.
#شب_اول_محرم
#السلام_علیک_یا_سفیرالحسین_یا_مسلم_بن_عقیل
بلندمرتبه بود، از فراز بام افتاد
هنوز گرم دعا بود و از کلام افتاد
برای هر دو لب او اگرچه زحمت داشت
ولی برای امامش بنای صحبت داشت:
حسین! کوفه میا؛ کوفه قلبش از سنگ است
مرام شهر، چو ویرانه ایست از پابست
اگرچه نامه برای تو میفرستادند
وگرچه نام تو را از مناره سردادند_
به یاری تو در اینجا ولی امیدی نیست
مراد من! بهخدا بهر تو مریدی نیست
اگرچه نامه نوشتم بیا؛ ولی تو نیا
حلال کرده کسی بین کوفه خون تو را
گرفته کاسبی هر که هست آهنگر
یکی سفارش خود داده چند تیر سهپر_
گمان کنم هدفش سینهی مطهّر توست
فقط نه سینهی تو، حلق پاک اصغر توست
نگاه حرمله و چشم آبآور تو...!
چه غصهها که نبارد حسین! بر سر تو
سر سفیر خودت باز منّتی بگذار
برای اکبر خود چند تا عبا بردار
برای تازه جوانهاست قحطیِ جوشن
فدای قامت دلجوی قاسم بن حسن!
مخدّرات نبودند همرهت ای کاش!
حسین! بیشتر از قبل، پیش زینب باش
هوای کوفه به غیر از سیاهیِ شب نیست
به جان فاطمه، بازار جای زینب نیست
به جای بوسه تو را سنگ میزنند همه
به موی دختر تو چنگ میزنند همه
بلندمرتبه شاها! ببین پریشانم!
ز بام کوفه برای تو روضه میخوانم:
"نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد"
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#عرفه #مسلمیه
#علی_بیرقدار ذاکر
.........................................................................
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#غزل_مرثیه
۳۶۵
کوفه شد چشم و مرا گرم تماشا شده است
یار بی یاور تو بی کس و تنها شده است
بین این شهر زبانزد شده نیرنگ میا
صحبت از غارت انگشترت آقا شده است
قدر یک دشت به همراه عبا داشته باش
سخن از ریختن یوسف لیلا شده است
من ازآن خنده ی تلخ عدویت دانستم
که برای سر شش ماهه چه غوغا شده است
نعل تازه به سم مرکبشان می کوبند
صحبت از تنگی گودال در اینجا شده است
تا که طفل تو نرفته به کنیزی برگرد
حرف نامحرم و دردانه ی نوپا شده است
مثل آن کوچه که زهرای جوان گیر افتاد
مسلم آزرده در این کوچه چو زهرا شده است
من شنیدم که به دیوار سر فاطمه خورد
در دلم روضه ی صدیقه ی کبرا شده است
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#مسلمیه #شب_اول_محرم
.
.
#حضرت_مسلم علیه_السلام
#غزل_مرثیه
۳۶۶
دلم از غصه ات ای یار به هم می ریزد
غنچه ات از ستم خار به هم می ریزد
درو دیوار هم از غربت من می گریند
از غم من درو دیوار به هم می ریزد
زود برگرد وگرنه که برت گردانند
می شود جسم تو خونبار به هم می ریزد
قصدشان است به گودال بریزند سرت
پیکرت یکصدو ده بار به هم می ریزد
همه هم گر بروند شمر ولی ول کن نیست
سینه از چکمه ای انگار به هم می ریزد
به سوی کوفه میا ای گل زهرا ورنه
خواهرت بر سر بازار به هم می ریزد
گفتم ای طوعه فقط پشت در خانه میا
مسلم از قصه ی مسمار به هم می ریزد
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#مسلمیه #شب_اول_محرم
.
.
#روز_عرفه
#امام_حسین علیه السلام
#مناجات_روز_عرفه
عرفه آمد و مهمان حسینیم همه
خیره بر رحمت دستان حسینیم همه
عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم
بازهم پاره گریبان حسینیم همه
وسط روز رسیدیم و همه می بینند
عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه
دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم
در پی نسخه ی درمان حسینیم همه
حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم
عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه
ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند
ما بدهکار به احسان حسینیم همه
او مناجات کند کار همه می گیرد
تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه
عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب
در ره عشق به قربان حسینیم همه
اشک ما خرج برای غم اغیار نشد
روزگاری است که گریان حسینیم همه
آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است
داغدارِ تن عریان حسینیم همه
چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد
کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه
ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم
مات از جود فراوان حسینیم همه
خیزران... سنگ... نوک نیزه... مراعات کنید
ما اسیر لب و دندان حسینیم همه
#محمدجواد_شیرازی ✍
.
.
#ورود_کاروان_به_کربلا
#غزل_مرثیه
۳۶۷
چه صحنه ها که در این دشت خار می بینم
چه روی داده که دائم غبار می بینم
چه روی داده از آن لحظه ای که آمده ایم
تو را به غصه و ماتم دچار می بینم
از آن زمان که رسیدم دلم به شور افتاد
خداگواست چه در این دیار می بینم
بگو کجاست؟که اینجا دلم گرفته حسین
سه ساله را، ز چه رو بی قرار می بینم
هنوز دیر نگشته بیا و برگردیم
وگرنه، گِرد تنت نیزه دار می بینم
تمام دلهره ام این شده زمین نخوری
وگرنه روی تنت ده سوار می بینم
خداکند نشود جسم تو لگد کوبی
چو زخمهای تو، غم بیشمار می بینم
اگر برند مرا بین کوچه و بازار
سر تو را وسط رهگذار می بینم
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#ورودیه #شب_دوم_محرم
.
.
#ورودیه_کاروان_به_کربلا
#غزل_مرثیه
۳۶۸
یا اخا ای تو مرا یار بیا برگردیم
لاله ی احمد مختار بیا برگردیم
تو همه دلخوشی ام هستی و گردد بی تو
آسمان بر سرم آوار بیا برگردیم
به همان لحظه که بر سینه،زد آسیب لگد
قسمت می دهم ای یار بیا برگردیم
می رسد بوی جدایی به مشامم اینجا
می شود جسم تو خونبار بیا برگردیم
خیمه بر پا مکن اینجا، به دلم افتاده
می دود طفل تو بر خار بیا برگردیم
تا رسیدیم به این دشت شدم دلواپس
بهر چشمان علمدار بیا برگردیم
گر بمانیم در این دشت ز ضرب سیلی
چشم دردانه شود تار بیا برگردیم
بیم دارم که سر کودک ششماهه شود
به سر نیزه گرفتار بیا برگردیم
تا که با خنده نبردند عزیزان تو را
به سر کوچه و بازار بیا برگردیم
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_دوم_محرم
.
.
#ورودیه
#شب_دوم_محرم
#غزل_مرثیه
۳۶۹
گربمانیم در این دشت دلم زار شود
چشمم از غصه و غم های تو خونبار شود
به دلم از همه سو غم روی غم آمده است
ترسم آن است حرم بی کس و بی یار شود
به همان خانه که می سوخت بیا برگردیم
پدرم گفته چها عاقبت کار شود
بیم دارم که در این دشت به پیش چشمم
پیکرت زیر سم اسب گرفتار شود
نکند نیزه به پهلوی تو جا باز کند
نکند مادرمان باز عزادار شود
بی تو بر ناقه ی عریان بنشینم سخت است
نکند خواهر تو راهی بازار شود
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.
.
#ورودیه کاروان_به_کربلا
#شب_دوم_محرم
#غزل_مرثیه
۳۷۰
لب گشا تا که بگویی سخن آخر را
چشم وا کن که ببینی تو دو چشم تر را
از زمانی که در این دشت رسیدیم حسین
همه جا می شنوم زمزمه ی مادر را
همه غمها به دل خواهر تو ریخته شد
گرهی روی گره تا که زدی معجر را
من اگر بی تو از اینجا بروم می میرم
چکنم گر به روی نیزه ببینم سر را
تازه خوابیده به گهواره علی،می ترسم
نیزه ای بعد تو بیدار کند اصغر را
چشم بر هم نزده در همه جا می بینی
تکه تکه به روی خاک،تن اکبر را
چشم بر هم نزده جسم تو را می پاشند
می کشانند روی خاک،گل پرپر را
چشم بر هم نزده،شمر برت گرداند
می کند زیر و زبر،با نوک پا پیکر را
.
.
چشم بر هم نزده روز دهم آمده است
چشم بگشا و ببین بر روی تل خواهر را
بارها چشم به هم می زدم اما دیدم
سر بریده نه،فقط پاره کند حنجر را
سر بریدن ز تن تو چقدر طول کشید
بر نمی دارد عدو از گلویت خنجر را
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#غزل_مرثیه
۳۷۲
پروانه ام که بال و پرم تیر می کشد
جسم ضعیف و مختصرم تیر می کشد
از بس که اشک ریختم از دوریَت پدر
بنگر به چشم های ترم تیر می کشد
فریاد آب آبِ تو یادم نمی رود
تا آب می خورم جگرم تیر می کشد
آسیب دید شاخه ای از من به رهگذر
هستم نهال و برگ و برم تیر می کشد
ای سر ز سنگها که عدو بر سرم زده
سربسته گویمت که سرم تیر می کشد
از آن شبی که زجر لگد زد به پهلویم
دردش رسیده تا کمرم تیر می کشد
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۳۷۳
آسمان را بر سر من داغ تو آوار کرد
رفتی و سیلی دو چشم دخترت را تار کرد
در خرابه راه می رفتم به زحمت ای پدر
مثل زهرا دختر تو،تکیه بر دیوار کرد
خواب بودم دشمن آمد گوشوارم را کشید
تو ندیدی او به چه شکلی مرا بیدار کرد
ما عزادار و به جای گریه و زاری پدر
بی حیایی پایکوبی بر سر بازار کرد
شامیان در بین هر کوچه مرا سیلی زدند
ماجرای کوچه و سیلی مرا بیمار کرد
معجرم را به سر دختر شامی دیده ام
دیدن این صحنه بابا،دیده را خونبار کرد
شامیان بی صفت سوی خرابه بنگرید
عاقبت بابای من از دخترش دیدار کرد
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_سوم_محرم
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۳۷۷
بابای خوبم بر تو ظلمی از عدو رفت
دیدم سرت بر نی که نیزه بر گلو رفت
بابا خودم دیدم سرت از نیزه افتاد
یک بی ادب سمت سر تو بی وضو رفت
ای وای من برداشت سر را از محاسن
دیدم دوباره راس تو بر نی فرو رفت
از روی ناقه دخترت را پرت کردند
شد بی حیا دشمن،زمانی که عمو رفت
ای کاش آن شب در بیابان مرده بودم
زجر آمد و می زد مرا،از دیده سو رفت
دستش بزرگ و صورت طفل تو کوچک
از بس که زد خون از سرم چون آب جو رفت
طفل تو را بر خاک صحرا می کشید و
بر پهلویم یک خاری از صحرا فرو رفت
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_سوم_محرم
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۳۷۱
بیا ای ماه من بنشین که بینی اختر خود را
بیا ای بی کفن امشب کفن کن دختر خود را
ببین یار تماشایی، تماشایی است قد من
کمان تر از کمان هستم، نگه کن دختر خود را
تن من با لب تو هر دو مانند حجر باشد
بیا ای کعبۀ نیلی، ببر نیلوفر خود را
تو دیدی عمه را از طشت، اما چشم خود بستی
نی ام من عمه، وا کن ای پدر چشم تر خود را
به مثل مادرت زهرا دگر چشمم نمیبیند
ببین رخسار طفل و کن تجسم مادر خود را
کنون که آمدی امشب بگو با من عمویم کو
چرا همره نیاوردی امیر لشگر خود را
کدامین بی حیا بر گیسوی تو چنگ زد بابا؟
پریشان مویی و بنگر، پریشان خواهر خود را
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.