.
#زبانحال_حضرت_زهرا
ما در کنار هم چه جانانه سوختیم
در پای شمع دین چو پروانه سوختیم
با صبر در شرار ستمها چو ساختیم
هم با قبول عشق چه مستانه سوختیم
در خانه ای که غیر خدا محرمی نبود
نامحرمان رسیده و در خانه سوختیم
می سوخت صورت من و می سوخت قلب تو
در آتشی مدام به غمخانه ، سوختیم
من پشت درب خانه و تو بین کوچه ها
از رهزن فسون ، چو افسانه سوختیم
دل غرق ذات حضرت خلّاق لا یزال
داغی زدیم بر دل فرزانه ، سوختیم
#حسین_رضایی ✍
#فاطمیه۱۴۰۳
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
.
.
#میلاد_امام_زمان
مژده ای کرّوبیان آوای رحمت می رسد
آخرین آیینه دار عزّ و شوکت می رسد
مشرکین را ذلّت و بر شیعه عزّت می رسد
مهدی زهرا قرار آل عصمت می رسد
می رسد نور هدایت بر شب تاریک ما
آمده مصباح پر نور هدایت از سما
آمده تا دین حق را بر زمین جاری کند
آمده مستضعفین را در جهان یاری کند
آمده بر شیعه ی غمدیده دلداری کند
آمده بهر دل تاریک ما کاری کند
یاور محروم و مظلوم و گرفتار آمده
شیعیان را مونس و غمخوار و دلدار آمده
آب و جارو کرده عالم را خدا در مقدمش
با طراوت کرده جنّت را نمی از شبنمش
نام زیبایش بود رمز طلسم اعظمش
حاتم طائی شده محتاج و مسکین کمش
عطر یاس و نرگس و مریم چه مستم می کند
امشب از لطفش خدا باده پرستم می کند
دل شده مست و غزلخوان گل رخسار او
یوسف کنعان نشسته بر سر بازار او
بهر استشفا دو صد عیسی شده بیمار او
گشته مرآت خدا و مخزن الاسرار او
این باب الله این طالب خون خدا
این وجه الله آن معشوق عشق اولیا
سائل و عبد و غلام سفره ی جودش شدم
دائم و پیوسته غرق حمد محمودش شدم
در تکاپوی وصالش محو مقصودش شدم
در فنای ذات او فانی و نابودش شدم
فانی فی الذات باری آمده ای شیعیان
کلّ شیءٍ هالکٌ ، جز وجه حیِ لامکان
#حسین_رضایی ✍
.
آسمان غرقِ شور و آوا شد
ابرها رفت و ماه پیدا شد
نجم ثاقب ز زهره گشت جدا
شمسِ پر نورِ دین هویدا شد
گل نرگس قدم به عالم زد
گلشن فاطمه شکوفا شد
تا که او زد قدم به ملک وجود
شاد و خرسند قلب زهرا شد
آمد آن ساقیِ میِ کوثر
بهرِ لبهایِ تشنه سقّا شد
هله، ای شیعیانِ در غربت
مهدی دین امیر و مولا شد
حوریان از مِی اش، خراب شدند
مست و بی هوش و بی نقاب شدند
آمده مهدی هدایت گر
آمده دل سِتان و هم دلبر
آنکه عالَم همه فدایِ رُخَش
یار و یاور، به ما و هَم، سرور
آخرین یادگارِ، فاطمه است
معنیِ تامّ و کاملِ کوثر
هیبتش، هیبت ِ ولی الله
سیرت و صورتش، چو پیغمبر
طالبِ خونِ کربلائی ها
صبرِ او بوده همچنان، شبّر
بوده از روز اولِ میلاد
جان به لب، بهرِ زینبِ مضطر
حوریان از می اش خراب شدند
مست و بی هوش و بی نقاب شدند
#حسین_رضایی