eitaa logo
🇮🇷 کانال شعر وادب #ایران_من 🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
40 فایل
🔹به نـام خـداوند #شعــــرو_ادب که با واژه بخشیده جانها به لب #دانشکده مجازی ✅ درح #اشعار از شعرای #ایران_زمین درمناسبت های مختلف ، همراه با #تقویم_روز و حافظ خوانی #شعرکودک و #آموزش #شعر آیدی مدیر👈 @shiriwatch و ادمین 👈 @Sabershiri آیدی کانال ⤵⤵
مشاهده در ایتا
دانلود
بیا ای بلبل خوش لهجۀ من بیا ای روح بخش مهجۀ من سخن گوی از گل و از عشوۀ گل نوائی زن بیاد بوی سنبل حدیث حسن لیلای قدم گوی ز مجنون وز صحرای عدم گوی بخوبی از لب شیرین سخن کن نوائی هم ز شور کوهکن کن سرودی زن چه مرغان شب آویز بیاد گلرخان شورش انگیز بگو از داستان محفل قدس بگو از دوستان مجلس اُنس بیا ای مطرب بزم حقیقت بزن سازی به آئین طریقت ولی زنهار زنهار از رقیبان ز خود خواهان و از مردم فریبان بزن در پرده این ساز و نوا را مکن رسوا تو مشتی بینوا را که هر گوشی نباشد محرم راز مگر صاحبدلی با عشق دمساز سماع مجلس روحانیان را نمی شاید مگر سودائیان را که هر کس را به سر سودای یار است به دنیا و به عقبی بختیار است سر پر شور از سودای شیرین نمی غلطد مگر در پای شیرین نه هر دل را گدازد عشق لیلی به مجنون می برازد عشق لیلی نگارا تا به چند این خودپرستی بفرما مطلقم از قید هستی چه سرو آزادم از هر خار و خس کن چه بلبل فارغم از این قفس کن بگلزار معارف بلبلم کن مرا دستان آن شاخ گلم کن بده چون خضر ازین ظلمت نجاتم بنوشان از کرم آب حیاتم مرا با خضر رهبر همرهم کن ز اسرار حقیقت آگهم کن تجلی کن در این طور دل من که تا فانی شود آب و گل من قیامت کن به پا زانقد و قامت دری بگشا ز باغ استقامت مرا پروانۀ آن شمع قد کن رها از ننگ و نام و نیک و بد کن بده بر باد زلف مشکسا را بباد فتنه ده بنیاد ما را ببر از بوی آن مشکین شمامه ز سر هوشم الی یوم القیامه بروی خویشتن کن دیده بازم بپا بوسی خود کن سر فرازم زهی منت زیمن کوکب من نهی گر غنچۀ لب بر لب من بنوشم جرعه ای زان چشمۀ نوش کنم دنیا و عقبی را فراموش بکوش ای مفتقر در تشنه کامی که تا گیری ز دست دوست جامی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌╭ 🇮🇷 کانال شعروادب ایران من 🇮🇷 ( ╰┈➤ @ashareiranman ✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️ 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید ‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌
از عشق تو اندر تاب و تبم وز شوق تو در وجد و طربم از شمۀ لطف تو سلمانم وز شعلۀ قهر تو بو لهبم هندوی بت خال تو شدم رسوای تو در عجم و عربم با سر ره عشق تو می پویم گر مانده شود پای طلبم من بندۀ حلقه بگوش توام جز این نبود حسب و نسبم خود را بشمار غلامانت می آورم، و دور از ادبم ای شام غمم را صبح امید بازآ که شود چون روز، شبم از عشق تو سینه لبالب غم وز شوق تو آمده جان به لبم گر سوخته مفتقرت چه عجب از خامی مدعیان عجبم ‌🇮🇷کانال شعروادب ایران من🇮🇷 ( ╰┈➤ @ashareiranman ✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️