! برو حرم که غم گوشواره ها مانده حمید رمی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
دوری از شهر و دیارم عزتم را لطمه زد این جدائی قلب پاک عترتم را لطمه زد با دو دست بسته هم باب‌الحوائج بوده‌ام کی غل و زنجیر فضل و رحمتم را لطمه زد ناله‌های ممتدم گویای این مطلب شده بغض سینه اشتیاق صحبتم را لطمه زد تار می‌بینم ز بس که این حرامی یهود گاه و بیگاه آمد از ره صورتم را لطمه زد صوت سیلی هم‌صدا شد با صدای خنده‌اش هر دمی آمد سراغم خلوتم را لطمه زد نام زهرا را نه تنها با طهارت او نبرد بد دهن بود و دل با غیرتم را لطمه زد داغ من یک سر بریدن کمتر از جدم حسین آخر کار این کفن‌ها غربتم را لطمه زد پیکر من بین راه زائران کربلا این سه‌روزه تا قیامت شوکتم را لطمه زد قاسم نعمتی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت پیری شکسته که جگری ریز ریز داشت دلتنگی‌اش برایِ رضا سینه سوز بود قلبی برای دخترکَش ناله خیز داشت با دستهای بسته  فقط ناسزا شنید زخمِ زبانِ قاتلِ او نیشِ تیز داشت دیشب صدای سرفه‌ی او تا سحر رسید زنجیر بِینِ حلقه‌ی خود یک مریض داشت زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد این استخوانِ پا چِقَدر خُرده ریز داشت او روی در شکسته و  مادر به پشتِ در تشییع او به روضه‌ی زهرا گریز داشت بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود انگار لنگه در دو سه تا میخِ تیز داشت اول مدینه بعد دلم کاخِ شام رفت زندان هرآنچه داشت  ویرانه نیز داشت سر رویِ طشت بود و حرامی کنارِ طشت نامرد بِینِ دست شرابی غلیظ داشت با گریه گفت عمه مرا میدهد نشان نامحرمی که تکه کلامِ کنیز داشت... حسن لطفی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
.   ای خاک کاظمین تو عطر بهشت من ای مهر تو ز روز ازل در سرشت من عنوان و فخر نوکریت سرنوشت من بذر ولایت تو در آغاز کشت من با مدح تو است زنده دل و جان ما همه ای موسی مسیح دم آل فاطمه ما سائل و تو دست عنایات داوری ما بندۀ حقیر و تو مولا و سروری در سلسله به سلسله ها یار و یاوری باب الحوائج استی و موسی ابن جعفری باب النّجات قبلۀ حاجات ما تویی جان دعا و روح مناجات ما تویی تو شمع جمع محفل اولاد آدمی تو هفتمین امام به خلق دو عالمی روح مصوّر استی و جان مجسّمی هم بحر هفت دُرّی و هم دُرّ شش یمی آنجا که هست مهر تو آب حیات ما تبدیل بر گناه شود سیّآت ما ای دل به دوستّی تو بیت الولای ما ای کاظمین تو نجف و کربلای ما بر غرفۀ ضریح تو دست دعای ما صحن تو مروه و حرم تو صفای ما ما را بود هوای طواف حریم تو ای جود اهلبیت به دست کریم تو تو موسی ولایتی و حبس، طور تو تابد به دل ز قعر سیه چال، نور تو خیل ملک ستاده به خدمت، حضور تو خلوتسرای حبس پر از شوق و شور تو ظاهر اگر چه سلسله بر دست و پای تو است زنجیر نه سپهر به دست ولای تو است یوسف به جسم و پیرهنت بوسه می زند یعقوب بر لب و دهنت بوسه می زند گل بر لطافت سخنت بوسه می زند زنجیر هم به زخم تنت بوسه می زند در ذکر شامگاه تو پوشید راز شب ای عاشق طنین دعایت نماز شب افلاکیان غلام کمر بستۀ تواند مردان جود سائل پیوستۀ تواند اهل کمال بندۀ وارستۀ تواند مبهوت ذکر و نالۀ آهستۀ تواند وقتی که لب برای دعا باز می کنی در حلقه های سلسه پرواز می کنی در اقتدار، مظهر خلاّق داوری در کظم غیظ، وارث شخص پیمبری در حلم مجتبایی و در صبر حیدری حقّا که نجل فاطمه موسی ابن جعفری دین من و تجلّی ایمان من تویی توحید و ذکر و محشر و میزان  من تویی ای میوه های نخل دعا اشک جاریت هر شب نماز، عاشق شب زنده داریت رویت به خاک و چرخ پی خاکساریت مبهوت گشته سلسله از بردباریت باران اشک بر رخ چون لالۀ تو بود هنگام گریه سلسله همنالۀ تو بود دردا که گشت خاک سیه چال بسترت دشمن به حبس تیره چه آورد بر سرت مانند شمع سوخته شد آب پیکرت ای کاش بود حضرت معصومه در برت در غربت تو سلسه ها داد می زدند بر زخم گردنت همه فریاد می زدند پیوسته بود نام خداوند بر لبت می برد دل ز سلسله ها ذکر یا ربت می سوخت قلب مرغ شب از ناله ی شبت آخر غروب کرد غریبانه کوکبت با زهر کینه زخم درون تو چاره شد در ماتم تو قلب رضا پاره پاره شد از داغ تو به سینه یاران شراره بود دلهای شیعیان ز غمت پاره پاره شد تشیع جسم پاک تو داغ دوباره بود تابوتت ای ولّی خدا تخته پاره بود تنها نه در عزای تو «میثم» گریسته بر غربت تو دیدۀ عالم گریسته . شاعر : غلامرضا سازگار      نوع شعر : مدح و مرثیه      وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن      قالب شعر : مربع ترکیب     ._______ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. علیه السلام کاشکی از زندون غم رها بشم از غُل و زنجیرا من جدا بشم آزادم بشم بعیده بتونم با ساق شکسته روی پا بشم مرغی که شکسته بال و پر منم چش براه دختر و پسر منم بی ملاقاتی ترین اسیری که نداره هیشکی ازش خبر منم چن ساله که بچه ها مو ندیدم روشونو فقط توی خواب بوسیدم مثه بچه کوچیکا با پنجه هام عکس معصومه مو رو خاک کشیدم من امامی ام که آواره شده چاره سازی ام که بیچاره شده یقه مو بسکه نگهبان کشیده لباس مُندرسم پاره شده توی چاه تارم و یار ندارم یوسفم ولی خریدار ندارم روزه میگیرم ولی وقت غروب غیر مُشت و لگد افطار ندارم زنجیر دور گلوم بسته صدام رفته توی تاریکی سوی چشام توی دخمه گیسوهام بُلن شده منو رو خاک میکشه از گیسوهام می‌کنم وقتی زندانبان میاد سر میزنه روحم از توی تنم پر میزنه میدونه مادریم لَج میکنه حرفای بدی به مادر میزنه گاهی با من سرِ دعوا میزاره شلاقش رو صورتم جا میزاره تو نماز وقتی میونِ سجده ام بی حیا رو گردنم پا میزاره واسه خنده هی منو آزار میده منو با پا یه گوشه قرار میده واسه اینکه دیگه قرآن نخونم این یهودی گِلومو فشار میده شیعه ها برای من گریه کنید واسه روضه های من گریه کنید شب عیدی رخت نو که خریدین بیاد عبای من گریه کنید بیاید اصلا تا با من گریه کنید بیاد اون بی کفن گریه کنید درآوردن لباس جدّ منو یاد اون بریده تن گریه کنید یاد اون غما منو میده عذاب دستای عمّه مو بستن با طناب زن و بچّه ش توی مجلس یزید حالشون بد میشد از بوی شراب ۹۹/۱۲/۱۸ مجتبی صمدی شهاب ✍ ..................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .