eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
275 عکس
174 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. روزگارم در پناه تکیه ات سر می شود دست، بر خاک سیاهم می زنم زر می شود بچهء شاگردِ پرچم دوز را، مردی شده! خوش بحالش مثل نوکرهات، نوکر می شود فرش خود را می فروشم خرج هیئت می کنم برکت ولخرجی ام، صدها برابر می شود هروله کردم، پس از آن گریه می چسبد فقط خستگی سینه زن با گریه اش در می شود عقل را ول کرده ام، خواب و خوراکم روضه است مجلس دیوانه ها یک جور دیگر می شود پهلوی هر روضه، چایِ قند، پهلو میخورم اشک هایم آبِ جوش این سماور می شود مزه دارد دستپخت آشپزهایت حسین! بانی دیگ غذایت شخص مادر می شود چوب و هیزم دیدم و یاد تنور افتاده ام سوختم از غصهء آن سر که لاغر می شود دخترم خورده زمین و پای او زخمی شده از رقیه خواستم!... عشقش مکرر می شود آب می نوشم ولی در استکانم آتش است تشنگی کربلا با آب، بدتر می شود پیش زهرا آب را بستند بر اهل حرم این خبر دارد به داغی سخت، منجر میشود گریه کرد و از میان خیمه پا بیرون گذاشت گفت بابا؛ یاورت این دفعه اصغر میشود نه حسن داری کنارت، نه علمداری حسین گر بمانم در حرم، محسن مکدّر میشود یک علیِّ اکبر تو شد هزار و یک علی پس علیِّ اصغرت هم چند لشکر میشود ✍ .
. شش ماهه ام اما امام تشنه هایم سرباز آقای غریب کربلایم نوشیده ام کوثر بجای شیر مادر امّید زهرایم، یل شیر خدایم دارم تلظی می کنم اما نه از آب ای اهل عالم، تشنهء خون خدایم من دستگیر عالمم مثل ابالفضل این بند قنداقه نبسته دست و پایم لالایی من را رقیه خواند و گفته مثل علی اکبرش میدان بیایم این گریه هایم آیهء "اِنّا فَتَحنا"ست کی گفته خشکیده دهان و حلق و نایم من حاجی و خیمه حریم امن، اما آغوش بابای غریبم شد منایم معراج را با خون خود سیراب کردم بابا گرفت اسم خدا را در ازایم آقایم و عرشی ام و بالانشینم همپای بابا بر سر نیزه است جایم ✍ .
. صلوات‌الله علیه دل زنده می شود ز ولای تو یا حسین جان تازه می شود ز ثنای تو یا حسین مرغ دلم که طایر عرش آشیان بود پرواز می کند به هوای تو یا حسین تو خواستی برای خدا هرچه خواستی حق خواست هرچه خواست برای تو یا حسین خود گرچه کعبه‌ای و صفایی و مروه‌ای شد کعبه باصفا ز صفای تو یا حسین تا فخر بر ملایکه روح الامین کند روبد به مژّه خاک سرای تو یا حسین باشد خلاف حق به خلاف رضای تو باشد رضای حق به رضای تو یاحسین تو شاه ملک عشقی و بر آسمان قدر شاهان دهر جمله گدای تو یا حسین هرچند خضر ز آب بقا یافت زندگی فانی بود به جنب بقای تو یا حسین چون ذات حق که راه ندارد فنا در او هرگز نبود و نیست فنای تو یا حسین مقصود کردگار ز ایجاد ماسوا مانا که خود نبود سوای تو یا حسین بخشی دو کون را به یکی سائل از عطا آرد چو موج بحر عطای تو یا حسین هرچند با خدا نَبُود کس شریک لیک جای خداست در دل و جای تو یا حسین مانند خضر تشنه لبی هر کجا بود سیراب گشته ز ابر سخای تو یا حسین آیینه لقای خداوند روی تست پیدا بود خدا ز لقای تو یا حسین از بند بند من چو نی آید نوای عشق در نینوا به شور و نوای تو یا حسین غیر تو در ازل که بلی گفت در بلا کس را نبود تاب بلای تو یا حسین صد چاک خوش‌تر است ز شمشیر آبدار در هر دلی که نیست ولای تو یا حسین پیغمبران برای شفاعت به رستخیز سر می نهند بر کف پای تو یا حسین جز جامه شهادت هر جامه دوختند کوتاه شد به قد رسای تو یا حسین جان دادی و به عهد وفا کردی ای شهید جانها فدای عهد و وفای تو یا حسین گر خونبهای خون تو خواهند روز حشر خونخواه و خونبهاست خدای تو یا حسین هرگز قفا نمی کنی از خصم بدسیر گر خصم سر برد ز قفای تو یا حسین از کین جفای ایزد دادار جسته اند جستند آن کسان که جفای تو یا حسین باشد دوای خسته دلان خاک کوی تو دلهاست دردمند دوای تو یا حسین تو جان و مال جمله نمودی فدای دوست ای جان دوستان به فدای تو یا حسین در دامن رسول که برتر ز عرش بود پیوسته بود نشو و نمای تو یا حسین باب تو هفت قلعه گرفتی ز ذوالفقار ای جان فدای باب و نیای تو یا حسین تو هشت قلعه فتح نمودی ز هشت خلد قربان دست قلعه گشای تو یا حسین گویا که می خلید به قلب رسول پاک هر خار می خلید به پای تو یا حسین میگفت مصطفی که حسین از من است و من از وی، فدای عز و علای تو یا حسین روزی که هر کسی طلب مأمنی کند باشد طرب به زیر لوای تو یا حسین ▫️ ✍ .
. صلوات‌الله علیه زنده در هر دو جهان نيست به جز كشتهٔ دوست کشته‌ی‌ام کشته‌ی او را که جهان زنده باوست ذات الله صمد را احدی پی نبرد بنده‌ام بنده‌ی او را که ندایش أنا هوست از در دوست در آ جلوه‌گه دوست ببین که رخ دوست نبینی مگر از دیده‌ی دوست خضر ما تشنه‌ی دریا شد و ما تشنه‌ی وی وین زلال از دل دریاست که ما را بسبوست بر سر کوی تو بازی سر و جان باختن است آنجه بازیست در آخر همه بر این سر کوست پیش ما از همه سو قبله بجز روی تو نیست وجه اللهی و روی تو عیان از همه سوست چهره نغز تو در پرده مغز من و من میدرم پوست که مغز آمده در پرده‌ی پوست تیر باران چو تنت از همه سو گشت حسین سوی حق روی دلت از همه و از همه سوست گشت از خون تنت کرب‌وبلا دشت ختن اینک از تربت او صورت من غالیه بوست سجده بر خاک تو شایسته بود وقت نماز ایکه از خون جبینت بجبین آب وضوست هر کریمی نشود کشته بر آزادی خلق جز تو ای زنده که جود و کرمت عادت و خوست زخم شمشیر ندیدم که بدوزند به تیر جز جراحات عروق تو که اینگونه رفوست ناوکم بر دهن آید که نگویم بکسی اصغرت را ز کمان تیر سه پهلو به گلوست چون دلت آینه‌ی روی نکو نیست (فؤاد) روی آن آینه بین کاینه‌ی روی نکوست ▫️ .
. دریـا شـده در مقابـلـش مثـل سـراب افتاده حرم به گریه‌اش در تب و تاب افـتـاد ز پـا و گـریـه‌اش بــنـد آمــد انگار سه‌شعبه خورد بر قـلب .
بیدار شو عزیز دلم وقت خواب نیست حتی به خواب دیدنِ تو حرف آب نیست مهمانِ تیغ و تیرِ سه شعبه شدیم ما در این دیار خشک ، محبت ثواب نیست می سوزد از غمِ تو فقط ظلّ آفتاب قلبی دگر برای لبِ تو کباب نیست شرمندهٔ حسین شدم تا که گفتم آب شرمنده گشت گفت ببخشید آب نیست هشتاد و چار مضطرب این سو نظاره گر برعکس ، آن طرف به دلی اضطراب نیست آب ست دور تو که به اسراف می رود اما به جز سه شعبه برایت جواب نیست این وقت آخری به خدا می کنی نگاه قربان رتبه ات که به چشمت حجاب نیست ای کوچکِ به نیزه بگو بر عموی خود بر پای عمه هیچ کس اینجا رکاب نیست آنقدر کربلا شده ام پیر که مرا هر کس که دید گفت به خود این رباب نیست باید به نام تو قسمش را بیاورد زیرا پس از تو ذکر کسی مستجاب  نیست .
زره پوشیده از قنداقه، بی‌شمشیر می‌آید شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر می‌آید به روی دست بابا آسمان‌ها را نشان كرده چقدر آبی به این چشمان بی‌تقصیر می‌آید! زبانش كودكانه‌ست و نمی‌فهمم چه می‌گوید ولی می‌خوانم از چشمش كه با تكبیر می‌آید به چیزی لب نزد جز آه، از لطف ستم اما نمی‌دانم چرا از دست دنیا سیر می‌آید! جهانی را شفاعت می‌كند با قطرهٔ اشكی كه از چشمش تو گویی آیهٔ تطهیر می‌آید بگو ای آخرین سرباز میدان، چند سالت بود؟ که با خون دارد از زخم تو بوی شیر می‌آید بخواب ای كودكم، لالا... كه سیرابت كند دشمن بخواب ای كودكم، لالا... كه دارد تیر می‌آید .
. به روشنایی نشستم پیش او از خاک و از باران برایم گفت خدا را یاد کرد، از خلقت انسان برایم گفت «الم اعهد الیکم یا بنی آدم» برایم خواند از آن عهدی که آدم بست - آن پیمان - برایم گفت برایم یک به یک تاریخ انسان را ورق می‌زد به یاد نوح بود، از کشتی و طوفان برایم گفت به ابراهیم و موسی و به اِل‌یاسین سلامی کرد به نور حق پناه آورد و از شیطان برایم گفت «محبت زنده زنده دفن شد با دختران در خاک» زمین را زیر و رو کرد، از غم پنهان برایم گفت سپس «ان الذین آمنوا» را بر زبان آورد نگاهی سوی مولا کرد، از ایمان برایم گفت مرا خوف و رجای حرف‌هایش جذب خود می‌کرد که آیه آیه از تکویر و الرحمان برایم گفت هزار و چندصد سال است در دل حرف ها دارد شکایت کرد و از عصیان و از نسیان برایم گفت سراسر شوق بودم سِیر در آیات عالم را سراپا گوش بودم آنچه را برایم گفت ✍ .
. در وادی عشق و جنون ---------- ای جهان آئينه دار روی ماهت یا حسین کربلایی کن مرا با یک نگاهت یا حسین هم دو چشمت آفتاب محشر خونین دلان هم چراغ آسمانها روی ماهت یا حسین ای حریمت مرکز امن و امان عاشقان آمدم بشکسته دل من در پناهت یا حسین چون غلامانت رساندم خویش را در کربلا تا بگیرم جایگاهی در سپاهت یا حسین در کنار مرقدت خود را بهشتی دیده ام ای بهشت بی قرینم بارگاهت یا حسین با خدای خویش بودی در مناجات و دعا اُنس دارد آسمان با اشک و آهت یا حسین عشق را فریاد کردی روز عاشورا ولی غرقِ در خون شد گلوی دادخواهت یا حسین کم گناهی نیست احیای حقیقت در جهان حق طلب بودی همین بوده گناهت یا حسین از عطش می سوخت قلب نازنینت، زآن سبب می زند آتش به جان‌ها قتلگاهت یا حسین «یاسرم» روییده ام در وادی عشق و جنون این منم گلگون ترین مِهرِ گیاهت یا حسین ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. سلام بر حسین علیه السلام ای شهید ره دین یا حسین بن علی کشته ی راه یقین یا حسین بن علی بوی تو بوی جنان روی تو نقش زمان سوی تو چشم زمین یا حسین بن علی نور تو نور فلق چشم تو چشمه ی حق خون تو نقش جبین یا حسین بن علی با تو مهتاب نشان با تو خورشید عیان با تو آئينه قرین یا حسین بن علی ای شه کرب و بلا از تو دارد همه جا خاتم عشق نگین یا حسین بن علی خون تو خون خدا جاری آب بقا حنجرت تشنه ترین یا حسین بن علی ای خدا یاور تو جلوه ی باور تو همه چون نور مُبین یا حسین بن علی مرد آزاده ی حق نور دلداده ی حق نهضتت غرق طنین یا حسین بن علی ای عیان غربت تو آید از تربت تو عطر فردوس برین یا حسین بن علی دیده از داغ تو خون سینه لبریز جنون دل ز داغ تو غمین یا حسین بن علی ای که در وادی غم در خزان خیز ستم مانده بی یار و معین یا حسین بن علی عاشق خونجگرت در غم شعله ورت دارد آوای حزین یا حسین بن علی «یاسر» از داغ حرم غرق در گریه ی غم اشک او را تو ببین یا حسین بن علی ** محمود تاری «یاسر»✍ .
. ز ابر خیمه، اگر ماه روی باب ببینم به روی خود ز سوی دوست، فتح باب ببینم بیا که منتظرم تا بَری به بزم وصالم چو ذره، خویش در آغوش آفتاب ببینم سپید اگر شده مویت ز داغ سرخ جوانان ز خون حنجر خود خواهمش خضاب ببینم بگو - به خواب، که آید به چشم من بنشیند مگر که خواب روم بلکه خوابِ آب ببینم ولی چه سود، که کارم عطش رسانده به جایی که بُرده خواب، مگر خواب را به خواب ببینم اگر چه تشنه ام اما ز قحط آب ننالم که پُر ز آبِ بصر، دامن رباب ببینم خوش آنکه خیمه زنم زین تراب تیره فراتر به خُلد رو کنم و روی بوتراب ببینم حاج علی انسانی✍ .
🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ وقتی به هم لب های طفل محتضر می خورد بر قلب مادر تیر نه، که نیشتر میخورد در روضه هایش آمده مثل علی اکبر او آب از تسنیم لبهای پدر میخورد یاقوت لبهای علی اصغر ترک برداشت یاد لب او، آب هم خون جگر میخورد این شیرخواره مثل شیر نر رجز میخواند دشمن شکست از تشنه کامی بی سپر می خورد شاهی سخن گفت و سپاهی هلهله کردند خیلی به کوه غیرت شهزاده بر میخورد بی شک شفیع برزخ و دنیا و محشر اوست از این جهت بر نای او تیر سه پر می خورد هرگز نمی بخشید حلق خویش را تا حشر تیر سه پر بر قلب بابایش اگر میخورد داده سلامی بر لب خشکیده بابا از تیرهای آبدیده هر قدر میخورد گهواره او خاک بود و بعد شد نیزه زیرا که روی نیزه تاب بیشتر میخورد .