eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.9هزار دنبال‌کننده
268 عکس
172 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. محمد بحر بی‌پایان رحمت گوهرش زهرا علی فلک نجات آفرینش لنگرش زهرا رسول الله می نازد که دارد دختری چون او کتاب الله می نازد که باشد کوثرش زهرا به معراج نبوت گر بگیری اوج می بینی که گردون هاست در این راه و باشد محورش زهرا خلایق راست قرآن داور و، قرآن از آن بالد که در تفسیر و در تعبیر باشد داورش زهرا علی در غزوه ها یار محمد بود و می بودی در امواج غم و اندوه تنها یاورش زهرا همای قله قاف ولایت، ملک هستی را گرفته زیر پر زیرا بود بال و پرش زهرا درست ام ابیهاگر شود تفسیر می بینی که هر پیغمبری بود از نخستین مادرش زهرا سلام حق سلام انبیا بر شخص پیغمبر سلام شخص پیغمبر به تنها دخترش زهرا عبور ناقه اش چون روز محشر افتد از محشر کند محشر به پا محشر که گردد محشرش زهرا گریزد از قیامت تیره گی تا مرز تاریکی چو گردد با خدایی نور خود روشنگرش زهرا ولایت چیست بشنو آسمان کل خوبی ها که با شد مهر و ماه و آفتاب و اخترش زهرا محمد جان جان عالم است و هیچ می دانی؟ که باشد جان شیرین در درون پیکرش زهرا خدا در دیده ی ظاهر نمی گنجد اگر گنجد به چشم خواجه لولاک باشد مظهرش زهرا رسول الله را باشد دو قرآن، صامت و ناطق کتاب صامتش قرآن، کتاب دیگرش زهرا درود هر زن آزاده و هر مرد آزاده بر آن بانو که باشد در ولایت رهبرش زهرا ولایت همچو قرآن محمد جاودانی شد به یمن همت دخت ولایت پرورش زهرا محمد حی سرمد را بود پیغمبر خاتم که در هر عصر و هر نسلاست پیغام آورش زهرا عبادت سنگرش زهرا نبوت محورش زهرا ولایت همسرش زهرا امامت مصدرش زهرا محمد شهر علم و در علی ابن ابیطالب زهی شهری که باشد زینت بام درش زهرا درخت سبز توحید و نبوت کیست؟ پیغمبر امامان شاخه ها و شیعیان برگ و برش زهرا جز اینم، گر بود ایمان نداردم بهره از ایمان که دین، هم اولش زهرا بود هم آخرش زهرا بیا حج ولایت کن، که این حج تا ابد باشد صفا و مروه و سعی و منی و مشعرش زهرا علی سنگر نشین جنگ ها بود و عجب دارم که شد بعد از پیمبر حامی بی سنگرش زهرا تک تنها کنار آستان خانه پشت در خدا داند خدا داند چه آمد بر سرش زهرا غلاف تیغ خصم دون زکار انداخت دستش را بلی این بود پاداش جهاد اکبرش زهرا برای یاری حیدر فشاری دید پشت در که رفت از دست آنجا هم صدف هم گوهرش زهرا دریغا کز جفای اهل دوزخ پایمال آمد بهشت وحی و پرپر شد گل نیلو فرش زهرا گل لبخند روید ز آفتاب حشر ای میثم اگر بر خلق افتد سایه ای از چادرش زهرا ..................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ای همه عصمت و تقوا زقدم تا به‌سرت سرمه‌ی چشم ملائک همه از خاک درت زن به شایستگی‌ات دیده‌ی تاریخ ندید ای که وصف تو به‌قرآن شده از دادگــرت اولین شخص جهــانِ بشریت، احمد بارها گفت: به‌قـربان تـو جان پدرت غیر زینب که به‌دامان تو تحصیلش بود دیده‌ی چرخ ندیده است نظیـر دگرت چه خلوصی، چه خضوعی، چه خشوعی‌ست تو را که خدا فخر نماید به‌نماز سحــرت؟ مجلسی را کــه تــو وارد شـــــوی از امر خدا انبیا برسـر پا پیش تو حتی پدرت دختران درهمه جادست پدر می‌بوسند تو که هستی که زند بوسه به‌دستت پدرت؟ تو که هستی که به‌فرمان خداوند مجید قد به‌تعظیم برافراشته خیرالبشرت بیشتر شیفته‌ی روی منیرت می‌شد هرچه می‌دید نبی بیشتر از پیشترت بخداوند دو عالم، به دو عالم نبوَد چون تو و امّ و اَب و شوهر و دخت و پسرت رخت بندد به دیارِ عَدَم از شرم، عذاب گر به‌محشر فتد ای مظهر رحمت گذرت در مقامی که تو فرمان دهی و نهی کنی دو غلامند به تعظیم قضا و قدرت با تحیر بسوی ختم رسل برگردید تا علی یافت ز سرّ دو جهان باخبرت صفحه صفحه چو بقرآن نظرم می‌افتد آیه آیه است به‌توصیف کتاب دگرت زیر این چرخ کهنسال، تو در شام زفاف جامۀ نو پی انفاق در آری ز برت شعله‌ها لاله شود در نظر دوزخیان فتد ای چشم خدا تا سوی دوزخ نظرت به‌کتاب و به‌رسول و به‌علی داد بقا عمر کوتاه تو و زندگی مختصرت تو که مرآت خدایی به چه جرم و گنهی نیلگون گشته زسیلی رخ همچون قمرت تو که سر تا به قــــــدم احمد مرسـل بودی از چه خم گشت در ایام جوانی کمرت؟ بسته شد دست علی، تا تو ز پا افتادی آه از بی‌کسیِ همسر خونین جگرت به نگاه علّی و ناله‌ی زینب سوگند پسرت دید در آن کوچه چه آمد بسرت خانه‌ات نِی، که همه هستی عالم می‌سوخت گر نمی‌ریخت بر آن شعله، سرشک بصرت همه اوصاف تو نادیـده گــرفتم اما فخرت این بس که بود همچوحسینی پسـرت... .