❖﷽❖
#امیر_المومنین_ع
روزى كه(آدم) در بهشت از كفْ بهشت خود، بهشت
نور على، در صلب او آگه نمودش از سرشت
در مكتب استاد خود آموخت درس سرنوشت
اين جمله را هنگام مرگ بر سنگ گور خود نوشت:
باشد على مرآتِ هو مولا نباشد غير او
از پرتو نور على شد خلوت دل منجلى
🕊♥️🕊
(يونس)، نبىِّ محترم چون شد اسير حوتِ غم
جانش به لب آمد ز درد خون شد دل او از الم
از پرتو نور على آسودهْ دل شد از ظُلَم
بهرسپاس از لطف او مىگفت با خود دمبهدم:
باشد على مرآتِ هو مولا نباشد غير او
از پرتو نور على شد خلود دلْ منجى
🕊♥️🕊
از حق چو رخصت داده شد كشتىِّ(نوح)، آماده شد
با عالمى از بيم و غم كشتى به آب افتاده شد
فرمان ذكر يا على از جانب حق داده شد
از اين كليد معنوى قفل غمش، بگشاده شد
باشد على مرآتِ هو مولا نباشد غير او
از پرتو نور على شد خلوت دلْ منجلى
🕊♥️🕊
(موسى) به سوى كوه طور چون شد روان از راه دور
نعلين خود افكند و شد آماده از بهر حضور
نور على شد منجلى مستش نمود از جام نور
آمد چو از مستى به هوش وردِ لبش بود از سرور:
باشد على مرآتِ هو مولا نباشد غير او
از پرتو نور على شد خلوت دلْ منجلى
🕊♥️🕊
(عيسى) چو حق را بنده شد نور از كفَش، تابنده شد
هر مرده ز او شد زنده، ليك او خود ز مولا، زنده شد
پيش لب جانبخش او از كار خود، شرمنده شد
شد ذكر او، نام على تا نام او پاينده شد
باشد على مرآتِ هو مولا نباشد غير او
از پرتو نور على شد خلوت دلْ منجلى
🕊♥️🕊
از عالم و آدم همه بودند ازو مُلهَم همه
يعقوب و شيث و لوط و هود تا زادۀ مريم، همه
بودند از روز ازل با نور او، توام همه
افلاكيان و خاكيان مست از مىِ اين دم همه
باشد على مرآتِ هو مولا نباشد غير او
از پرتو نور على شد خلوت دلْ منجلى
🕊♥️🕊
مى از سبوى هو زنم ساغر به ياد او زنم
پيمانه هر شب تا سحر از جام آن مَهرو زنم
امشب مسلسل جام مى با آن مسلسلْ مو زنم
گو پرده را بالا زند تا دم ز الاّ هو زنم
باشد على مرآتِ هو مولا نباشد غير او
از پرتو نور على شد خلوت دلْ منجلى
🕊♥️🕊
از جام و از خمّ و سبو آيد به گوشم ذكر هو
ذرّات عالم سر به سر اندر پيَش در جستجو
مىخواستم از او نشان افتان و خيزان، كو به كو
آمد به گوشم اين ندا: اينست و غير از اين مگو:
باشد على مرآتِ هو مولا نباشد غير او
از پرتو نور على شد خلوت دلْ منجلى
کانال اشعار حسینی و آموزش مداحی در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
#امیر_المومنین_ع
از همان آغاز چشم مرتضی ما را گرفت
از ازل نام علی بر روی لبها جا گرفت
این دل ویرانهی ما را علی آباد کرد
از همان روزی که عشقش در دل ما پاگرفت
من گدای بیپناه و زار و بیکس بودهام
پنجهی مشکل گشای یار دستم را گرفت
شیعه در محشر ندارد غصهی فردوس را
چون ز دستان یل خیبر گشا امضا گرفت
با تمام روسیاهی آمدم بیعت کنم
بلکه دستان مرا هم همسرش زهرا گرفت
فوق ایدیهم «یداللهِ» علی گردیده از...
...آن زمان که دست او را مصطفی بالا گرفت
پیک حق بهر ادای احترامی آمد و
بوسهای از دستهای حضرت مولا گرفت
بیولای مرتضی توحید هم پوشالی است
تا علی شد مقتدا دینِ خدا معنا گرفت
عاشق آن باشد که امشب از سر شوق وصال
تا سحر با نام مولایش علی احیا گرفت
کور میگردد دو چشم منکر مولای من
تا ببیند فاطمه دست مرا فردا گرفت
........________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
#امیر_المومنین_ع
اگر حیدر به یک سُو رفتُ عالَم سُویِ دیگر رفت
نجات از آنِ آن فردی است که دنبالِ حیدر رفت
سعادت را هرآنکس خواست با پا نه، که با سر رفت
از آن راهی که سلمان رفتُ مالک رفتُ قنبر رفت
صراط المستقیم استُ به جز حیدر صراطی نیست
علی راهِ نجات است و جز او راهِ نجاتی نیست
صلی الله علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب
...___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.