بنده ى خوب خدا مادر زن
ذکر خیرش همه جا مادر زن
خنده رو، مثل مربا شیرین
بهتر از باقلوا مادر زن
از دخالت متنفر، دلسوز
منطقی، راه بیا مادر زن
زندگى با زن و فرزند که نه
بلکه شیرین شده با مادر زن
از ششم هفتم هر برج به بعد
بهترین حامى ما مادر زن
صاحب صندوق قرض الحسنه
گره از کار گشا مادر زن
خانه اش خانه که نه رستوران
صبح تا شب سرِ پا مادر زن
گسل زلزله با او آرام
باعث دفع بلا مادر زن
طفلکى حضرت آدم که نداشت
مثل من، مثل شما مادر زن
بس که خوب است دلم مى خواهد
نه یکى، بلکه سه تا مادر زن
#شعر_طنز
#شعروادب
#ایران_من
🇮🇷کانال شعروادب ایران من🇮🇷
(
╰┈➤ @ashareiranman
✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️
♣️گاهی
📍نه گریه آرامت میکند و نه خنده
♠️ نه فریاد آرامت می کند نه سکوت
‼️آنجاست که با چشمانی خیس💧
🔵 رو به آسمان می کنی و می گویی:
🔘 من فقط تو رو دارم 🙏
خدایا شڪرت 🤲🤲🤲
#شیری_ساعتچی
#شعروادب
#ایران_من
🇮🇷کانال شعروادب ایران من🇮🇷
(
╰┈➤ @ashareiranman
✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️
ڪَفتم: دعا چیست؟
ڪَفتند: طلب نیاز از بينیاز
ڪَفتم: التماس دعاچیست؟
ڪَفتند: خوباڹ را در درڪَاه خدا واسطہ قرار دادڹ
پس باافتخارميڪَویم:
اے خوباڹ خدا
★التماس دعا★
#عبادات_قبول_حق
#شعروادب
#ایران_من
🇮🇷کانال شعروادب ایران من🇮🇷
(
╰┈➤ @ashareiranman
✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انسان با سه چیز مغرور میشود
1- نامِ بزرگ
2- خانهِٔ بزرگ
3- لباسِ فاخر
اماااا افسوس که بعد از مرگ!!!
🍂نامش... مرحوم
🍂خانه اش ... قبر
🍂لباسش ... کفن
بر چرخِ فلک مَناز که کَمَر شِکَن است
بررنگِ لباس مَناز که آخر .. کفن است
مغرور مشو که زندگی چند روز است
در زیرِ زمین شاه و گدا یک رَقَم است.
#پنجشنبہ است برای شادے اموات بخوانیم فاتحہ و صلوات🙏
#شیری_ساعتچی
#شعروادب
#ایران_من
🇮🇷کانال شعروادب ایران من🇮🇷
(
╰┈➤ @ashareiranman
✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️
پُشت غم پنهان شدم ، شاید مرا پیدا کنی
کاش مثل قبل در را تو به رویم وا کنی
چاهها آرامش من را تمنّا می کنند
نخلها تنهایی من را تماشا می کنند
هیچکس با حیدرت حرفی نمی زد در مسیر
شهر تحویلم نمی گیرد ، تو تحویلم بگیر
کَلِّمینی! دارم از این درد ، هق هق می کنم
از تو هم دیگر جوابی نشنوم ، دق میکنم
آسمان خانه ی من ، ماه را گم کرده است
چشم کمسویت دوباره راه را گم کرده است
پُشت چادر چهرهی خورشید را مخفی مکن
ردِّ دستِ زیر پلکت را بیا مخفی مکن
ای وضوح روشن شادیِ من! مُبهم شدی
چند وقتی می شود که آب رفتی ، کم شدی
قامت مانند سروت این اواخر دال شد
این سه ماه آخرت ولله ، سیصد سال شد
پر نداری که..، سبکبالی نمی آید به تو !
سن نداری که..، کهنسالی نمی آید به تو !
مثل سابق چند گامی با همان شوکت ، بیا
لااقل پیش حسن راحت برو راحت بیا
ول کن این دستاس را ، آئینهگردان علی!
از تنور گرم دوری کنی ، تو را جانِ علی
درس سختی را علی از رنج تو آموخته
طاقت گرما ندارد صورتی که سوخته
دیده ام خود را درون آینه ، این مرد کیست؟!
فاطمه ! این مرتضی آن مرتضای قبل نیست
صحنه ای که پشت در دیدم..،علی را پیر کرد
چادر تو زیر پای چل حرامی گیر کرد
شیشهی عمر علی بین در و دیوار رفت
فضه می داند فقط که تا کجا مسمار رفت
از بلورم دوده ی آتش ، تَبَلور را گرفت
دومی وقتی لگد زد..،از صدف ، دُر را گرفت
بعدِ کوچه هیچکس مانند من کمرو نشد
دست قنفذ بشکند! بازوی تو بازو نشد
گیر افتادی میان همهمه! من را ببخش
کاری از من برنیامد فاطمه! من را ببخش
باغ خود را نذر بهبودیِ یاست می کنم
می شود قدری بمانی ، التماست می کنم
زود از پیش علیجانت نرو ، جان حسین
رحم کن بر خشکی لبهای عطشان حسین
تشنهای که بی صفتها منع آبش می کنند
آن لبی که با نوک چکمه خرابش می کنند
دور این بیکس به غیر از لشکر ابلیس نیست
پیکر پاشیده ی او قابل تشخیص نیست
راهِ مــادر گفتنش را نیزه ای سد می کند
سمِّ مرکب روی جسمش رفت و آمد می کند
#بردیا_محمدی
#فاطمیه
#شعروادب
#ایران_من
🇮🇷کانال شعروادب ایران من🇮🇷
(
╰┈➤ @ashareiranman
✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️
سخن هر چه گویم همه گفتهاند
بر باغ دانش همه رفتهاند
اگر بر درخت برومند جای
نیابم که از بر شدن نیست رای
کسی کو شود زیر نخل بلند
همان سایه ز او بازدارد گزند
توانم مگر پایهای ساختن
بر شاخ آن سرو سایه فکن
کز این نامور نامهٔ شهریار
به گیتی بمانم یکی یادگار
تو این را دروغ و فسانه مدان
به رنگ فسون و بهانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز و معنی برد
یکی نامه بود از گه باستان
فراوان بدو اندرون داستان
پراگنده در دست هر موبدی
از او بهرهای نزد هر بخردی
یکی پهلوان بود دهقان نژاد
دلیر و بزرگ و خردمند و راد
پژوهندهٔ روزگار نخست
گذشته سخنها همه باز جست
ز هر کشوری موبدی سالخْوَرد
بیاورد کاین نامه را یاد کرد
بپرسیدشان از کیان جهان
و زان نامداران فرخ مهان
که گیتی به آغاز چون داشتند
که ایدون به ما خوار بگذاشتند
چه گونه سر آمد به نیک اختری
بر ایشان همه روز گُند آوری
بگفتند پیشش یکایک مهان
سخنهای شاهان و گشت جهان
چو بشنید از ایشان سپهبد سخن
یکی نامور نامه افکند بن
چنین یادگاری شد اندر جهان
بر او آفرین از کهان و مهان
#فردوسی
#شعر
#شعروادب
#ایران_من
🇮🇷کانال شعروادب ایران من🇮🇷
(
╰┈➤ @ashareiranman
✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️