eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
279 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. دلداده و صاف و ساده آمد اینجا افتاده شبیه جاده آمد اینجا در محضر حق سواره محشور شود هر کس دو قدم پیاده آمد اینجا ✍ .
. در صبر نداریم به آوازه‌ی زینب کهنه‌شدنی نیست غمِ تازه‌ی زینب از خطبه‌ی او نیست گران‌تر ادواتی ای دست مریزاد به این سازه‌ی زینب بر چوبه‌ی محمل سر خود زد که بگوید دل‌سوخته‌ای نیست به اندازه‌ی زینب ناموس خدا را وسط هلهله بردند پاشید در آن معرکه شیرازه‌ی زینب هر روضه که خواندیم دلی سوخت ولی باز بدتر نشد از روضه‌ی دروازه‌ی زینب ✍ .
. هر کس پیاده راهی این سرزمین است مدیون زهرا و امیر المومنین است. پای پیاده بین صحرا می رود ؟ نه اینجا برایش بهتر از عرش برین است شاه و گدا در این سفر همسفره هستند اینجا صدای اِشرِبِ الماءَ اش حزین است در این سفر ضرب المثل ها یم عوض شد نیکی که از حد بگذرد. پس اربعین است در این شلوغی پیر مردی روستایی دنبال دستان گل ام البنین است نشناخت اقا دخترت ، با گریه پرسید عمه سر بابای مظلومم همین است؟ ✍ .
. جنت روی زمین، گستره‌ی کربلاست در حرمت اربعین، شور قیامت به پاست راه نجف کربلا، مشعر عشاق توست در عرفاتِ حرم، فیض هزاران مناست ای پدر بندگان! ابن سبیل توأیم ماندن در این مسیر، سیر الی الله ماست تا حرمت هرقدم، با شهدا هم‌قسم در دلمان دم به دم، نغمه‌ی "یالیتنا"ست در سفر کربلا، در گذر هر بلا پاسخ ما بر بلا آیه‌ی "قالو بلی"ست در دو جهان پرچمت، دست علمدار توست زائر تو تا بهشت، در کنف این لواست در سفر اربعین، روزی ما بی حد است سفره‌ی ماهِ صفر از کرم مجتباست ما که حرم آمدیم، قاصدی از مشهدیم هرچه که موکب زدیم، از برکات رضاست گرد و غبار حرم، روشنی چشم ماست در نظر بیدلان " آینه در کربلاست" هرچه ملک گریه کرد، هیچ کفایت نشد این عمل مستحب، واجب عینی ماست "زنده‌ی جاوید کیست؟" آنکه به عشق تو زیست فانی تو هرکه نیست، هستی او بر فناست ای پسر فاطمه، حُرِّ حریم توأیم در حرمت حال ما "معتذراً نادما"ست زر به نظر می‌رسد، ذره‌ی دور ضریح در نظر زائران، خاک حرم کیمیاست مرقد شش گوشه‌ات، قبله‌ی هفت آسمان هشت بهشت خدا، گوشه‌ای از کربلاست حُرمت زوار تو، فراتر از کعبه است زائر تو فوق عرش، در حرم کبریاست فوج ملک زائرت، عرش خدا حائرت سجده به خاک حرم، آرزوی انبیاست زنده به بویت مسیح، کشته‌ی رویت ذبیح نوح در این ناحیه، نوحه‌گر نینواست قبر علی اکبرت، روضه‌ی پیغمبر است قطعه‌ی پایین پا، جنت بی انتهاست :: یاد دم آخرت، یاد غم خواهرت یکسره بالاسرت، ناله‌ی زهرا به پاست باز در این ناحیه، روضه‌ی مقتل بخوان نوحه کن ای دل ببین، یوسف زهرا کجاست با دم "شیب الخضیب" با دم "خدالتریب" ندبه کن و خون ببار، روضه‌ی خون خداست مرثیه از سر بخوان، سر که جدا از تن است نوحه بخوان بندبند، جمله‌ی اعضا جداست باز نبی کشته شد، دست علی بسته شد فاطمه‌ای داغدار، در وسط شعله‌هاست دور نگین عفاف، حلقه‌ی نامحرم است محرم تو بی پناه، دشمن تو بی حیاست حُرمت عترت شکست، صورتشان باز سوخت کوچه و بازار شام، شاهد این ماجراست... ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در قسمتی از زیارت اربعین چنین می‌خوانیم: ❤️💚 بذل مهجتهه لیستنقذ عبادک من الجهالة 💚❤️ حسین تو خون قلبت را دادی تا مردم از جهل و نادانی رها شوند 💚 شرح و تفسیر زیارت اربعین در کانال ضامن اشک 👇👇👇 https://eitaa.com/zameneashk1
🌴 اربعین به روایت کتاب مذبوح فرات اربعین ❤️ بر سر دو راهی کوی عشق «کربلاء» یا «مدینه» مسیرمان مدینه بود، اما ما میلی به رفتن به مدینه نداشتیم. همه‌ی وجودمان در کربلاء مانده بود «زیارت حسین×». با خودم حساب کردم از کوفه حدودا دوازده روز طول کشید تا ما به شام رسیدیم. الان حدود سیزده روز به چهلم پدرم مانده. «ای کاش اربعین کربلاء باشیم». چند روز راه رفتیم کسی که با ما و مراقب ما بود، )بر خلاف آمدنمان) دورتر از ما حرکت می‌کرد و هر نیازی که داشتیم برایمان انجام می‌داد. «در اخبار الدول است که: غافله سالار آن‏ها، نعمان بن بشیر بود و سی مرد همراهش بودند. شب آن‏ها را، راه می‏برد و در چشم ‏رس دنبال آن‏ها می‏رفت و چون منزل می‏کردند، با یاران خود دورتر از آن‏ها جا می‏گرفت و چون پاسبانی گرد آن‏ها بود و از حوایج آن‏ها پرسش می‏کرد و با آن‏ها ملاطفت می‏نمود تا به مدینه رسیدند.» به دو راهی رسیدیم. یک راه به مدینه می‌رفت و یک راه به کربلاء. «بوی حسین×» ما را به «کربلاء» می‌خواند. بوی عطر را از مسیری که به کربلاء ختم می‌شد، استشمام می‌کردیم. همگی به بشیرگفتیم: «مروا بنا کربلاء؛ ما را از کربلاء ببر.» ......... 🌴 کتاب مذبوح فرات، مولف محمد حسین تابع منش / سفحه ی 801 ❤️ ادامه ی کلاس بر اساس کتاب مذبوح فرات فردا عصر بر قرار است. دوستان را خبر کنید. تا از فیض اربعین بهره مند شوند. السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
. السلام علیک یا اباصالح المهدی با ذکر حسین غرق نورش گردیم در محضر او پر ز حضورش گردیم هر کس که حسینی اَست یار مهدی است باید که مهیای ظهورش گردیم ✍ .
. ((رباعیات اربعین قسمت1)) چه رنجی از فراق تو کشیدم چه زهری از غم و داغت چشیدم بریدند چون سرت را ای برادر منم از هر دو عالم دل بریدم زده آتش به جانم ماتم تو کشد آخر مرا درد و غم تو الهی کاش میشد تا نبینم تن پر زخم و خون و درهم تو چکد خون از دوچشمان پر آبم عدویت خارجی کرده خطابم زجاخیزو سخن گو با مَنِ زار که من خونین دل از بزم شرابم به پیش پیکرت دشمن مرا زد دو دستم بسته بود و از جفا زد ز کوفه تا به سوی شام ویران مرا با کعب نی در هر کجازد چرا دیگر نمی آید صدایت شده پرپر تمام لاله هایت برادر جان ببین با قامتی خم رسیده خواهرت در کربلایت ببین خواهر ز داغت پیرتر شد شب و روزم چگونه بی تو سر شد مزارت را به آب دیده شویم که بی تو دیده ام همواره تر شد غمت آخر ز خواهر جان ستاند همیشه داغ تو در دل بماند دعا کردم که از بعد تو،زینب دگر در وادی دنیا نماند دوچشمانم زهجرت اشکباراست دلم از ماتمت اندوهبار است امان از سیلی مردان شامی برادر خواهرت نیلی عذار است خزان از من بهارم را گرفته همه دارو ندارم را گرفته دو عالم درد دارم از غم تو غمت صبر و قرارم را گرفته سخن گو با مَنِ افتاده از پا قیامت در دلم گردیده بر پا نشستم در کنار تربت تو کنم ناله به همراهی زهرا .......... قسمت2)) تمام لاله هایت ارغوانی ست قدم همچون هلالست وکمانیست هزاران درد دارم در دل اما غمم یاد لبان خیزرانی ست نمیشد باورم هجران و دوری چه مشگل بودبعد از توصبوری تنت افتاد بر خاک بیابان سرت افتاد در کنج تنوری نشد آخر بمیرم در بر تو نشد بوسم دوباره حنجر تو ز ظلم نیزه و شمشیر و خنجر نشد در بر بگیرم پیکر تو برایت تحفه آوردم برادر قدی از غم کمان و دیده ای تر ز سیلیِّ سنان و شمر و خولی رُخی دارم چُنان رُخسار مادر خمیده آمدم از کوفه و شام شنیدم از عدویت طعن و دشنام جسارت شد به رویت بر سر نی امان از سنگهای بر لب بام چسان گویم چه آمد برسرمن شکسته چون دلم بال و پر من ز بسکه تازیانه بر تنم خورد شده نیلی تمام پیکر من چه رنجی شد نصیب کاروانت چه وسعت داشت درد بیکرانت الهی بشکند دستی که از کین سرِنیزه فروکرد بر دهانت چهل منزل سرت روی سَنان بود نشان سنگ بر رویت عیان بود تو قرآن با لب خشکیده خواندی جواب خواندن تو خیزران بود غمت در این دلم کاشانه کرده دو عالم درد در دل خانه کرده سه ساله ماند در کنج خرابه دلم یاد غم دردانه کرده غمت آتش زده بر حاصل من فراقت خون نموده این دل من به هر درد و مصیبت صبر کردم ولی داغ تو گردد قاتل من ✍ .
. بسم الله الرحمن الرحيم ✍ ای کربلا سلام پرچم به شانه ام من رهسپارِ جاده ام ای کربلا سلام خسته نمی شوم این بار هم پیاده ام ای کربلا سلام در پای هر عمود رو به تو ایستاده ام ای کربلا سلام ای کربلا سلام نزدیکِ اربعین غیر از زیارتِ تو نداریم دغدغه لطف امام رضا شد شاملم که آرزوی من محققه زائر روایته که با فرشته های خدا می شه بدرقه ای کربلا سلام در سینه ام حسین صدها کتابِ مرثیه شیرازه می کنم در طولِ این مسیر با گرد و خاکها نفسی تازه می کنم در پای هر عمود اشکی روانه بی حد و اندازه می کنم ای کربلا سلام می گن تو این مسیر بر پای زائرای شما بوسه می زنن می گن به التماس زوارتو برای پذیرایی می برن جون می کنن فدا در پای زائرِ حرمِ شاه بی کفن ای کربلا سلام هر کس پیاده رفت یک آبِله به یاد سه ساله نشونَشه دیدم جوونی رو کُلِّ مسیر ، مادر پیرش رو شونَشه تا می گی یا حسین بی اختیار قطرهء اشکی رو گونَشه ای کربلا سلام .
. خواب دیدم سحری پای ضریحت هستم چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند چه جوان ها که به پای غم تو پیر شدن بشود دوستی آن دم که کهن می ماند بوی سیب از همه ی کرببلا می آید اشک مادر اثرش روی بدن می ماند هر چه مردست اگر پای تو بی سر بشود پرچم عشق تو بر شانه ی زن می ماند صدهزاران چو اویس خاک ره زینب نیست عاشق از یار جدا شهر قرن می ماند گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق چه بدن هاست که بی غسل وکفن می ماند... یاد پیراهن تو، بال و پرم درد گرفت بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت ✍ .
. رسیده ام که بگویم سلام یاورِ عطشان سلام شاه شهیدان، سلام سرور و سلطان رسیده ام که پس از اینهمه مراحلِ دوری دوباره سر بگذارم به آستانِ تو جانان سلام کشته ی بی سر، سلام زاده ی کوثر سلام میوه ی جانِ علی و ختمِ رسولان رسیده ام که بگویم، به اقتدار و سلامت رسیده اند به کویت، دوباره جمعِ غریبان نه خسته است دلی، نه شکسته حرمتی از ما نه بی تو هیچکسی، ناسزا شنیده ز عدوان نه چادری شده پامالِ این و آن، تَهِ گودال نه معجری شده غارت ز بانوان و صغیران نه صورتی شده نیلی، نه حرمله زده سیلی نه تازیانه کسی زد، به کودکان و یتیمان نه کودکی به خرابه، کنار راسِ تو دِق کرد نه دختری ز سفیری، شنیده لفظِ کنیزان به اقتدار و سلامت رسیده ام ز قیامت رسانده ایم پیامت، قسم بخون شهیدان فقط بسنده به یک جمله میکنم ز فراقت که کاش بود علمدار در کنار اسیران □ □ □ تو هم بگو سخنی از خودت ز ساعتِ آخر چها گذشت به جسمت، بزیرِ سمِ ستوران چه شد که تکیه زدی تو، به نیزه های غریبی نشد بجای تو خواهر، شود روانه ی میدان به غیرِ طفلِ صغیرت که روی دست تو جان داد کسی جواب نمیداد، بر ندای تو مهمان اگرچه پیش پدر، روضه پسر نشود خواند مرا اشاره ای از دل، تراست ناله ای از جان به پیشِ چشمِ تو پرپر، که گشت شبهِ پیمبر گرفت جانِ مرا هم شبیهِ جانِ تو جانان مگو که یار نمانده، هنوز خواهر تو هست که جانِ خسته چو موری است، هدیه نزد سلیمان ✍ .
. جا دارد اگر پای غمت جان بگذارم مجنون شوم و سر به بیابان بگذارم بین الحرمینی نشدم بعدِ چهل روز ظلم است به خود نام مسلمان بگذارم وقتش شده با دیدن عکس حرمت باز داغی به دل ِ دیده‌ی گریان بگذارم چشمم اگر از کار بیفتد اثرش را باید به سر و رو و گریبان بگذارم حالا که نجف نیستم از شوق زیارت این قافیه را می روم ایوان بگذارم نامردم اگر روضه‌ی تو باشد و پا را یک ثانیه در روضه‌ی رضوان بگذارم جا مانده ام و حق بده نام پسرم را از شوق رسیدن به تو «مهران» بگذارم بین الحرمینی نشدم؛ آه... ولی کاش آهو شوم و پا به خراسان بگذارم   .