eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.9هزار دنبال‌کننده
268 عکس
172 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
...هر کوچه و هر خانه‌ای از عطر، چو باغی‌ست در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغی‌ست آویخته بر سر درِ هر خانه چراغی‌ست بر هر لبی از موعد و موعود، سراغی‌ست از شوق، همه رو به سوی میکده دارند یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید بی‌بال و پران را پر و بالی دگر آید کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده ای عطر بهشت از رخ تو ای گل نرگس ای روشنی محفل و ای رونق مجلس ای راز غمت درس مدرّس به مدارس تو منعم کل هستی و ما فرقهٔ مفلِس جز تو، به زمان نیست کسی مصلح و صاحب یا مهدیِ بِن عسکری ای حاضر غائب! تو در پی خود، قافله در قافله داری در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری با آن‌که خود از منتظرانت گله داری سوگند به آن اشک که در نافله داری با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟ کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟ ما ریزه‌خوریم و تو ولی‌نعمت مایی هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد... بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما کس نیست در این قافله، وامانده‌تر از ما ما بی‌خبریم از تو و تو باخبر از ما ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما ما شب‌زده‌ایم و تو همان صبح سپیدی تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی عشق ابدی و ازلی با تو بیاید شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید آرامش بین‌المللی با تو بیاید ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید عمری‌ست که در بوتهٔ عشقت به‌گدازیم هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم هرچند که ما بهره‌ور از فیض حضوریم داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم در کوه و بیابان ز چه رو دربدری تو؟ هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو... ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. تو کیستی که عقل مجنون توست عشق به تو عاشق و مدیون توست تویی جگرگوشهٔ آل کسا به درک تو فهم رسا، نارسا چشم علی محو تماشای تو به جای پای فاطمه پای تو هیچ گلی ندیده خندیدنت به غیر لحظهٔ حسین دیدنت دایهٔ تو ز کودکی غم شده قامت غم در غم تو خم شده کتاب عشق و عقل تألیف توست مُهر به لب، زبان ز توصیف توست تو گردش ثبات اهل‌بیتی تو مجمع صفات اهل‌بیتی دفاع تو، صبر تو، احساس تو حسین تو، حسن تو، عباس تو تو برده‌ای فیض حضور همه تو بوده‌ای سنگ صبور همه روی تو حسرتِ دل آفتاب موی تو شب ندیده حتّی به خواب خاک رهت به عرش پهلو زده پیش قدِ تو سرو زانو زده نیست فلک به قدر، هم پایه‌ات سایهٔ تو ندیده همسایه‌ات مدرسهٔ تو دامن فاطمه معلّمی ندیده و عالمه اُمّ مصائب تو و زینِ اَبی عقیلهٔ هاشمیان زینبی لبت «یکی گوی» دو تا نگفته هر چه شنیده جز خدا نگفته صدای تو دل از علی می‌برد ناز تو را فاطمه هم می‌خرد ولادتت ولادت گریه بود گریهٔ تو شهادت گریه بود تو عین عرفان وِرا نور عین کشتهٔ حقّی و شهید حسین تو روح صوم و معنی صلاتی تو ساحل سفینةالنّجاتی حسین امید خلق در عالمین ولی به هر غم تو امید حسین نام شما هر دو به دنبال هم آینهٔ همید و تمثال هم چنان که نام خالق و رب یکی‌ست نام حسین و نام زینب یکی‌ست... ‌........................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. امشب خدا لطف نهان خود هویدا می کند امشب تفاخر فرش بس بر عرش أعلا می کند امشب دو تا را جفت هم، از صنع یکتا می کند یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا می کند با چشم دل در صورت او سیر معنا می کند امشب حسد بر خاکیان، بی حد برند افلاکیان خندان چمن؛ رقصان دمن؛ خوش دل .زمین؛ خرم زمان در دست اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل با نور، دعوت نامه بفرستاده هادیّ سُبُل امضا، ز ختم المرسلین؛ گیرندگان، خیل رُسل هر کس که آید همرهش نی دسته گل؛ یک باغ گل در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا ای غصّه و ای غم برو؛ ای شوق و ای شادی بیا از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است چشم فلک شب تا سحر اختر شماری کرده است ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است دست خدا ، وجه خدا را خواستگاری کرده است امشب علی ،آن عدل کل بر عقل کل داماد شد شاگرد ممتاز نَبی، داماد بر استاد شد خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند وز طور موسی آمده تا آن که در بانی کند آید خلیل، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه امشب به ملک اهل دل مولی الموالی، والی است بر سینه غم دست رد، شب موسم خوشحالی است شام سیه بختی شد و روز همایون فالی است کوثر، کنار ساقی کوثر علیّ عالی است زهرا به خانه بخت شد، جای خدیجه خالی است امشب به روی مرتضی، لب های زهرا خنده کرد آن دل گر از غم مرده بود، از خنده ی خود زنده کرد ✍ .
. امشب خدا لطف نهان خود هویدا می کند امشب تفاخر فرش بس بر عرش اعلا می کند امشب دو تا را جفت هم، از صنع، یکتا می کند یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا می کند با چشم دل در صورت او سیر معنا می کند امشب حسد برخاکیان، بی حد برند افلاکیان خندان چمن؛ رقصان دمن؛ خوشدل زمین؛خرم زمان اهل ولایت شادمان خرد و کلان و جزء و کل در دست اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل با نور، دعوتنامه بفرستاده هادیِّ سُبُل امضا، ز ختم المرسلین گیرندگان، خیل رُسل هر کس که آید همرهش نی دسته گل؛ یک باغ گل در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا ای غصّه و ای غم برو ای شوق و ای شادی بیا از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است چشم فلک شب تا سحر اخترشماری کرده است ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است دست خدا وجه خدا را خواستگاری کرده است امشب علی، آن عدل کل بر عقل کل داماد شد شاگرد ممتاز نَبی، داماد بر استاد شد خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند وز طور موسی آمده تا آن که دربانی کند آید خلیل، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه امشب به ملک اهل دل مولی الموالی، والی ست بر سینه ی غم دست رد زن، شب شب خوشحالی ست شام سیه بختی شد و روز همایون فالی ست کوثر کنار ساقی کوثر علیّ عالی ست زهرا به خانه بخت شد جای خدیجه خالی ست امشب به روی مرتضی، لب های زهرا خنده کرد آن دل گر از غم مرده بود، از خنده ی خود زنده کرد میخانه باز و هر کسی جام مکیّف می زند ناهید، پامی کوبد و تندر به کف، دف می زند رنگین کمان چون مشتری خود را در این صف می زند لبخند وصل امشب چه خوش کوثر به مصحف می زند آری نه تنهاخاکیان، هر آسمان کف می زند منشین غمین امشب دلا شادی جان کن برملا خیز و مِس خود کن طلا، آیینه ات را دِه جلا عقد علی و فاطمه در آسمان هابسته شد در آسمان هابسته شد در کهکشان ها بسته شد زین نرگس و سوسن دگر چشم و زبان ها بسته شد راه یقین ها باز شد، پای گمان هابسته شد بازاریانِ حُسن را دیگر دکان ها بسته شد خورشید و ماه و آسمان، آیینه گردانی کنند چون در زمین خورشید و ماهی نورافشانی کنند بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بُوَد جبریل مأمورست و فکر مجلس آرایی بود میکال از عرش آمده گرم پذیرایی بود چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود در شهر یثرب لاجرم، خوش گِرد هم آیی بُوَد خیل مَلک از عرش سوی فرش فرش آورده اند بهر جلوس انبیا پَرهای خود گسترده اند امشب ز شادی هر وجودی خویش را گم می کند گردون تماشای زمین با چشم اَنجُم می کند دریای لطف سرمدی، بی حد تلاطم می کند اهل زمین را آسمان غرق تَنَعُّم می کند هر غنچه بهر وا شدن چون گل تبسم می کند امشب زمان شادی بی حدّ و بی اندازه شد با دست جانان دفتر عشق علی، شیرازه شد امشب صدف، بر گوهری، یک بحر، گوهر می دهد یک گوهر اما از دو عالم پر بهاتر می دهد صرّاف کل، دردانه ای تحویل حیدر می دهد خود دست دختر را پدر بر دست شوهر می دهد؟ نی نی، فلک خورشید را بر ماه انور می دهد؟ تبریک گو بر مصطفی، جبریل از دادار شد زهرا امانت باشد و حیدر امانتدار شد امشب علی در خانه ی خود شمع محفل می برد کشتی عصمت، ناخدا را سوی ساحل می برد مشکل گشای عالمی، حل مسائل می برد انسان کامل را ببین، با خود مکمل می برد هم آن به این دل می دهد؛ هم این از آن دل می برد با نغمه ی جادویی اش، داوود مداحی کند با خامه مانی کِی توان این نقش طراحی کند؟ چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان شادیِ زهرا و علی پیداست از لبخندشان شیعه مبارکبادگو، بر یازده فرزندشان ای شیعه، دست افشان شو و تبریک بر دل ها بگو بر پای خیز و تهنیت بر مهدی زهرا بگو ای ساقیِ کوثر کنار خود بهشتی رو ببین قامت قیامت را نگر طوبا ببین مینو ببین زین پس هلال خویش را در آن خَم ابرو ببین هم روز را در چهره او، هم شب در آن گیسو ببین هم لاله زار رو ببین، هم نافه بارِ مو ببین هر چند ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان کند روزی رسد کز چشم تو رُخسار خود پنهان کند .
. ایام ...تو کیستی؟ که عقل مجنون توست عشق به تو عاشق و مدیون توست تویی جگرگوشه ی آل کسا به درک تو عقلِ رسا، نارسا... چشم علی محو تماشای تو به جای پای فاطمه پای تو... تو بوده‌ای سنگ صبور همه تو برده‌ای فیض حضور همه... دفاع تو، صبر تو، احساس تو حسین تو، حسن تو، عباس تو... روی تو حسرتِ دل آفتاب موی تو شب ندیده حتّی به خواب خاک رهت به عرش پهلو زده پیش قدِ تو سرو زانو زده... مدرسه ی تو دامن فاطمه معلّمی ندیده و عالمه صدای تو دل از علی می‌برد ناز تو را فاطمه هم می‌خرد فاطمه فخر مصطفی بر همه از تو ولی، فخرکنان فاطمه... نیست فلک به قدر، هم پایه‌ات ندیده همسایه ی تو سایه‌ات عمه ی ساداتی و زینِ اَبی عقیله ی هاشمیان زینبی لبت «یکی گوی» دو تا نگفته هرچه شنیده جز خدا نگفته ولادتت ولادت گریه بود گریه ی تو شهادت گریه بود ای تو، به هر غمی امید حسین کشته ی عشقی و شهید حسین تو روح صوم و معنی صلاتی تو ساحل سفینه ی نجاتی... نام شما هر دو به دنبال هم آینه ی همید و تمثال هم معنی اگر ز خالق و رب یکی‌ست نام حسین و نام زینب یکی‌ست... .