.
#شب_هفتم_محرم
ساکن عرش خدا بال دعایش گریه است
مُحرم ماه محرّم ربنایش گریه است
بندگی مال خدا و زندگی مال حسین
خوش بحال آنکه فرش زیر پایش گریه است
خیر دنیا را نمیخواهیم، ارزانی تان
آنچه را خیرالنسا داده بجایش گریه است
راست میگویند روضه آب و نان ما شده
نهضت ما ابتدا تا انتهایش گریه است
دل نبستن بر حسین از هر گناهی بدتر است
دل اگر بیمار شد دارالشفایش گریه است
هم زیارت هم شهادت می دهند، آماده باش
با دو چشمی که جهاد هر دو تایش گریه است
بارها با دست آقا دست بیعت داده ایم
سنگ های این حسینیه بنایش گریه است
چندسالی هست دارد حسرت یک اربعین
من فدای رهبرم که کربلایش گریه است
ما فقط حال بکا داریم اما فاطمه
موقع ذکر مصیبت، گریه هایش گریه است
کشتهء اشک است یا خون خدای ما حسین؟!
زخم های پیکر آقا دوایش گریه است
مشک آبی نیست، سقا نیست، اما کودکش
تشنه است، آنچه ضرر دارد برایش گریه است
چند وقتی میشود نه شیر خورده نه غذا
جان ندارد حنجرش، جان صدایش گریه است
می برد آبش دهد ارباب یا خوابش کند
حاجی شش ماهه ای را که منایش گریه است
یک قدم برداشت و چندین قدم آمد عقب
پشت سر یک لشکر اما پیش پایش گریه است
خنده هایش را گرفتی حرمله از مادرش!
دست بابا خونی و زیر عبایش گریه است
#امام_حسین
#حضرت_علی_اصغر
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#امام_زمان
مجنون شدم از بسکه لیلا را ندیدم
آمد محرّم، باز آقا را ندیدم
کو آنکسی که پیرهن مشکی تنم کرد
من کور بودم، ماه زهرا را ندیدم
طوبی لکم می گفت با هر یاحسینم
در روضه هم آن قدّ طوبا را ندیدم
خیمه زدم در کوچهء ماتم، ولی حیف!
خیمه نشین دشت و صحرا را ندیدم
سائل شدم، آواره باشم پشت این در
عمریست که آن روی زیبا را ندیدم
نوحوا علی الارباب... این دستور زهراست
من طعنه های اهل دنیا را ندیدم
تلخم، ولی قند فراوانم حسین است
شیرینی حلوا و خرما را ندیدم
دستم دخیل پرچم است الحمدلله
والله! درمان اطبّا را ندیدم
آقا بیا یک سر بزن بر نوکر خود
آقا بیا شاید که فردا را ندیدم
حاجت روایم کن ترا جان ابالفضل
دو سال شد که صحن سقا را ندیدم
#مناجات_امام_زمان_عج
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_سوم_محرم
بی سر و پایی رسیده بر در میخانه ات
سوخته بین گناهانش پر پروانه ات
من کی ام بیچاره ات، آواره ات، دیوانه ات
پس قبولم کن بیایم گوشهء ویرانه ات
دختر زهرای مرضیه که زهرای منی
هرچه هم بالا بیایم، باز بالای منی
صد گره برکار خود انداختم، حل کن مرا
عرض حاجت می کنم، شرح مطوّل کن مرا
پشت هم در می زنم، خیلی معطّل کن مرا
بر حسین فاطمه اصلا" محوّل کن مرا
گفتمت باری تعالی، این جهالت نیست که
پادشاه عالمی اصلا" سه سالت نیست که
دائم از اشک دو چشمت حوض کوثر می کشم
مست مستم که سبو پشت سبو سر می کشم
تو سلیمانی و من مورم که لشکر می کشم
با هو الهو باتو یا زینب، مکرر می کشم
قبله جان منی، ای شرح مشروح سحر
جان زهرا، جان زینب، آبرویم را بخر
ضربه هایی فرصت یک بار آهت را گرفت
پنجه ها مثل خسوفی روی ماهت را گرفت
بشکند دستی که هر شب، سرپناهت را گرفت
ای بسوزد زجر که سوی نگاهت را گرفت
دست های کوچکت زخمی شده در سلسله
کُشت ما را روضهء جاماندنت از قافله
گفتی ای نیزه نشین؛ آیا تویی بابای من؟
خوب شد که آمدی در لیله الاسرای من
خرد شد زیر هجوم نیزه داران پای من
بر زمین خوردم، ولی تو سنگ خوردی جای من
شمر با لحن بد خود بر همه می تاخت وای
دختر شامی ترا هم دست می انداخت وای
روضه ام را سخت و آسانش کنی، سوزانده اند
آنکه می خواهی تو سامانش کنی، سوزانده اند
رو نمانده تا که درمانش کنی، سوزانده اند
مو نمانده تا پریشانش کنی، سوزانده اند
آمدی پیشم ولی دیر آمدی، دیر آمدی
آمدی حالا که زهرایت شده پیر آمدی
#حضرت_رقیه
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#امام_زمان
آقا شنیده ام همهء روضه هات را
در مجلس عزا غم و سوز صدات را
انگار بغض روضهء جدّت گرفته است
بعضی فرازهای دعای سمات را
ای نفس مطمئنهء جامانده از حسین!
خواندی چنین برای که "والعادیات" را؟
از صبح تا به شام فقط نوحه می کنی
این زخم های کهنه و درد بیات را
باری شده به شانهء تو گریه لرزه ها
اشکت به هم زده جرَیان فرات را
داری دعا برای تمام بنی اسد
چون عمه جان که کرده دعا آن دهات را
مولا به حق ناحیه ای که مقدس است
در دست خالیم بده برگ برات را
#مناجات_امام_زمان_عج
#شب_عاشورا
#رضا_دین_پرور✍
.
سلام آشنای گرفتارها!
کس و کار ما بی کس و کارها!
مرا خواندی اما تو را پس زدم
من از بی کسی رو به هر کس زدم
کسی نیستم که حسابم کنی
از این ترس دارم جوابم کنی
بده سر پناهم، پناهم بده
شدم طرد مردم، تو راهم بده
ببین روسیاهی زمین خورده است
نظر کن به آنکس که دلمُرده است
اگرچه پر از اشتباهم هنوز
عزیزم تویی تکیه گاهم هنوز
گرفتی سراغ مرا این وسط
تو پرسیدی احوال من را فقط
نگفتی برو جای پایین و پست
گدای تو بالای مجلس نشست
به پای دلم تا حرم عازمم
بجان علی من نجف لازمم
بده تا محرم دو تا چشم تر
مرا زودتر کربلا هم ببر
#مناجات_امام_زمان_عج
#نجف
#کربلا
#رضا_دین_پرور
گریه زاری گدا در حرمت می چسبد
هر شب جمعه دعا در حرمت می چسبد
آنقدر کرببلا خواستم از مشهد که
بردن اسم رضا در حرمت می چسبد
سینه زن های تو از بسکه ز پا می افتند
غالباً دوست و پا در حرمت می چسبد
سمت شش گوشه و گودال، دم وادی تل
روضهء داغ سه جا در حرمت میچسبد
پنجشنبه دم مغرب همه جا غلغله است
موقع گریهء مادر، حرمت می چسبد
#امام_حسین
#شب_جمعه
#رضا_دین_پرور✍
.
چشم من گرچه شده تار حواسم به تو هست
دستپاچه شدم این بار حواسم به تو هست
هر طرف پرت شد اعضات و دل من هر جاست
پیش تو نیستم انگار حواسم به تو هست
جگرم پاره شد از وا شدن زخم لبت
نفست را تو نگهدار، حواسم به تو هست
جان نکن جان نکنم، آه نکش پا نکشم
گر شدم پیر و گرفتار حواسم به تو هست
گرچه صد تیر به روی بدنت ریخته است
روی این دشت پر از خار حواسم به تو هست
چارگوشه شده از چند جهت صحن تنت
جگرم سوخت به ناچار، حواسم به تو هست
صد و ده تا شده ای جلب توجه بکنی
می زنم دور و برت زار، حواسم به تو هست
نیزه ها دور سر تو همه سرگردانند
تو خودت پاشو و بشمار، حواسم به تو هست
عمه ات بی خبر آمد ز حرم فکری کن
گرچه کارم شده دشوار حواسم به تو هست
چون پریشانی موی تو پریشان شده ام
عمه و معجر و اصرار... حواسم به تو هست
دست بردم به عبا تا بروی سمت حرم
وسط خندهء اشرار حواسم به تو هست
#محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
#رضا_دین_پرور✍
.
امان نامه
بسوز ای دل بسوز از داستانم
غمی آتش زده بر روی جانم
امان از شر فامیل حسودم
امان از مکر قوم بد زبانم
حسین اینجا اسیر و شمر نامرد
مسیر مکه را داده نشانم
خجالت می کشم از روی زینب
خودم را سوی خیمه میکشانم
چه بهتر اینکه صد دفعه بمیرم
اگر از دشمنم باشد امانم
هر آنچه هست هر کس من همینم
هرآنچه گفت مولایم همانم
من عباسم، ابوالفضلم، امیرم
سپاه زینبم، خشم عیانم
سپهدارم علمدار حسینم
اگر تا حشر هم اینجا بمانم
منم شمشیر حیدر در قلافش
من آن تیرم که در بند کمانم
اگرچه مادرم ام البنین است
ولیکن زاده زهرا بخوانم
فدای چشم مولا چشمهایم
فدای دست مولا بازوانم
به امید خدا،سقای لشکر
همیشه سربلند از امتحانم
همه در خیمه خاطر جمع هستند
که از اب گوارا می رسانم
خجل از بیقراری رباب و
تلظی های طفل نیمه جانم
اگر چه دستهای من جدا شد
گرفتم مشک را بین دهانم
نخوردم جا ز بارانی که آمد
نداده تیر و سر نیزه تکانم
نخوردم بر زمین تا که نشاندند
عمودی را به روی استخوانم
زمین خوردم شدم شرمنده تو
ولی شرمنده تر از بانوانم
#حضرت_عباس_ع
#تاسوعا
#رضا_دین_پرور✍
.
دست و پا می زدی و پا به سرت خورد حسین
نیزه ای آمد و روی جگرت خورد حسین
چشمت افتاد به مادر که پریشان شده بود
چکمه ای آمد و بر چشم ترت خورد حسین
خنجر شمر سرت را چقدر کُند برید
چقدر مشت و لگد دور و برت خورد حسین
هم میان دهنت چوب و ته نیزه شکست
هم عصا روی تن محتضرت خورد حسین
از نخ پیرهن کهنهء جسمت نگذشت
آن که نان از سر باغ پدرت خورد حسین
تا لباس تو در آمد ز تنت آب شدی
بعد بر معجر زینب نظرت خورد حسین
#شب_عاشورا
#گودال
#رضا_دین_پرور✍
.
چقدر ناله کنم در عزای تو چِقَدر
چقدر روضه و گریه برای تو چِقَدر
شفاست ذره ای از تربت و غبار ضریح
گرفته اند شفا با دوای تو چِقَدر
هوای ابری چشمِ مرا ببند به اشک
بگو نفس بکشم در هوای تو چِقَدر
چه عاشقان که گذشتند از جوانی خویش
خلاصه پیر شدند از دعای تو چِقَدر
همین اذان که سر از دامن افق برداشت
گذاشت بغض خودش را به پای تو چِقَدر
همین که باز ندیده ضریح تو ما را
گرفته است دل کربلای تو چِقَدر
تویی که بر روی نی رفته ای بی انگشتر
بگو به سر بزنم من به جای تو چِقَدر
#امام_حسین
#رضا_دین_پرور✍
.
بغلم کن که دل مضطر من آشوب است
من اگر سر بدهم قبل تو حالم خوب است
بس کن اینقدر به پیراهن خود چاک نزن
صورت سوخته ات را به روی خاک نزن
نیزه بر خاک زدی من جگرم سوخت حسین
خواب دیدم که تو رفتی و حرم سوخت حسین
قاتل من شده این بافتهء مادر تو
صبر کن هی بزنم بوسه روی حنجر تو
کار من بعد تو دلشوره و دلواپسی است
تک و تنها شدم و ترس من از بی کسی است
قوم خولی و سنان را بنگر، سر دزدند
مردهای سرِ این گردنه معجر دزدند
وای اگر خیمهء نسوان تو غارت بشود
دخترت دربدر راه اسارت بشود
#شب_عاشورا
#وداع
#رضا_دین_پرور✍
.
دنبال تو ما را به چشم تر می آورد
آنکس که روی نیزه اش گوهر می آورد
بالای تل دیدم سر بالانشینم...
از زیر دست و پا ترا مادر می آورد
ای پیکر جامانده روی خاک سوزان!
دیدم کسی در کوفه انگشتر می آورد
سر درد دارم بسکه خولی مست کرده
بعد شبی که بین خورجین سر می آورد
من زینبم بر ناقه عریان همانکه...
روزی مرا با احترام اکبر می آورد
با سر کسی روی زمین هرگز نمی خورد
این ساربان ما را اگر بهتر می آورد
ای کاش از بالای آن سرنیزهء تیز
می آمدی و دخترت پر در می آورد
من صبر از کف داده ام قرآن که خواندی
خب صبر می کردی کسی منبر می آورد
هی سنگ خوردم باتو از دست کسی که
خرما و نان از سفره حیدر می آورد
رد می شوم از کوچه و بازار کوفه
ای کاش محرم داشتم معجر می آورد
#محرم
#حرکت_کاروان
#کوفه
#حضرت_زینب
#رضا_دین_پرور✍
.