eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
279 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹مخمّس 🌹 باز ابر رحمت حق، خیمه در عالم كشیده خیمه‌ی رحمت به فرق عالم و آدم كشیده پرده‌ی لطف و عطا بر طارم اعظم كشیده سربه‌سر لوح معاصی را قلم از دم كشیده كرد ظاهر از افق، ماه رجب را حق تعالی 🌺 ماه رحمت سر زده یا باز كرده لطف حق در؟ رحمت آورده وَ یا گنج عطا دارد ز داور؟ گنج رحمت باشدش یا آن كه بارد درّ و گوهر؟ درّ و گوهر می‌فشاند در قدوم چار سرور چار ركن دین در او از پرده خواهد شد هویدا 🌺 اوّل ماه رجب ماهی شود از پرده، ظاهر ظاهر از پرده شود آن مظهر انوار باهر آن كه دارد خواجه‌ی لولاكیان از او مفاخر آن كه نام او محمّد، كنیه جدّش داده باقر پنجمین نور ولایت، هفتمین مرآت یكتا 🌺 دوّم ماه رجب، شاه دهم شد رخ فروزان شهریار مُلك دین، آمد نقی با چهر تابان شد علیّ بن محمّد، رخ فروز از برج ایمان شاه عاشر، ماه عاشر، حجّت خلاق سبحان زد قدم در این جهان، آن آفتاب عالم‌آرا 🌺 در ده ماه رجب، بدر نهم از پرده زد سر نوگل گلزار زهرا، نور حق، سبط پیمبر سرور خوبان، تقی، ابن الرّضا، فرزند حیدر مقتدای انس و جان بر ماسوا هادیّ و رهبر آن كه گردیده ملقّب بر جواد از شاه بطحا 🌺 در پگاه سیزده، خورشید ایمان جلوه‌گر شد شاه اقلیم ولایت، بدر تابان جلوه‌گر شد مظهر الاسمای سبحان، نور یزدان جلوه‌گر شد وارث علم پیمبر، شاه خوبان جلوه‌گر شد مرتضی از خانه‌ی كعبه جمالش گشته پیدا 🌺 جشن میلاد امیرالمؤمنین است، البشاره! مولد مسعود شاهنشاه دین است، البشاره! موكب فرخنده حبل المتین است، البشاره! شاد و خرّم، خاطر اهل یقین است، البشاره! البشاره! كآمد آن بحر كرم، كان عطایا 🌺 نور حق، صِهر نبی، ضرغام صفدر شد تولّد مظهر قدرت، ولیّ حیّ داور شد تولّد مرتضی شیر خدا، عون پیمبر شد تولّد جانشین مصطفی، شاه مظفّر شد تولّد شد تولّد آفتاب شرق دین، شمس دل‌آرا 🌺 فاطمه بنت اسد را نور حق شد زیب دامان دامنش بِه از جنان شد از جمال نور یزدان زد قدم شاهی به عالم كاو بُوَد مرآت جانان روشن از نور جمالش شد دل و چشم محبّان دیده‌ی اهل ولا روشن از این مرآت یكتا 🌺 بارالها! حقّ احمد! حرمت زهرا و حیدر! كن قبول خدمت از ما، حرمت شبّیر و شبّر! از كرم فرما طواف مرقدش بر ما میسّر هجر كویش روز و شب آذر زند بر جان «آذر» راه پرفیض جوارش بر رخ احباب بگشا (غلام‌رضا آذر) 💐ولادت و به ترتيب اوّل، دوم، دهم و سيزدهم رجب المرجّب؛ بحقّهم عجّل لولیّک الفرج
نور چشمان نبی مظهر دادار آمد بر همه خلق جهان سید و سالار آمد امشب از لطف خداوندکریم وقادر روشنی بخش جهان حیدرکرارآمد امشب از سوی خدا نور جلی آمده است بر دین رسول حق ولی آمده است از خانه کعبه بادوصدعزت وجاه مظهر صبر خداوند علی آمده است امشب به جهان ماه منیر آمده است باعطرخوش مشک و عبیر آمده است با آمدن علی گل باغ ولا بریاری دین حق امیر آمده است از سوی خدا نور جلی می آید آوای خوش سینجلی می آید از خانه ی کعبه بادو صدعزو وقار با خلق محمدی علی می آید بر مظهر نور حی داور صلوات بر شاه نجف ساقی کوثر صلوات شاباش قدوم او که از کعبه رسید بفرست تو بر حضرت حیدر صلوات ما دل به تولای تو بستیم علی از غیر تو در جهان گسستیم علی با دست تهی در شب میلاد شما ما ریزه خور خوان تو هستیم علی از کودکیم گدای این درهستم در ظل توجهات داور هستم فخرم این است در این عالم هستی زیرا من ریزه خور سفره ی حیدر هستم علی جان من به گلزار تو خارم کسی جز تو در این عالم ندارم شب میلادت ای مظلوم عالم نگاهی کن تو بر این قلب زارم
علیه السلام به بندگی نرسد بنده‌ای به پای علی قلم چه عاجز و لال است در ثنای علی محب آل علیم خوشم که اثباتِ حلال زادگی من بود به پای علی علی امام من است و تمام عمرم را شوم غلام کسی که بود گدای علی لبم که خورد به انگور زرد کنج ضریح شدم ز باده پرستان مبتلای علی قسم به شأن یدالله فوق ایدیهم قبول حق نشود سجده بی ولای علی پیمبران که نه از جبرییل خواهش کن بپرسد از خود ایزد از ابتدای علی نبی پس از شب معراج با تبسم گفت: نشسته بین هجاهای رب صدای علی بدون حاشیه، اصلا علی چه شخصیتی است؟ که متن اصلی دنیاست جمله‌های علی نشانه ایست فقط سنگ کعبه فکر کنم بهانه بوده بنایش فقط برای علی از این‌که قبله شده زادگاه شاه نجف زمان سجده بود در سرم هوای علی زمانه بر سر جنگ ولایت مولاست گرفته فاطمه در دست خود لوای علی علی و فاطمه یک روح در دوتا بدن‌اند نوشته‌ام صد و ده فاطمه به جای علی قسم به ضامن آهو که سر زد از آهو فقط رضای خدا هست در رضای علی شاعر/ علی اکبر نازک کار
علیه السلام دلم غیر ایوان پناهی نداشت دلم زائری بود و راهی نداشت دلم در بساطش جز آهی نداشت علی داشت آن را که شاهی نداشت به دور امیر کرم گشته ام صد و ده قدم در حرم گشته ام به او گفتم ای شاه راهم بده امان نامه ای بر گناهم بده لیاقت به یک دم نگاهم بده پناهی ندارم پناهم بده «صدا زد پریشانی ات با علی اگر خسته جانی بگو یا علی» همین لحظه‌ها بود پیدا شدم علی گفتم و از زمین پا شدم شب و روز حیران مولا شدم گدا بودم او خواست آقا شدم دلِ من بدون علی بی کس است بمیرم ببینم علی را بس است تحمل به این نور لابد نبود ترک خوردن کعبه بی خود نبود و کعبه که جای تَرَدُد نبود پس این‌ها همه یک تولد نبود خدا خواست ثابت کند بر جهان علی هست یکتاترین در جهان فقیری که انگشتر از او گرفت سلیمان شد و ذکر یاهو گرفت زمین تخت او آسمان تاج او به دوش نبی بود معراج او اگر مدح او بر لبم جا گرفت یدالله دستان من را گرفت به من گفت از مرد خندق بگو بیا از علیٌ مع الحق بگو سه بار از نبی اذن میدان گرفت علی هست پس مصطفی جان گرفت نبی گفت جانم به قربان او علی جان من هست و من جان او علی با خدا و خدا با علی علی یا خدا گفت، حق یا علی «امیری نداریم الّا علی اگر ناتوانی بگو یا علی» شاعر/ مجید تال
علیه السلام خواستم عشق را نظاره کنم چشم‌ها را پر از ستاره کنم خواستم تا که از شب شعرم قطعه‌ای نذر جشنواره کنم عشق فرمود نذر نام علی صد و ده بار استخاره کنم گر که شعری قشنگ می‌خواهم به علی بیشتر اشاره کنم می‌‌شود با حروف نام علی وزن اشعار را اداره کنم جای دارد به وصف این آقا هر چه می‌بینم استعاره کنم «گر چه این‌ها به ما نمی‌گنجد بحر در کوزه‌ها نمی‌گنجد» هر صفا با علی صفا دارد هر کسی با علی خدا دارد روی قلب ستاره بنویسید مثل آقای ما کجا دارد؟! چه کسی جز امام اول ما پسرش شهر کربلا دارد هر چه دارد مسیح مریم از خاک نعلین مرتضی دارد وقت معراج جز علی چه کسی جا به دوش فرشته‌ها دارد یا کدامین بزرگ در دنیا دور خود این قدر گدا دارد عشق اگر عشق هم بود تنها با ولای علی بها دارد «آیت والی الولی مددی صد و ده بار یا علی مددی» صاحب رودخانه کوثر دست پرورده‌اش بود بوذر آن امامی که در زمان نماز می‌دهد در رکوع انگشتر آنکه در لا به لای جنگ احد با نود زخم می‌کند محشر آن بزرگی که کار کوچک او کندن چار چوبه ی خیبر آن جوانی که عبدودها را با یکی ضربه می‌کند بی سر ذکر هر پهلوان به میدانها اسدالله یا علی حیدر آن که محضش وقوع رد الشمس می‌شود با دعای پیغمبر «دافع سیئاتمان حیدر عجلوا بالصلاتمان حیدر» کاش می‌شد خطابمان بکند با نگاهی شرابمان بکند کاش می‌شد ابوتراب جهان زیر پایش ترابمان بکند تو دعا کن نیاید آن روزی که بخواهد جوابمان بکند ما گناه کبیره‌ایم اما کاش آقا ثوابمان بکند ما گروه دعای نامقبول باید او مستجابمان بکند مثل قنبر دوباره ما را هم چه شود انتخابمان بکند کاش می‌شد که خون ما ریزد در ره عشق آبمان بکند «یا علی یا مسبب الاسباب ما رعیت فقط شما ارباب» ای وجود تو برکت عالم ای منا ای صفا و ای زمزم افتخار عشیره ی حوا ایلیای قبیله ی آدم نظر شبّر و شبیر شما بی دوا درد را کند مرهم ذکر نام تو را خدای ودود می‌نویسد به حلقه ی خاتم بر بلند سه تیغ عاشورا زده عباستان فقط پرچم کاش می‌شد مرا نگهداری مثل مقداد و قنبر و بوذر «عارفم یا علی مدد گویم ذکرتان را الی الابد گویم» شاعر/ علی زمانیان
علیه السلام مولا برای از تو سرودن غزل کم است تلميح و استعاره، مجاز و بدل کم است بايد برای مدح تو قرآن ناب خواند شعر و خطابه، قصه و ضرب المثل کم است آن لحظه که حلاوت نام تو بر لب است شيرينی شکر که چه گويم، عسل کم است بايد برای مدح تو از صبح بدر گفت هيجای نهروان و شکوه جمل کم است ای دست اقتدار خدا، فارس العرب اصلا برای شأن تو تعبير يل کم است «شهره شده ميان عرب تک سواری ات آوازه های صاعقه‌ی ذوالفقاری ات» ای آفتاب علم و يقين يا ابوتراب همواره در مدار تو دين يا ابوتراب صبح نگات شمس ضحی يا ابالحسن تار عبات حبل متين يا ابوتراب از ابتدای خلقت خود کسب فيض کرد در محضر تو روح الامين يا ابوتراب مولای من ولايت تو از ازل شده با روح و جان شيعه عجين يا ابوتراب الطاف بی کران تو ای قبله گاه جود می بارد از يسار و يمين يا ابوتراب در رستخيز صبح قيامت برای ما عشق تو است حصن حصين يا ابوتراب با عطر و بوی هر نفست در مشام شهر جاری شده ست خلد برين يا ابوتراب «چشمان روشن تو بهشت پيمبر است اصلاً سرشت تو ز سرشت پيمبر است» تفسير کن برای همه محکمات را اسرار ناب آيه‌ی صبر و صلات را مولای من تمام صفاتت الهی است آئينه ای تلألؤ انوار ذات را شرط حيات طيبه نور ولايت است از ما مگير حضرت عشق اين حيات را با نعمت ولايتت آقا خود خدا بی شک گشوده بر همه باب النجات را يک لحظه در ولايت تو شک نمی کند هر کس شنيده زمزمه‌ی کائنات را «تو آمدی کمی به زمين آسمان دهی تا که تجليات خدا را نشان دهی» تسبيح انبياء معظم علی علی ست نقش لب پيمبر خاتم علی علی ست رمز نجات حضرت موسی ميان نيل فرياد استغاثه‌ی آدم علی علی ست رمز تقرب همه‌ی اهل کائنات آوای هر فرشته دمادم علی علی ست لبيک کعبه و حجر و مسجد الحرام زيبا ترين ترنم زمزم علی علی ست هر گوشه را که می نگرم ذکر خير توست آقای من عبادت عالم علی علی ست وقتی علی تجلی اسماء اعظم است بی شک تجليات خدا هم علی علی ست «تو آمدی و عزت توحيد پا گرفت نور خدا زمين و زمان را فرا گرفت» شاعر/ يوسف رحيمی
علیه السلام «سه روز» بود، که در مکّه بی‌قراری بود نگاه کعبه، پر از چشم‌انتظاری بود «سه روز» صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر» سحابِ رحمت و ابرِ امیدواری بود به احترام شکوفایی گل توحید «سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل» در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت حرم که محرم اسرار کردگاری بود صفای آینه از چشم «مَروه» می‌تابید شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود زمین به مقدم مولود کعبه، می‌نازید هوا هوای بهشتی، زمان بهاری بود فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم سرودشان، غزل عشق و بی‌قراری بود سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود :: قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی علی تمام وجودش، وفا و یاری بود نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری علی که جلوۀ آیات جان‌نثاری بود چگونه نخل عدالت نمی‌نشست به بار که اشک چشم علی، گرم آبیاری بود امیر ظلم‌ستیز، افسر یتیم‌نواز! یگانه آینۀ عدل و استواری بود همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت «مدینه» از نَفَس او بنفشه‌کاری بود علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید علی، تبلور ایمان و پایداری بود علی، به واژۀ آزادگی تَقدّس داد علی، تجلّی ایثار و بردباری بود جهان کوچک ما حیف درنیافت که او پر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟ قسم به کعبه که سجّادۀ گل‌افشانش زِ خون جبهۀ او باغ رستگاری بود... شاعر/ محمدجواد غفورزاده
علیه السلام دنیای بی‌امام به پایان رسیده است از قلب کعبه، قبلۀ ایمان رسیده است از آسمان حقیقت قرآن رسیده است شأن نزول سورۀ «انسان» رسیده است وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند در قاب کعبه وجه خدا را نشان دهند روزی که مکه بوی خدای احد گرفت حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت خانه ز نام صاحب خانه مدد گرفت از سمت مستجار، حرم سینه چاک کرد کوری چشم هرچه صنم سینه چاک کرد وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف کرد وقتی علی به خانۀ خود اعتکاف کرد وقتی خدا جمال خودش را مطاف کرد کعبه سه روز دور سر او طواف کرد حاجی شده‌ست کعبه و سنّت شکسته است با جامۀ سیاه خود احرام بسته است از باغ عرش رایحۀ نوبر آمده‌ست خورشید عدل از دل کعبه بر آمده‌ست از بیشه‌زار شیر شجاعت در آمده‌ست حسن خدای عزّ و جلّ حیدر آمده‌ست جانِ جهان همین که از آن جلوه جان گرفت حسنش «به اتفاق ملاحت جهان گرفت» ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما! ای منتهی به کوچۀ تو ردّ پای ما! ای بانی دعای سریع ‌الرّضای ما! پیر پیمبران، پدری کن برای ما! لطف تو بوده شامل ما از قدیم‌ها دستی بکش به روی سر ما یتیم‌ها پشت تو جز مقابل یکتا دو تا نشد تیر تو جز به جانب شیطان رها نشد حق با تو بود و لحظه‌ای از تو جدا نشد خاک تو هر کسی که نشد کیمیا نشد ای شاه حُسن!‌ با تو «گدا معتبر شود» آری! «به یُمن لطف شما خاک زر شود» ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما! شیرینی اذان و اقامه به کام ما! تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما «ثبت است بر جریدۀ عالم دوام ما» این حرف‌های آخر شعر است و خواندنی‌ست در پای تو هر آن‌که نماند نماندنی‌ست شاعر/ محسن عرب خالقی
. قصّه زایش حیدر چه شنیدن دارد دستپاچه شدن کعبه چه دیدن دارد جای در، رکن یمان باز شده علت چیست؟ ناز این مادر و نوزاد خریدن دارد ✍ .
هدایت شده از  کلیپ و تصاویر کربلاء
کانال تصاویر کربلا👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1482752010C901aaa4c91
امشب نمی دانم چرا در پیچ و تابم اشک دو چشمانم کند نقش بر آبم امشب دخیل گوشه ی گهواره هستم دلگرمم و ایمن قیامت از عذابم عشاق را گویم ازین پس تا قیامت با نام اصلی ام کنید اینسان خطابم عالم همه دانند در کوی محبت من ریزه خوار سفره ی طفل ربابم با اذن سقا در حرم سرباز عشق ِ ششماه سردار خیام بوترابم ای کاش همچون حق شناسِ پاک طینت عبد علی اصغر کند زهرا حسابم حالا که غم آلود گشته ناله هایم انگار باب القبله ی کرب و بلایم او را خدا می خواست مه پاره ببیند مسند نشین کنج گهواره ببیند بر روی دستان پدر با کام عطشان با روی خونین ، حنجری پاره ببیند وقتیکه جسمش روی دستان پدر بود آقای عالم را چه بیچاره ببیند یک عمر با زخمی که مانده روی سینه دور حرم بانویی آواره ببیند اما در آخر چون عموجانش ابالفضل او را صف محشر همه کاره ببیند لب تشنگان اشک را این طفل ساقیست شش ماه تا قربانی ششماهه باقیست ✍ http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af