#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
#امام_حسین
#گودال_قتلگاه
يك نفر روى خاك ها بود و
صدنفر فكر غارت از اويند
چيست جرمش؟عليست بابايش
همه فكر غرامت از اويند
راويان گفته اند مولارا
با كف پاش پشت رو كرده
خنجر كند او نمى برّد
شمر را بى آبرو كرده
خواهرش هم رسيد درگودال
ديد اورا كه دست و پا مى زد
ديد ارباب نيمه جان بود و
مادرش را همش صدا مى زد
يك نفرگفت ذبح سر با من
بين لشكر دوباره دعوا بود
شمر و خولى حريص تر بودند
حرف آنها به هم بفرما بود
عده اى بر نگاه بى رمقش
مثل خولى بلند مى خندند
آن طرف تر هم عده اى نامرد
سر اعضاش شرط مى بندند
آرمان صائمى
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
#عصر_عاشورا
#گودال_قتلگاه
بدنت روی خاک صحرا بود
دور تا دور تو پر از نامرد
نه فقط شمر هرکس آنجا بود
از سر حرص زخمی ات میکرد
مثل گیسوی درهمت دیدم
ناگهان پیکر تو درهم شد
نانجیبی به قصد کشتن تو
ازروی اسب سمت تو خم شد
چشم خود بستم و ندیدم تا
چه بلائی سر تو می آید
با دو گوش خودم شنیدم که
ناله ی مادر تو می آید
از میان شلوغی گودال
چیزی از جسم تو نمی ماند
بعد ازاین غارتی که شد چیزی
از تو جز اسم تو نمی ماند
یکنفر میکشد تو را بر خاک
یک نفر نیت سرت دارد
یک نفر آمده در این اوضاع
از سر عمامه ی تو بر دارد
میزنم داد بس کنید این قدر
بدنش را به خاک و خون نکشید
با سر نیزه و نوک خنجر
این همه بر دهان او نزنید
محمدحسن بیات لو
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
#عصر_عاشورا
#گودال_قتلگاه
اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد
این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد
مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را
از جای بوسه های پیمبر شروع کرد
از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را
از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد
از خط به خط مقتل گودال رد شد و
با گریه از اسیری خواهر شروع کرد
اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست!
طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد
بر روی سر کشید عبا را و صیحه زد
از روضه های سیلی و معجر شروع کرد
برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد
از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد
لب تشنه بود خیره به لیوان و... آب شد
از التهاب مشک برادر شروع کرد
هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد
از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد
تیر از گلوی کودک من در بیاورید!
هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد
غش کردروضه خوان نفسش با شماره شد
مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد:
ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین!
دم را برای روضه ی مادر شروع کرد
یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است
مداح بی مقدمه از در شروع کرد
- هیزم می آورند حرم را خبر کنید-
این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد
وقتی که شعر قافیه هایش تمام شد
شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد.
محسن ناصحی
.
#کشتی_نجات
#امام_حسین
#گودال_قتلگاه
داغ حسینی بین دل ها سر گرفته
عالم ازین غم چهره ای دیگر گرفته
هر کس که در کشتی امنش می نشیند
اذن ورود از ساحت مادر گرفته
حتی خدا نزد تمام انبیایش
روضه برای سبط پیغمبر گرفته
شخص حبیب بن مظاهر غبطه خورده
بر حال هر کس رزق چشم تر گرفته
آغوش گرم هیچ کس را برنتابیم
ما را حسین بن علی در بر گرفته
از کودکی اش جابِرُ العَظمِ الکَسیر است
فطرس هم از گهواره ی او پر گرفته
نوکر کجا دارد به غیر از کوی ارباب؟!
نوکر هر آنچه دارد از این در گرفته
تا روز محشر هر کسی شد کربلایی
برگ برات از جانب خواهر گرفته
آن قدر شأن زینب کبری عظیم است
عمری رکابش را علی اکبر گرفته
گفتند وقتی شمر آمد سوی مقتل
زینب دو دستش را به روی سر گرفته
خنجر مقصر نیست، حنجر حرز دارد
زینب به گریه بوسه از حنجر گرفته
شاعر: #محمدجواد_شیرازی✍
#راس_الحسین_علیه_السلام
#دهه_دوم_محرم
......................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_حسین_مناجات
#گودال_قتلگاه
عمری است رعیتش همگی بهره برده اند
از خیر و رحمتش همگی بهره برده اند
"آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند"
از خاک تربتش همگی بهره برده اند
آن نوکران که در دل خاک آرمیده اند
ذیل شفاعتش همگی بهره برده اند
ما که به جای خویش، رسولان و اولیاء
از نور خلقتش همگی بهره برده اند
صاحب پیاله های بهشتی، برای قرب
از چای هئیتش همگی بهره برده اند
عابس، بُریر، جُون، حبیب، ابن عوسجه
تحت ولایتش همگی بهره برده اند
اصحاب یک به یک به مواسات، شهره اند
از سختی عطش، همگی بهره برده اند
**
خالی نمانده دست کسی بین قتلگاه
هنگام غارتش، همگی بهره برده اند
شاعر: #محمدجواد_شیرازی✍
#امام_حسین
..........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#مناجات_با_خدا در #ماه_رجب
#امام_حسین
#گودال_قتلگاه
خاک پای یار بودن سهم خاکستر نبود
سوختن در عاشقی در طالع این پَر نبود
کاسبِ گریه تمامِ سال سودش خالص است
بد ضرر کردم، هر از گاهی که چشمم تر نبود
من به هرکس رو زدم..، زد ظرف فقرم را شکست
سرپناه این گدا جز سایهی این در نبود
سخت دلگیرم خدایا..، تو در آغوشم بگیر
هیچ نفعی در جدایی از دَرَت آخر نبود
بازی دنیا خرابم کرد..، خوبم میکنی؟
کاش نقشِ روسیاه اینقَدر دردآور نبود
هرچه بد کردیم..، زهرا دست ما را ول نکرد
ما همه بی آبرو بودیم اگر مادر نبود
یا مَن اَرجُوهُ لِکُلِّ خَیرِ من یعنی نجف
هرکجا جز خانهی حیدر به غیر شر نبود
باطن هر «یاالهی» گفتن ما «یاعلی» است
آینهدار خدا وقتی به جز حیدر نبود
این دل واماندهی من آرزویش کربلاست
کنج صحن شاه..، امشب..، جای این نوکر نبود؟!
هرکسی پرسید آقا کیست؟! من گفتم: حسین...
هیچاربابی از ارباب خودم بهتر نبود
▪️
▪️
شمر! این لبتشنه جز یک جرعهآب از تو چه خواست؟!
آب هم، گیرم ندادی..، پاسخش خنجر نبود
هیچ داغی سختتر از این مصیبت میشود؟!:
قَدر زنهای حرم در خیمهها معجر نبود...
شاعر: #بردیا_محمدی✍
................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#چله_محرم #دلتنگ_محرم
#امام_حسین
#گودال_قتلگاه
مسیر نور در اوج رهایی
رسیده تا افقهای جدایی
شنیده شد صدای آشنایی
ز اطراف حریم کبریایی...
ندا آمد: الا یا اهل العالم
چهل شب مانده تا ماه محرم
شراب سرخ با پیمانهای گفت
کبوتر وقت ترک لانهای گفت
جنونِ عشق در دیوانهای گفت
شنیدم شمع با پروانهای گفت
بسوزی پابهپای من در این غم
چهل شب مانده تا ماه محرم
سرِ بازار با قدی خمیده
عصای پیری بابا رسیده
خودش با شانهای بیرقکشیده
برایم پیرهن مشکی خریده
عجب رختی شود این رخت ماتم
چهل شب مانده تا ماه محرم
از این دنیای پوچِ هیچمقدار
ز دست روزگارِ مردمآزار
گرفتارم گرفتارم گرفتار
اجل دست از سرم بردار..، بردار
به من مهلت بده ای مرگ..، این دم
چهل شب مانده تا ماه محرم
شبیه بادها باشیم ای کاش
رهاتر از رها باشیم ای کاش
شکوهِ ربنا باشیم ای کاش
مُحرم کربلا باشیم ای کاش
همین امشب بده اذن مرا هم
چهل شب مانده تا ماه محرم
**
هبوط ماه، چشمِ روشن تو
چه بد بودهست طرز کشتن تو
به دست کیست آن پیراهن تو
دگر وقتی نمانده تا تن او_
شود در زیر سم اسب درهم
چهل شب مانده تا ماه محرم
نوشته چکمه رویِ بال بُردند
تنت را تا تهِ گودال بردند
تو را با نیزهای از حال بردند
سرت را بین آن جنجال..، بردند
بِگِرید عالمی پای "مُقَرَّم"
چهل شب مانده تا ماه محرم
چه میشد دورِ تو بلوا نمیشد
برای غارتت دعوا نمیشد
رقیّهخانمت تنها نمیشد
سنان پایش به خیمه وا نمیشد
کنارِ زینب تو نیست مَحرَم
چهل شب مانده تا ماه محرم
✍ #بردیا_محمدی
.
.
#امام_زمان
#مناجات_محرمی
#پیشواز_محرم
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
نظر به رویِ تو شد قبلهگاهِ آمالم
تَرَحُمی بنما کن نظر به احوالم
نوشته رویِ جبینم: فراق تا به ابد
بنالم از غمِ دل یا بدیِ اقبالم؟
من آن کبوترِ بامم که هرکجا رفتم
به سنگِ تهمتِ مردم شکسته شد بالم
فقط ضمانت تو گشته مُهرِ تمدیدی...
به توبه نامهی بی اعتبارِ هرسالَم
نه پایِ رفتنی هست و نه رویِ آمدنی
بگو چه چاره کنم من زدستِ اعمالم
صدایِ پایِ مُحرَم به گوش میآید
شبانهروز به یاد حسین مینالم
**
صدا زد از تَهِ گودال خواهرم برگرد
برو به خیمه عزیزم نیا به دنبالم
برو به خیمه نبینی بُریدنِ سر را
وگرنه پیر شوی پایِ جسمِ پامالم
✍ #قاسم_نعمتی
........................................................................
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#کلیات_مصائب
#گودال_قتلگاه
#قاسم_نعمتی✍
نوحوعلیالحسین که این کارفاطمه است
این اشک دیدهها همگی یار فاطمه است
نوحوعلی الحسین که جدم غریب بود
گودال قتلگاه پُر از بوی سیب بود
نوحوعلیالحسین که لبتشنه جان سپُرد
بیش از هزار و نهصدوپنجاه ضربه خورد
نوحو علیالحسین درخاک وخون نشست
هرکه رسید در بدنش نیزه را شکست
نوحوعلی الحسین که مویش کشیده شد
جان داشت جدِ من که گلویش بریده شد
نوحو علی الحسین که در بین ازدحام
با ضربهٔ دوازدهم کار شد تمام
نوحو علی الحسین که ذبحش حرام بود
چشمان او هنوز به سوی خیام بود
نوحوعلی الحسین که میدید خواهرش
تاراج میشود همه هستش برابرش
نوحوعلی الحسین که باصورتی کبود
چشم ِ سرِ بریدهٔ او باز مانده بود
نوحوعلی الحسین که با ضجر کُشتَنَش
چیزی نمانده بود ز رگهای گردنش
«اللّهُمَّ عَجِّل لوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#محرم #امام_حسین
.
.
#روز_دهم_محرم
#وداع و #گودال_قتلگاه
این بار آخر است منم روبه روی تو
تو سوی من نشستی من هم به سوی تو
کفراست کفر اگر که بهشت آرزو کند
وقتی نشسته زینب تو پیش روی تو
گریه امان نداد که ما درد دل کنیم
جان میرود زچشم من از گفتگوی تو
ای جان من مفارقت از جسم من مکن
من روبه قبله ام به خدا روبه روی تو
بوسه به حلق تو که زدم شمر خنده کرد
ای کاش خنجری نرسد بر گلوی تو
برروی تل نشستم و دیدم که ریختند
با تیغ و سنگ و دشنه و نیزه به روی تو
یک نیزه آه آمد و نگذاشت ضربه اش
تا جوشد از گلوی تو راز مگوی تو
در زیر دست و پایی و گم کرده ام تورا
در زیر دست پایم و در جستجوی تو
سی پاره تن تو زهم مو به مو گسست
آشفته گشته پیکرتو مثل موی تو
چیزی نمانده ازتن تو تا بغل کنم
دربین سینه ماند فقط آرزوی تو
#موسی_علیمرادی ✍
.
#محرم_۱۴۰۴
#روز_عاشورا
#گودال_قتلگاه
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
برای روضه نشستیم و روضهخوان آمد
صداگرفته و غمگین و ناتوان آمد
نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان
سلام حضرت لب تشنه! روضهخوان آمد
سلام حضرت شیب الخضیب! مقتلها
نوشتهاند چه بر روزگارتان آمد
نوشتهاند مقاتل که ظهر روز دهم
چه روضهها که از این داغ بر زبان آمد
سه سیب را، سه هدف را، سه تیر کافی بود
سه بار حرمله هربار با کمان آمد
نوشتهاند که شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد
نوشتهاند مقاتل که عصر عاشورا
بلند مرتبهای خسته، نیمهجان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
بریده باد زبانم ولی سنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
به قصد حنجرهات شمر همچنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
میان هروله زینب دوان دوان آمد
یکی به دشنه تو را زد، یکی به نیزه؛ ولی
یکی به قصد تبرک عصا زنان آمد
هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک
رسید خولی و در دشت بوی نان آمد..
✍ #محسن_ناصحی
#محرم_۱۴۰۴
#گودال_قتلگاه
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
قتلگاه ست و مادری مضطر
قتلگاه ست و پیکری بیسر
قتلگاه ست و حنجر و خنجر
قتلگاه ست و روضه ای دیگر
روضه ی قتلگاه و روز دهم
وای از ضربهی دوازدهم
شمر ملعون چه پُر شتاب شد و
جانب پور بوتراب شد و
مادری که در اضطراب شد و
آهِ زهرا چه بی حساب شد و
این گلو را نبری ای خنجر
چون بُوَد بوسه گاه پیغمبر
مشق خنجر چو با گلو میکرد
گاه در سینه هم فرو میکرد
عضو دیگر چو جستجو می کرد
با نوک چکمه پشت و رو میکرد
راس او از قفا جدا کردند
پیکرش بی کفن رها کردند
روضه خوان گشته مادری محزون
مادری غرق ناله و دلخون
روضه خواند به پیکر ی گلگون
کی رود او ز قتلگه بیرون
مادری که به گوشه ی گودال
گاه و بیگاه میرود از حال
روضه خواند چو از پریشانی
گوید ای وای از چه عریانی؟
از چه عریان و بی کفن مانی؟
آب مهر من و تو عطشانی؟
پدر توست صاحب خاک ات
روی خاک ست نعش صد چاک ات؟
#جواد_کریم_زاده